مصاحبه خبرنگار نشریه "رولسیون" با نورالدین کیانوری آنچه می خوانید بخش های مربوط به اوضاع ایران، از مصاحبه ایست که خبرنگار نشریه "رولسیون" در آستانه یورش به حزب توده ایران با نورالدین کیانوری در تهران انجام داد. این مصاحبه در زمان انجام، بدلیل یورش به چاپخانه حزب توده ایران در تهران آنگونه که لازم وضروری بود توزیع و مطالعه نشد. درحالیکه نکات مطرح شده در آن اهمیت تاریخی داشت. تاریخی به این مضمون که نشان میدهد رهبری وقت حزب توده ایران به خطرات و احتمالات آینده آگاهی داشت و بشدت نگران سرنوشت انقلاب 57 بود. یعنی همان وضعی که اکنون پیدا کرده است. این مصاحبه نشان میداد که حزب ما نگران سرانجام دیگر نیروهای مذهبی و غیر مذهبی شرکت کننده در آنقلاب 57 است و این که اگر ارتجاع، قشریون و درواقع مخالفان به حکومت رسیده اما در بنیاد مخالف انقلاب 57 اگر موفق به عبور از سد حزب توده ایران شوند، خاکریز بعدی یکی بعد از دیگری آنها خواهند بود. و دیدیم که چنین شد و تا مرز حبس خانگی امثال میرحسین موسوی و مهدی کروبی و پر شدن زندان ها از صادق ترین نیروهای مذهبی شرکت کننده در انقلاب و حتی حاکم در دهه اول انقلاب پیش رفتند. از چپ مذهبی تا نهضت آزادی ایران. |
نگهبان وضعفهای قانون اساسی
خبرنگارفرانسوی- درآستانه چهارمین سال انقلاب، دستآوردهای این انقلاب را درچه مرحلهای می بینید؟ پاسخ- ... شاه سرنگون شد. بانکهای خصوصی، که یکی ازعمده ترین وسائل غارت کلان سرمایه داران وابسته به رژیم شاه وامپریالیسم جهانی بودند، ملی اعلام شدند. ثروتهای عظیم خاندان شاه سرنگون شده و وابستگان دربار، که اکثرهمان بزرگ مالکان وسرمایه داران کشوربودند، مصادره گردید و دراختیار نهادهای انقلابی قرارگرفت. ) این ثروت امروزدر اختیار گروهی روحانی، فرماندهان سپاه و سرمایه داران بزرگ تجاری وابسته به حاکمیت است که پس از تغییر غیر قانونی اصل 44 قانون اساسی توسط علی خامنهای با خصوصی سازی گسترده نیز همراه شد. این فاجعه تنها پس از یورش به احزاب مدافع آرمانهای انقلاب و سرکوب مطبوعات و بویژه یورش به بلند گوی واقعی انقلاب یعنی حزب توده ایران ممکن شد ( بخش مهمی ازکارخانجات بزرگ ) نزدیک به 70 درصد(، که صاحبانشان به بانکهای دولتی و شخصی وامهای کلان بدهکاربودند، در اختیار دولت قرارگرفت. ) در دوران بازسازی که پس از جنگ و درگذشت آیت الله خمینی آغاز شد، این کارخانهها تحت عنوان تعدیل اقتصادی به تجار و روحانیون فروخته شد و در دولت احمدی نژاد این روند بار دیگر و با سرعت بیشتری دنبال شد که از جمله دلائل نابودی تولید ملی، تعطیل کارخانهها و فروش قطعات آن در بازار منطقه و ایران است.) شورای انقلاب به تبعیت از خواست تودههای دهها میلیونی زحمتکشان شهر و روستا، که با نیروی عظیم خود، انقلاب را به پیروزی رسانده بودند، یک سلسله قوانین را به نفع زحمتکشان و در جهت محدود کردن امکانات غارتگران، کلان سرمایه داران، بزرگ مالکان تصویب کرد، قوانینی نظیرمحدود کردن مالکیت ارضی و واگذاری زمینهای متعلق به بزرگ مالکان به دهقانان بی زمین وکم زمین، قانون ملی کردن تجارت خارجی، قانون ملی کردن زمینهای شهری و کوتاه کردن دست سفته بازان از پخش ساختمان و نظائر اینها. این سلسله تصمیمات مثبت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تثبیت شدند و بطورچشمگیری مورد تائید تودههای میلیونی رای دهندگان به این قانون قرارگرفتند. البته در این قانون اساسی نقاط منفی وجود دارد. که درصورت چیره شدن نیروهای راستگرا درحاکمیت، می تواند درجهت معکوس محتوای واقعی قانون مورد سوء استفاده قرارگیرد. ) حادثهای که بعدها شاهد آن شدیم!( این تصمیمات، که بطورکلی درچارچوب اصلاحات بورژوا دمکراتیک قرار داشتند، می توانستند درصورت پیگیری واجرا، پایهای برای دگرگونیهای ژرف تر اجتماعی- اقتصادی علیه نظام غارتگرسرمایه داری بوجود آورد. اینها بودند عمده ترین دستاوردهای انقلاب، که بخش اساسی وعمده آن در همان سالهای اول و دوم پیروزی انقلاب عملی گردید و با اینکه درسالهای سوم و چهارم، براثر یک سلسله عوامل، پیشرفت انقلاب دچارکندی ورکود شد و در زمینه هائی گامهای ی به عقب برداشت، هنوز اثرات عمیقش درجامعه ایران وجود دارد و بعنوان یکی ازعوامل عمده درگیریهای اجتماعی دورانی که دربرابرماست، اثرخواهد گذاشت. خبرنگارفرانسوی- سرکوب بسیارشدید واعدامهای متعدد هنوز رواج دارد. بنظرمی رسد، که اقداماتی نگران کننده نسبت به حزب توده ایران انجام می گیرد. این وضع ناشی از تلاش برخی گرایشها برای تضعیف انقلاب نیست؟ پاسخ- این پرسش با اهمیتی است. واقعیت اینست که در انقلاب ایران طیف فوق العاده رنگارنگی از نیروهای اجتماعی، با افکار و عقاید و آماجها و خواستهای گوناگون اجتماعی- سیاسی و اقتصادی درهمه زمینهها شرکت داشتند. با کمال تاسف درمیان این نیروهای انقلابی ازهمان آغاز اوج گیری جنبش انقلابی، سوء تفاهمات ذهنی بسیار و اختلاف نظرهای عمیق درشیوههای عمل و برداشتها و ارزیابیها وجود داشت و امپریالیسم و ارتجاع با مهارت توانستند از این اختلافات بهره گیری نمایند و این نیروها را درمراحل مختلف انقلاب به جان هم بیندازند ومجموعه نیروهای انقلابی را به میزان قابل توجهی ناتوان سازند. نیروهای راستگرا، یعنی آن بخش ازنیروهائی که درحقیقت خواستارسازش با امپریالیسم جهانی و نگهداری پایههای نظام کهنه بزرگ مالکی و کلان سرمایه داری هستند و با هرگونه دگرگونی بنیادی بسود محرومان جامعه دشمنی می ورزند، موفق شدند، علیرغم ضربههای چندی که خوردند، از اختلاف نظرمیان نیروهای مبارز انقلابی، چه درمیان مسلمانان مبارزو نیروهای چپ دگراندیش- ازجمله نیروهای راستین مارکسیست- و چه درمیان خود نیروهای مبارزمسلمان، بسود حفظ مواضع خود سوء استفاده کنند. در این جریان باید به اشتباهات بزرگ بخش مهمی ازنیروهای ضد امپریالیسم ومردمی و تحریکات آن قسمت از ستون پنجم دشمن امپریالیستی، که ماسکهای " چپ" برصورت خود زده اند و ازهمان آغاز انقلاب بجای اتخاذ سیاست اتحاد و انتقاد و مبارزه، سیاست رو در روئی و برخورد با تودههای میلیونی مسلمان را برگزیدند، اشاره کنیم. این اشتباهات آب به آسیاب نیروهای راستگرا سرازیرکرد و به آنها امکان داد، تا در چارچوب مبارزه با تروریسم کور، که بوسیله حادثه جویان ازیک سو و ازطرف ستون پنجم امپریالیسم در داخل حاکمیت و نظائرآنها ازسوی دیگر، در جامعه ایران به مورد اجرا گذاشته شد، ضربات جدی به همه نیروهای انقلابی و مردمی- اعم ازپیروان سوسیالیسم علمی و یا آن بخش ازنیروهای مسلمان مبارز، که خواستارجدی دگرگونیهای بنیادی بسود محرومان هستند- ، وارد آوردند. نیروهای قشری و راستگرا توانستند ازاین شرایط بهره گیری کنند و مبارزه علیه تروریسم کور را درابعاد بسیارگسترده تری، بصورت مبارزه با آزادیهای فردی و اجتماعی تصریح شده درقانون اساسی درآورند وهمه دگراندیشان را مورد تعقیب و مجازات قراردهند. بدون تردید این روش سیاسی، که در حاکمیت ایران هرروز وزنه سنگین تری پیدا می کند، به انقلاب زیان می رساند و موجب می شود که بخشی از نیروهای انقلابی، که هواداران پیگیر و راستین انقلاب هستند از صحنه مبارزه برای نگهداری دستاوردهای انقلاب کنار زده شوند و درنتیجه صف نگهبانان انقلاب هر روز ناتوان ترشود. این واقعیتی است، که بویژه دریک سال اخیر، یعنی درچهارمین سال انقلاب ایران، ما شاهدش هستیم. درحالیکه اقدامات تروریستی به میزان چشمگیری ناچیزشده اند، ولی محدودیتهای سیاسی درمورد آزادیهای فردی واجتماعی و فشارسیاسی به دگراندیشان و بویژه به نیروهای چپ هر روز افزایش می یابد. اما درمورد حزب ما. حزب توده ایران ازهمان اولین روزهای اوجگیری جنبش انقلابی ایران، با ارزیابی درست از نیروهای شرکت کننده درانقلاب و گرایشهای آنها، شعارجبهه متحد خلق را، جبههای که همه نیروهای ضد امپریالیستی ومردمی مسلمان ودگراندیش را دربرگیرد، برگزید و پیگیرانه در راه تحقیق آن کوشید و به همین جهت مورد دشمنی کینه توزانه دشمنان انقلاب ایران قرارگرفت. حزب ما با تجربه گیری ازمبارزات چهل ساله انقلابی خود و با آموزش ازت جربه انقلابهای مردمی درسایرکشورها، سیاست اتحاد و انتقاد با همه نیروهای ضد امپریالیست وهوادارحقوق محرومان را انتخاب کرد و سعی کرد، تا با کمک فکری به سایرنیروهای مترقی ومردمی، که دچارگمراهی واشتباه می شدند، به آنها درتصحیح اشتباهاتشان یاری رساند. خبرنگارفرانسوی- جنگ با عراق همچنان ادامه دارد. شما پایان آنرا چگونه می بیند؟ پاسخ- اکنون سال سوم جنگ است وهنوز دورنمایی برای پایان پذیرفتن آن دیده نمی شود. این جنگ تا کنون به ایران وعراق خسارات انسانی و مادی بسیارسنگینی وارد آورده است. خسارت وارده از لحاظ انسانی به دو طرف اکنون مدت هاست که ازمرزصد هزارنفرگذشته وخسارات مادی آن درایران ازمرز یکصد میلیارد دلارتجاوزکرده است. هزینه جاری جنگ هرروز20 میلیون دلار از امکانات مالی ملت ایران را می بلعد و بدون شک درعراق هم همینطوراست. صدها هزارجوان دوکشور، بجای فعالیت سازنده برای شکوفا کردن اقتصاد و فرهنگ میهن خود، رو درروی هم ایستاده اند و یکدیگررا نابود می کنند. تجاوزعراق به ایران، که به تحریک امپریالیسم امریکا صورت گرفت، غیر از ناتوان کردن ایران انقلابی، دو هدف مهم دیگرنیزداشت، یکی ایجاد دشمنی میان خلقهای ایران وعرب همسایه و درپیامد آن، جلوگیری ازتاثیر انقلاب ایران روی کشورهای امپریالیست زده و ارتجاعی منطقه، و دیگری کُند کردن روند گسترش و تکامل انقلاب درخود ایران. ادامه جنگ و محاصره اقتصادی امپریالیستی، مشکلات درونی جامعه ایران را بسرعت افزایش داد و نیروهای راستگرای وابسته به کلان سرمایه داری و بزرگ مالکی، که اهرمهای مهم اقتصاد کشور را در دست داشتند و با تظاهربه موافقت با انقلاب دربسیاری ازپستهای کلیدی نهادهای انقلابی و حاکمیت جمهوری اسلامی جا گرفته بودند، با مهارت از این دشواریها بهره گیری کردند و حرکت طبیعی انقلاب را بسوی گسترش و تکامل کندتر و کندتر کردند و آنرا به رکود کشاندند. دراین چارچوب می توان امروز به روشنی دید، که با کمال تاسف امپریالیسم امریکا، که آتش افروز اصلی این جنگ است، به بخش زیادی از هدفهای ی که با روشن کردن این آتش دربرابرخود قرارداده بود، رسیده است. هدف اساسی و تغییرناپذیر امپریالیسم امریکا، براندازی رژیم کنونی و جانشین ساختن آن با یک رژیم سرسپرده به امریکاست. امریکا می کوشد یا از راه فشارهای خارجی و یا از راه تحریکات داخلی درجهت مسخ حاکمیت کنونی (دولت سال 61) ومسلط ساختن نیروهای راست درآن، به این هدف برسد. خبرنگارفرانسوی- چه دورنمائی را حزب شما پیشنهاد می کند؟ و اصولا موضع حزب شما نسبت به نیروهای مختلف اجتماعی وسیاسی درایران چگونه است؟ پاسخ- پاسخ به این پرسش دشوارتر از پاسخ به پرسشهای دیگراست. علت هم اینست که انقلاب ایران یکی از بغرنج ترین دورانهای خود را می گذراند. واقعیت اینست که درچهارمین سال انقلاب، نیروهای راستگرا در سیاست داخلی و سیاست خارجی و حتی درزمینههای نظامی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی حملات همه جانبه خود را به دستاوردهای انقلاب شدت داده اند ومواضع مهمی را ازدست نیروهای وفاداربه انقلاب بیرون کشیده اند. درمجلس شورای اسلامی، طی این سال عده قابل توجهی از نمایندگانی، که درگذشته درجهت خط مردمی، یعنی هواداری از دگرگونیهای بنیادی، درجهت محرومان جامعه ومحدود کردن امکان غارتگری ثروتمندان قرارداشتند، بتدریج به اردوگاه مقابل پیوستند. ( روندی که درسالهای بعد بسرعت کامل شد!) قوانینی که به نحوی از انحاء منافع طبقات استثمارگر بزرگ جامعه را مورد تهدید قراردهد، تنها با اقلیت ناچیزی می تواند در مجلس به تصویب برسد. تازه این قوانین، اگردرمجلس به تصویب برسد، در شورای نگهبان قانون اساسی، که ازفقهای اسلامی شیعه برگزیده می شوند، مورد تایید قرار نمی گیرد. درزمینه اقتصادی، از یکسو درجهت تامین عدالت اجتماعی محرومان تقریبا می توان گفت، که هیچ اقدام اساسی و بنیادی انجام نگرفته است، ولی درمقابل گام هائی درجهت تحکیم و تقویت مواضع کلان سرمایه داران ومالکان بزرگ برداشته شده و می شود. مالکانی که از ترس انقلاب گریخته بودند، به اراضی خود باز می گردند و به کمک نهادهای دولتی و انقلابی زمینهای خود را از دهقانان پس می گیرند. بسیاری از کارخانجاتی، که در اثر بدهکاری کلان صاحبانشان به دولت به تملک دولت در آمده بود، یکی پس از دیگری به صاحبان اولیه بازگردانده می شود، فشار گرانی سرسام آور که دردرجه اول پیامد غارتگری بی سابقه محافل سرمایه داری بزرگ برروی میلیونها کارگر و دهقان و کارمند و روشنفکر و تولید کنندگان خرده پا می باشد، هر روزسنگین ترمی شود، به این ترتیب می توان گفت، که انقلاب درهمه زمینهها دچاربحران درونی شده است و در پیامد این بحران، ناخشنودی تودههای وسیع زحمتکشان شهر و روستا هر روز شدت پیدا می کند. امریکا ، با تمام وسائل تبلیغاتی و سازمانهای وابسته به خود و به کمک بخشی از روحانیت وابسته به ارتجاع، می کوشد این ناخشنودی را درجهت ناتوان کردن انقلاب، جدا کردن مردم ازنیروهای راستین هوادارپیشرفت و گسترش انقلاب، مورد بهره گیری قراردهد. فقدان یک تشکل سیاسی- اجتماعی، که نیروهای راستین انقلاب را بصورت جبههای دربرگیرد. نبودن تشکل سیاسی درمیان پیروان خط ضد امپریالیستی و مردمی امام خمینی، وجود اختلافات جدی درزمینه مسائل استراتژی و تاکتیک درمیان نیروهای انقلابی چپ، وجود سوء تفاهمات میان نیروهای انقلابی چپ ومذهبی، که گاهی به دشمنیهای شدید می انجامد، همه و همه کار را برای دشمنان انقلاب آسان می کند. دراین شرایط، مسئولیت تاریخی سنگینی برعهده تمامی طیف نیروهای مردمی پیشرو قراردارد. البته سنگین ترین بخش این مسئولیت بعهده نیروهای انقلابی مسلمان است، که از نفوذ قابل توجهی درمیان تودهها برخوردارند. اگر این نیروهای هوادار محرومان، نیروهای طرفدار استقلال واقعی و همه جانبه و نیروهای هوادارآزادی برای اکثریت محروم جامعه بتوانند دراین دوران سر نوشت ساز، با توجه به مسئولیت تاریخی خود، جبهه متحدی را بوجود آورند، با تکیه به نیروهای عظیم تودهای زحمتکش خواستاردگرگونیهای بنیادی، می توانند حمله نیروهای راستگرا را خنثی کنند. |
راه توده 362 اول خرداد ماه 1391