آیت الله خوئینی ها و هاشمی رفسنجانی |
آیتالله موسوی خوینی ها رهبر سابق دانشجویان پیرو خط امام وبلاگی دارد بنام "آهنگ راه" که حکومت کودتا تاب آن را هم نیآورده و "هک" کرده است. ایشان در این وبلاگ مطالب مورد نظر خود را می نوشت و به پرسش هایی که طرح می شود پاسخ می داد. موسوی خوینی ها در زمان خود از نزدیک ترین یاران آقای خمینی محسوب می شد و حتی گفته می شد که ایشان خوینی ها را به عنوان جانشین خود مطلوب می دانسته است. خوینی ها یکی از هفت شخصیتی بود که آیتالله خمینی در نخستین مجمع تشخیص مصلحت نظام در کنار احمد خمینی و میرحسین موسوی و اردبیلی و توسلی منصوب کرده بود. البته این نزدیکی با آقای خمینی برایش دردسر شد چون همانها که می گفتند زیر عمامه خمینی داس و چکش خال کوبی شده مدعی بودند که خوینی ها هم "کمونیست" است و در دانشگاه پاتریس لومومبا مسکو درس خوانده است! این خزعبلات در نشریات بظاهر جدی و علمی غرب هم تکرار می شد و هنوز هم گاهی تکرار می شود. دردسر دوم نزدیکی با خمینی آن بود که وی پس از روی کار آمدن علی خامنه ای مانند دیگر نزدیکان آیتالله خمینی مغضوب شد. ولی چون آقای خمینی مستقیما ایشان را در مجمع تشخیص مصلحت گمارده بود نتوانستند از آنجا کنارش بگذارند و در نتیجه توانست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع را پایه گذاری کند که به پایگاه مغضوب شدگان خط امامی تبدیل شد. بعدها نیز روزنامه سلام را راه اندازی کرد که توقیف این روزنامه در حوادث تیرماه سال 1378 نقش بازی کرد. آشنایی با این سابقه لازم است تا معلوم شود مطالبی را که ایشان می نویسد باید مهم تلقی کرد. در واقع موسوی خوینی ها را باید در زمره برجسته ترین و جسورترین نمایندگان جریان خط امام دهه اول انقلاب تلقی کرد و دیدگاه های وی از این نظر اعتبار ویژه دارد. وی در وبسایت خود در پاسخ به این سوال که "امروز اگر کسی از شما سوال کند که بزرگترین اشتباه و قصور تاریخی شخص خود شما چه بوده است، انتقاد و پاسخ شما چه خواهد بود؟" نوشته بود: "از آن روزی که نهضت آزادی با امام و انقلاب سر ناسازگاری گذاشتند من باید در حد و اندازه توان خود با اقدامات افراد خشن و بیمنطق که به آنان هتاکی میکردند مخالفت میکردم و با حضرت امام صحبت میکردم که جلوی آنان را بگیرند. من از پیش از انقلاب تاکنون نتوانستهام با این جمعیت همدلی داشته باشم ولی با اینکه من هرگز نقشی در آن هتاکیها و در مواردی حمله به دفتر کار این جمعیت نداشتهام ولی در مخالفت با این رفتارهای غیرانسانی اقدام بایستهای نکردهام." این انتقاد جدی و حاصل سی سال تجربه تاریخی است. این نشاندهنده جسارت در بخشی از نزدیکان به حاکمیت است که امروز می توانند اشتباهات گذشته خود را بیان و آن را نقد کنند. همان چیزی که پیشتر مثلا هاشمی رفسنجانی انجام داد و برخورد با حزب توده ایران را نادرست اعلام کرد. هم در نقد موسوی خوئینی ها و هم در آنچه هاشمی رفسنجانی گفت یک نکته وجود دارد: نه موسوی خوئینی ها موافق نهضت آزادی است و نه هاشمی رفسنجانی موافق حزب توده ایران. هیچکس هم چنین توقعی از کسی ندارد. لازم نیست کسی با کسی یا حزبی یا با نظری موافق باشد یا آن را تایید کند، مهم این است که در برخورد با اختلافها باید شیوه های دمکراتیک را رعایت کرد. این یک تجربه بزرگ است که حزب توده ايران از همان ابتدای انقلاب بر روی آن پافشاری می کرد و امروز به درک بخش بزرگی نه تنها از مردم ایران بلکه بخشی از حاکمیت و پیرامون حاکمیت و جنبش درون کشور تبدیل شده است. این مرحله نوینی در جامعه ایران و در حاکمیت ایران است. این تجربه جنبشی است که از دل اشتباهات بزرگ و حوادث عظیم 30 سال گذشته بیرون آمده است. آنان که در حاکمیت این ضرورت درس اندوزی از تجربه تاریخی را درک می کنند با جنبش همگام می شوند و آنان که درک نمی کنند از آن برکنار می مانند. |
راه توده 362 اول خرداد ماه 1391