دیدار رهبر با نمایندگان مجلس |
هفته گذشته نمایندگان مجلس نهم به دیدار آیت الله خامنهای رفتند. اقای خامنهای در این دیدار همان حرفهای همیشگی را تکرار کرد و البته از موضعی که معلوم نیست مشروعیت و قانونیت آن را از کجا آورده چند تشر به نمایندگان مجلس زد و چند دستور تازه هم برای انها صادر کرد. یکی از این دستورها "حفظ آبروی مومن" بود و اقای خامنهای تاکید کرد: "متوجه باشید كه شما از پشت بلندگویی ملی حرف می زنید و لازم است از تعرض به آبروی دیگران، بیان اتهاماتی كه ثابت نشده است و طرح مسائل خصوصی افراد بشدت پرهیز كنید. منظور از "مومن" همان متهمان و غیرمتهمان پروندههای اختلاس و فساد مالی و سیاسی و اخلاقی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و انواع و اقسام دیگر فسادهایی است که بویژه در این هفت هشت سال اخیر تمام ارکان حکومت و حاکمان را فرا گرفته است. و اگرنه به متهمان سیاسی و مخالفان ایشان نه تنها اتهام میزنند، نه تنها در تلویزیون که شمار بینندگان و شنوندگانش میلیونها برابر تریبون مجلس است به انان افترا میبندند، بلکه حتی سریالهای تلویزیونی میسازند که اصلا موضوع آن همان زدن اتهامهای ثابت نشده است. نمونه ان در مورد میرحسین موسوی و مهدی کروبی است که در هیچ دادگاهی محاکمه نشده و اصلا جرات محاکمه آنان را ندارند و طبعا هیج اتهامی در مورد انها ثابت نشده است ولی شب و روز تلویزیون و مطبوعات زیر نظر رهبر به ایشان اتهام و افترا میبندند و وزارت ارشاد علیه آنان فیلم سینمایی میسازد. بنابراین در "حفظ آبروی مومن" ماجرای دیگری مطرح است و آن هم وحشت رهبر از تهدیدهای احمدی نژاد است به اینکه اگر پروندههای همکاران او باز شود او هم پرونده فسادهای مالی و غیرمالی آقا مجتبی و بیت رهبری را باز خواهد کرد. در واقع "حفظ آبروی مومن" نام رمز بده بستانی است بین احمدی نژاد و خامنهای که هر کدام پروندههای فساد دیگری را رو نکند. اقای خامنهای در ادامه گفت: "در همه دولتهای گذشته و همه دوره های مجلس این تذكر داده شده است كه نباید به اسم استقلال مجلس، درباره هر مسئله ای به دولت معترض شد". میشود رفت سخنان ایشان را در دولتهای گذشته مروز کرد و دید چنین تذکری هیچگاه داده نشده هر چند که اصلا ربطی به ایشان ندارد که مجلس به دولت تذکر بدهد یا ندهد. ولی مسئله اصلی این نیست که آقای خامنهای در دولتهای گذشته چنین تذکری داده یا نداده، مسئله این است که چرا وی ناگزیر است اینگونه ادعا کند. در واقع اقای خامنهای میخواهد بگوید تذکر من به مجلس ناشی از ضعف دربرابر احمدی نژاد نیست یعنی وی احساس میکند که جامعه او را در موضع ضعف می بیند و میخواهد این احساس را رفع کند. اقای خامنهای در ادامه سخنان خود گفت: "برخی با گوشه و كنایه می گویند دنیا را در مقابل نظام قرار ندهید. اما این سخنی از سر نیاندیشیدن است چرا كه مطرح شدن داعیه حكومت دینی و مردمسالاری دینی، بطور طبیعی، فرعونهای جهانی را به مقابله با این نظام و این ملت برانگیخته است." در این سخنان چند نکته است. اول معلوم میشود دوران فصل الخطابی ایشان به پایان رسیده و در حکومت نظرات مخالف با ایشان مطرح شده و میشود و مخالفت با سیاستهای ایشان چنان بالا گرفته که ناگزیر است رسما دربرابر ان موضع بگیرد. دوم به کار بردن اصطلاح مردمسالاری دینی است، اصطلاحی که ابتکار محمد خاتمی و جنبش دوم خرداد است و نشان میدهد که جنبش اصلاحات و دوم خرداد تا کجا در عمق جامعه نفوذ کرده که رهبر نیز علیرغم میل خود ناگزیر از بکارگیری ان است. سوم. نشان میدهد جایی که فشار شدید میشود ایشان به یاد مردمسالاری دینی میافتد. یعنی اینکه بالاخره ایشان هم میداند که اگر بجای خودکامگی و کودتا به رای مردم تمکین کرده بود امنیت ملی ما بیشتر حفظ شده بود. چهارم. ایشان فراموش میکند که فرعونهای جهانی فقط با ملتهای مظلوم و عدالت خواه مبارزه نکرده اند. بخش عمده تاریخ جنگ فرعونها با یکدیگر بوده است که ملتها قربانی ان شده اند. بنابراین صرف اینکه فرعونها به کشور ما چشم دوخته اند که یک واقعیت است، توجیه حقانیت و درستی سیاستهای ایشان نمی شود. برعکس اقای خامنهای باید به ملت توضیح دهد که چرا از سرنوشت بقیه فرعونها درس نگرفته و چگونه شرایط را برای طمع فرعونها اماده کرده است. در واقع ان "برخی" که در اینجا و انجای حکومت میگویند که دنیا را در مقابل نظام قرار ندهید به همین نکته و ضعف توجه دارند که آقای خامنهای فاقد پشتوانه مردمی است و رهبر و نظامی که به مردم خود پشت کرده دیگر نباید جهان را هم دربرابر خود قرار دهد. برای مقابله با جهان باید یک پشتوانه و مشروعیت داشت که آقای خامنه ای ندارد. بدینسان همه این سخنان دربرابر نمایندگان مجلس در نهایت یک چیز را بیشتر نشان نمی دهد و آن هم فروپاشی کامل اقتدار و مشروعیت رهبر در جامعه است. گفتهها و نظرات و رهنمودهای او بیش از آنکه برای دفاع از نظام یا مردم باشد برای دفاع از موقعیت متزل خود اوست. |
راه توده 366 29 خرداد ماه 1391