راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

بدنه جنبش سبز
گسترده تر
و ماهیت آن
طبقاتی تر شده

 

کودتای انتخاباتی 22 خرداد با دو امید سازمان داده شد:

1- آنها که به موسوی و کروبی رای داده اند، از اقشار میانه و باصطلاح متوسط جامعه‌اند و با دیدن عزم حکومت برای دفاع از کودتا و از ترس دندان‌های تیزی که نظامی‌ها نشان خواهند داد، از همان ابتدا نشستن درخانه و نیآمدن به خیابان را ترجیح خواهند داد.

2- روستائیان، حاشیه نشینان شهرهای بزرگ و باصطلاح "جنوب شهری"ها، فقرا و غارت شدگانی که نان شب محتاج‌اند و همچنین بخشی از خانواده‌های قربانیان جنگ را می‌توان فریب داد و حتی در مقابل گروه اول به خیابان آورد.

 

امید نخست حکومت، با به خیابان آمدن میلیونها معترض به کودتا، و به قیمت بزرگترین رسوائی حکومت و تاریخی ترین آگاهی مردم از ماهیت حکومت بر باد رفت. کشتار و جنایاتی که حکومت مرتکب شد و دستگیری‌ها و ترور‌ها و شکنجه هائی که کودتاچی‌ها بدان دست زدند، اجازه نداد آنها بتوانند چهره خود را پشت مذهب و یا انواع شعارها و اتهاماتی که به مردم نسبت میدادند پنهان کنند. بزرگترین شکاف در حاکمیت جمهوری اسلامی و بدنه آن شکل گرفت که روزبروز بیشتر تعمیق گشت و سرانجام به شکل تقابل میان محمود احمدی نژاد و علی خامنه ای درآمد. این مجموعه، دستآورد بزرگی بود و هست برای تحولات اساسی در ایران.

امید دوم کودتاچی‌ها، در محدوده تشکل‌های سازمان یافته‌اش در بسیج و بنیادهائی مانند کمیته امداد و شبکه‌های وابسته به کودتا مانند مداحان، اوباشان و... همچنین استخدام موقت جوانان از میان روستائیان و حاشیه نشینان شهرهای بزرگ خلاصه شد. بویژه که آشکار شد بخش مهمی از بدنه سپاه و همچنین بخش عمده‌ای از نهادهای برآمده از جنگ مانند ایثارگران، جانبازان، آزادگان و خانواده شهدای جنگ نه تنها با حاکمیت نیستند، بلکه در برابر آن قرار دارند. به همین دلیل، حکومت، ناامید از بسیج گروه دوم در برابر گروه اول، سپاه را به خیابان‌ها کشاند و بزرگترین ضربه را به اعتبار آن در میان مردم زد و درعین حال، دست به گسترده ترین خرید تجهیزات سرکوب از کشورهای دیگر جهان و انتقال سریع آنها به ایران زد. بدین ترتیب، کودتا نتوانست پشت نقاب حمایت مردمی پنهان شود و مانند هر کودتای کلاسیک دیگری در جهان، با قامتی نظامی و خونریز به صحنه آمد.

به این دو دستاورد باید دستاورد سومی را هم افزود که عبارتست از آشکار شدن ماهیت اقتصادی کودتای 22 خرداد و سیاست نظامی حاکمیت. وعده فرماندهان سپاه و نیروی انتظامی به سرکوب معترضان به برنامه‌های اقتصادی دولت برای خصوصی سازی نظامی یا تحمیل حذف یارانه ها و پیروی از بانک جهانی، حجت را بر مردم برای شناخت ماهیت حاکمیت کودتائی تمام کرده است. همچنان که اعترافی است حکومتی، نسبت به ورود جنبش به مرحله‌ای تازه!

قطع یارانه‌ها، شناور شدن پول ایران و له شدن آن زیر بار "دلار" و "طلا"، تشدید گرانی ابتدائی ترین مایحتاج مردم، آغاز جدا شدن بازار و اصناف از بدنه حامیان حاکمیت، کنار رفتن پرده‌ها و به نمایش درآمدن ریشه‌های اقتصادی کودتا؛ بویژه نقش و نیت رهبر جمهوری اسلامی در فرمان تغییر ماهیت اصل 44 قانون اساسی در جهت تاریخی ترین خصوصی سازی در ایران به سود نظامی‌ها و رسوائی شعارهای عدالتخواهی رهبر و احمدی نژاد بخش اول این دستآورد دیگر است. بخش دوم آن، شامل شناخت و توجه گسترده مردم به خطر جنگ و سیاست نظامی حاکمیت است. هرگز، مردم ایران باندازه دوران اخیر به سیاست نظامی و جنگی حاکمیت به رهبری علی خامنه‌ای توجه نکرده بودند. این توجه چنان آشکار است که دیگر حاکمیت نیز پروائی نه تنها در گفتن، بلکه در به نمایش در آمدن آن، بصورت نمایش موشک و ضد هوائی در میادین شهرها – بویژه تهران- ندارد.

بدین ترتیب، جنبش تحول خواهی در ایران، که ماهیت انقلابی دارد، علیرغم نداشتن امکان نمایش خیابانی، سانسور اخبار اعتصاب‌ها و تحصن‌ها و اعتراضات، وارد کیفیت و کمیت بالقوه‌ای شده که در اولین فرصت خود را نشان خواهد داد.

ما، یقین داریم که مردم ایران، امروز، بسیار گسترده تر از هفته‌های پس از کودتای 22 خرداد با گفته‌ها، هشدارها و افشاگری‌های سه چهره مشخص جنبش سبز، یعنی آقایان موسوی، خاتمی و کروبی آشنا شده‌اند و توجه به سمت گیری و موضع گیری روحانیونی که با فاصله‌های کم و زیاد از آنها و از جنبش حرکت می‌کنند بسیار دقیق تر شده است.

هشدارهای آقای موسوی درباره ضرباتی که کودتا و دولت احمدی نژاد به اقتصاد کشور زده و جلب توجه مردم در مناظره تلویزیونی انتخاباتی و بیانیه‌ها و مصاحبه‌های پس از کودتا نسبت به خطر خارجی، افشاگری‌های تاریخی آقای مهدی کروبی پیرامون بخشی از آنچه کودتاچی‌ها با مردم معترض کردند و ورق زدن پرونده جنایات گذشته، بیان دقیق تر آن اصلاحاتی که در چارچوب آرمان‌های انقلاب 57 است، از سوی آقای محمد خاتمی، و سرانجام، جدا شدن روز افزون حساب روحانیون طرفدار تحولات و مخالف ارتجاع مذهبی از حاکمیت، آن مجموعه ایست که دست در دست هم، بر کیفیت جنبش سبز و گستردگی دامنه آن افزوده است.

تشدید بحران اقتصادی که با طرح باصطلاح "تحول اقتصادی" دولت و بیت رهبری در پیش است، به طبقاتی تر شدن بیشتر جنبش انجامیده و از این پس بیش از این هم خواهد انجامید. پدیده ای که بنوبه خود موجب گسترش دامنه اعتراضات، تحصن‌ها شده و اعتصابات مزد بگیران، کارگران، زحمتکشان شهر و روستا را بتدریج به دنبال آورده است. همه اینها به جنبش سبز کیفیت نوینی بخشیده است که در آینده آن اهمیتی جدی خواهد داشت.

 

 

 

   راه توده  367      5 تیر ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت