راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

تاریخ جنبش کارگری و کمونیستی ایران
آوار سهمگین
اولین انشعاب
درحزب توده ایران
عبدالصمد کامبخش

 

انشعاب یکی از مهمترین رویدادهای زندگی حزب توده ایران است. این انشعاب مبانی سازمانی، وحدت و یکپارچگی حزب را که در شرایط حمله همه جانبه ارتجاع برای حزب جنبه حیاتی داشت زیر ضربه قرار میداد.

پرچمدار انشعاب خلیل ملکی بود. در بدو امر خلیل ملکی به عنوان خیرخواه حزب، شخصی که مایل است از راه انتقاد به حزب کمک کند به فعالیت خود در حزب آغاز نمود. وی در گذشته جزء 53  نفر کمونیست بود که به همراه دکتر ارانی محاکمه شدند. پس از خروج از زندان و تشکیل حزب توده ایران وی خود را کنار نگاه داشت و تنها در آستانه نخستین کنگره وارد حزب شد. ولی بنا به سابقه‌ای که داشت در همان کنگره به عضویت کمیسیون تفتیش انتخاب گردید. از راه انتقاد برخی نارسائی‌ها که زائیده رشد سریع حزب بود وی توانست عده‌ای از اعضاء جوان حزب را که مایل به رفع نواقص بودند به سوی خود جلب کند. بنا به چنین سابقه‌ای بود که وی پس از شکست 21 آذر 1325 به عضویت هیئت اجرائیه موقت درآمد.

پس از ورود به رهبری حزب، خلیل ملکی به کار متحد ساختن گروه‌های مختلف اپوزیسیون از قبیل "آوانگاردیست‌ها "، به اصطلاح "اصلاح طلبان "، "سازمان تصفیه حزب توده ایران " (؟) و غیره می‌شود. با تشکیل اپوزیسیون واحد انشعابگران می‌کوشند از سردرگمی موجود برای به دست آوردن مواضع کلیدی در داخل حزب استفاده کنند. بودن خلیل ملکی در هیئت اجرائیه موقت و وجود فراکسیون به این کار کمک می‌کند.

نخستین "پیروزی " خود را انشعابگران در سومین کنفرانس ایالتی تهران به دست می‌آورند. این کنفرانس در محیط دمکراسی وسیع درون حزبی برگزار شد و بسیاری از عیوب گذشته مورد انتقاد قرار گرفت. با استفاده از این وضع و با داشتن یک فراکسیون متشکل مخفی انشعابگران موفق شدند اکثریت کمیته ایالتی جدید را به دست آورند و 17 نفر از طرفداران خود را به عنوان نماینده برای کنگره دوم حزب بگذ رانند.

این "موفقیت " به انشعابگران پر و بال داد و به امید اینکه در کنگره حزب نیز خواهند توانست به همین طریق اکثریت لازم را به دست آورند بلافاصله پس از کنفرانس ایالتی تهران هیئت اجرائیه را برای تشکیل کنگره دوم تحت فشار قرار دادند.

جریان کنفرانس ایالتی تهران برای هیئت اجرائیه موقت هشدارباشی بود. روشن شد که نرمش هیئت اجراییه موقت و کوشش رهبری برای تخفیف مبارزه درون حزبی از جانب اپوزیسیون به نحو دیگری تعبیر شده است و آنرا به حساب ضعف رهبری گذارده اند. اکنون می‌بایستی نه تنها از نظر ایده‌ای بلکه از نظر سازمانی نیز این اپوزیسیون در هم شکسته شود.

 آنچه از نظر ایده‌ای شکست اپوزیسیون را تأمین نمود انتشار جزوات توضیحی، نشریه هفتگی و به ویژه جلسات بحث و انتقادی بود که از طرف هیئت اجرائیه موقت تشکیل داده شد و قبلا به آن اشاره شده است. در این جلسات به یکان  یکان اعضاء حزب که داوطلبانه در آن شرکت می‌جستند سیمای اپوزیسیون، ضد حزبی بودن این جریان و اینکه این جریان به منافع چه کسانی خدمت می‌کند نشان داده می‌شد و جلسات بحث و انتقاد نتیجه مثبت خود را بخشید.

اکنون موقع تعرض به مواضع سازمانی اپوزیسیون فرا رسیده بود. طبق اطلاع هیئت اجرائیه موقت، اپوزیسیون در داخل حزب دست به فعالیت نهانی زده بود. در پائیز 1326 کمیسیونی مرکب از سه نفر اعضاء هیئت اجراییه موقت برای رسیدگی به فعالیت فراکسیونی اپوزیسیون تعیین گردید. در همان بدو امر دلایل محکمی از فعالیت زیرزمینی "اصلاح طلبان" به دست آمد. اپوزیسیون در صدد برآمد به هر نحوی که هست مانع کار کمیسیون بشود. بنا به تصمیم اپوزیسیون خلیل ملکی در جلسه وسیع کمیسیون تفتیش ایالتی با استفاده از اکثریتی که اپوزیسیون به دست آورده بود با ذکر مطالبی علیه عده‌ای از اعضاء هیئت اجرائیه موقت کوشید در هیئت اجراییه تفرقه ایجاد کند و اظهار داشت که تنها هنگامی به فعالیت خود در هیئت اجراییه موقت ادامه خواهد داد که کمیسیونی مرکب از افراد مورد قبول وی هر مطلبی که خواهد گفت رسیدگی نماید. تقاضای وی مورد قبول واقع شد. کوشش وی در کمیسیون متشکله برای اثبات "رویه غیرحزبی" برخی از اعضاء هیئت اجراییه موقت بی‌نتیجه ماند.

 تشدید موفقیت آمیز مبارزه علیه انشعاب و روش محکم هیئت اجراییه موقت انشعابیون را وادار به تسریع عمل خود نمود. خلیل ملکی پس از بیرون رفتن از هیئت اجرائیه موقت علنا در جلسات بحث و انتقاد وارد عمل شد تا شاید بتواند با اتوریته خود تأثیر مثبتی به نفع انشعابیون بنماید. ولی بحث و انتقاد چند ماهه اکنون دیگر اثر خود را بخشیده بود. ضد حزبی بودن نظریات ایوزیسیون برای شرکت کنندگان در این جلسات روشن بود و هیج اتوریته‌ای نمی توانست اثر داشته باشد.

اپوزیسیون پس از آنکه آخرین امکان خود را از دست رفته دید تلاش خود را در جهت تشکیل هر چه زودتر کنگره حزب تشدید نمود تا شاید به نحوی بتواند اکثریت کمیته مرکزی آینده را به دست آورد. ولی در جلسه‌ای که هیئت اجرائیه موقت از نمایندگان حاضر در تهران کنگره تشکیل داد همه نمایندگان (باستثناء دو نفر) رأی به تأخیر دعوت کنگره دادند.

با از دست رفتن این امکان و دیدن اینکه زمان به نفع آنها کار نمی کند انشعابیون به آخرین تصمیم خود دست زدند. روز یکشنبه 13ر10ر1326 (4ر1ر1948) نخستین اعلامیه انشعابیون دائر به انشعاب از حزب انتشار یافت.

 اعلامیه دارای امضاء خلیل ملکی عضو هیئت اجراییه موقت و یازده نفر از اعضاء کمیته ایالتی تهران، هیئت تحریریه ارگان مرکزی حزب و نمایندگان کنگره بود که هریک از آنها، به منظور تأثیر بیشتر، سمت‌های حزبی را نیز زیر آن ذکر کرده بودند.

در همان روز اعلامیه دیگری و پس از دو روز جزوه 59 صفحه‌ای تحت عنوان "دو روش در راه یک هدف" منتشر شد. در این جزوه کوشش به عمل آمده بود که موضع سیاسی انشعاب روشن شود.

در آغاز این جزوه، حزب توده ایران عوام فریبانه به عنوان حزبی توصیف شده است که:

"تجسم مترقی‌ترین نهضت اجتماعی تاریخ ایران بوده است و به همین مناسبت امید زحمتکشان ایران به شمار می‌رود و درضمن افتخارات و پیروزمندی‌های بزرگ خود نواقص و جنبه‌های منفی نیز داشته است."

این جزوه پاسخی است به جزوه "تحلیلی از اوضاع حزب " که تحت عنوان "نخستین نشریه دبیرخانه هیئت اجرائیه موقت حزب توده ایران" منتشر شد و متضمن تحلیل عینی و منطقی وضع حزب و انتقاد نظریات نادرستی است که در آن وجود داشته.

در جزوه "دو روش برای یک هدف " رهبری حزب به سه دسته تقسیم شده است:

اپورتونیست‌های راست که مایل به سازش با محافل راست هستند،

اپورتونیست‌های چپ که تمام مواضع کلیدی حزب را در دست دارند،

طرفداران اصلاحات که مایلند حزب بدل به حزبی "جدی و پیشرو" گردد.

علاوه بر آن از جمله اصلاح طلبان گروهی نیز یه عنوان "تلفیقیون" ذکر شده است که در انتقاد نسبت به گذشته حزب پیگیر نیستند.

منظور از "تلفیقیون" آنهایی بودند که در عین انتقاد نواقص گذشته از مواضع خلیل ملکی نه تنها دوری جستند بلکه پس از روشن شدن این مواضع با شدت با آن مبارزه نمودند و حال آنکه خلیل ملکی به پشتیبانی آنها که دارای نفوذ قابل ملاحظه‌ای میان روشنفکران بودند امیدوار بود.

مهمترین عامل تسریع انشعاب از طرف اپوزیسیون تصمیم کمیته مرکزی به تأخیر دعوت کنگره بود. هیئت اجرائیه موقت معتقد بود که وقتی می‌توان کنگره را دعوت نمود که در نتیجه بحث درون حزبی موضع هر دو طرف برای اعضاء حزب کاملا روشن شده باشد.

فردای انشعاب اعلامیه هیئت اجراییه موقت در این باره انتشار یافت. زیر اعلامیه را همه اعضاء هیئت اجرائیه موقت سوای خلیل ملکی امضاء کرده بودند که خود علامت وحدت در داخل رهبری بود.

 همان روز (دوشنبه 14ر10ر1326) جلسه‌ای از فعالین تشکیل یافت که در آن هیئت اجراییه موقت درباره انشعاب گزارش داد. در این گزارش موضوع انشعاب و تاریخچه آن و عواملی که موجب آن شده به تفصیل تشریح شده و از جمله گفته شده بود:

"هیئت اجرائیه طبق نامه رسمی یک ماه پیش از این اشخاص و رفقای دیگر منتخب ... کنفرانس ایالتی تهران خواهش کرد که تزها و نظریات خود را بنویسند و نقشه‌های اصلاحی خود را به طور مشخص بگویند. آنها کوچکترین پاسخی به این نامه هیئت اجراییه ندادند.

... آنها انشعاب می‌کنند و حزب را می‌خواهند تجزیه کنند چرا؟ چه موقع در یک حزب باید  انشعاب رخ دهد. آن موقع که حزب از طریق اصولی خود منحرف شده و در جاده اپورتونیسم افتاده، آن موقع که اختلاف نظرهای اصولی در حزب پدید آمده است و هیچ گونه امیدی به اصلاح آن نیست. آیا در حزب چنین وضعی حکمفرماست؟... ریشه‌های این انشعاب از خیلی پیش به وسیله این آقایان فراهم شده بود. جلسات مخفی مرتب، حملات دسته جمعی از روی نقشه و انتشار شعارهای یکنواخت مقدمات این انشعاب بود. هدف این بود که با پخش انواع اخبار دروغ و عوامفریبی‌ها حتی المقدور توده بیشتری را به همراه کشند. هدف این بود که حزب ما را دچار تفرقه جدی سازند. ولی عمل آنها سقط شدی و حزب ما استحکام خود را در مقابل این تبلیغات نشان داد و مبلغین را شناخت و امروز باعث فخر ماست که عده انشعاب کنندگان انگشت شمارند."

هیئت اجرائیه موقت این نکته را نیز درنظر گرفت که ممکن است برخی از اعضاء حزب پس از درک اینکه از طرف انشعابیون گمراه شده‌اند خواسته باشند اشتباه خود را ترمیم کنند. لذا برای این افراد مهلت پنج روزه برای برگشت به حزب قائل شد.

در واقع هم عده‌ای از اعضاء حزب از انشعاپیون رو گرداندند، ولی انشعاب هنوز ریشه کن نشده بود. هیئت اجراییه موقت در سیزدهمین جلسه مورخه 23ر10ر1326 خود تصمیم گرفت موضوع ماهیت انشعاب را به اعضاء حزب مشخص‌تر در میان بگذارد. روزنامه مردم در شماره 250 مورخ 23ر10ر1326خود موضوع را چنین تشریح می‌کند:

"برطبق اطلاع مسلم و قضاوت بدون تردید هیئت اجرائیه عمل انشعاب نتیجه توطئه ممتدی است که در عرض یکسال اخیر در حزب وجود داشته، با انتشار کتاب "چه باید کرد" آغاز شده و با انتشار کتاب "حزب توده ایران سر دو راه " به مرحله جدی‌تر و عملی‌تر خود وارد گردیده و با انشعاب خاتمه یافته است. این عمل به کارگردانی خلیل ملکی و اعضاء کمیسیون مخفی "آوانگاردیست " انجام گرفته، هدف آن منفجر کردن حزب از داخل و ایجاد یک سازمان عوامفریبی به اصطلاح "سوسیالیست و مترقی " است...

 این انشعاب مربوط به فعالیت مخفی و مرموز امپریالیسم در داخل حزب ما بود که با کلیه وسائل مستقیم خود ماهرانه عمل کرده، از کلیه انحرافات فکری و خودپسندی‌ها و تنگ نظری‌ها استفاده کرده است. بنابراین عمل انشعاب عملی است خائنانه و به قصد خیانت انجام گرفته  است و افرادی که در این عمل شرکت داشته‌اند بعضی دانسته و بعضی ندانسته به سازمان حزبی خود و راه و روش آن خیانت کرده اند. "

در تحلیل هیئت اجراییه نیز به موضوع فعالیت نهائی امپریالیسم که کوشیده است از هرگونه انحرافی، از تمایلات شخصی، خودخواهی ها، جاه طلبی‌ها و کوته بینی‌های افراد به منظور تلاشی حزب از داخل استفاده کند، اشاره شده و عمل آنهائی که عالما به این کار تن درداده‌اند به عنوان خیانت ارزیابی شده و اخراج آنهائی که بیانیه انشعاب را امضاء نموده و ابراز پشیمانی نکرده‌اند اعلام گشته است (خلیل ملکی بدون برگشت).

انشعابیون در جزوه خود کوشیده بودند بین خود و جزوه "چه باید کرد" دکتر اپریم مرزبند نمایند. این دورویی را روزنامه "مردم" افشاء می‌کند و نامه‌ای را که چند روز پیش از انشعاب دکتر اپریم به هیئت اجرائیه موقت نوشته بوده است شاهد می‌آورد که در آن دکتر اپریم "یگانه راه خروج از تشنج را به دست آوردن اعتماد اصلاح طلبان نسبت به سیاست داخلی حزب " دانسته است و می‌نویسد که چه خوب می‌بود که هر چه زودتر چند تن از این رفقا به هیئت اجرائیه موقت برگماشته شوند.

روزنامه "مردم" با استدلال ثابت می‌کند که انشعاب از مدتی ییش آماده می‌شده است. مثلا از جمله جزوه‌ای که نه تنها از نظر نگارش بلکه از نظر فنی کمتر از ده روز نمی توانست آماده شود پس از دو روز انتشار یافته بود.

عکس العملی که توده‌های حزبی درمورد انشعاب از خود نشان دادند بهترین علامت سطح بالای آگاهی و رشد آنها بود. انشعاب تأثیر هشدار کنند‌ای بخشید. حتی موضع گیری سازمان هائی نظیر دانشگاه تهران نشان داد که تا چه اندازه حساب انشعابیون که هر انتقاد کننده‌ای را به حساب رزرو خود می‌گذارده غلط بوده است. مشاهده سیمای بدون پرده انشعابیون موجب وحدت بیشتر اعضاء حزب شد. در همان نخستین روزهای انشعاب هیئت اجراییه موقت به منظور آگاهی از تمایلات اعضاء حزب در سازمان حزبی تهران اقدام به رفراندم نمود. در این رفراندم 98% اعضاء حزب به رهبری ابراز اعتماد کردند. نمایندگان سومین کنفرانس ایالتی تهران نیز انشعاب را محکوم کردند و افراد جدیدی را به جای افراد سابق که اعتماد آنها را برآورده نکرده بودند انتخاب کردند. انشعاب از طرف سازمان‌های توده‌ای ازقبیل شورای متحده مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران، سازمان جوانان، سازمان زنان و دیگر سازمان‌های توده‌ای و مطبوعات دمکراتیک نیز محکوم گردید.

چنین عکس العمل هماهنگی از طرف بدنه حزب و نیروهای دمکراتیک برای انشعابیون که می‌کوشیدند سیمای خود را پنهان کنند غیرمنتظره بود. اکنون تنها یک راه باقی مانده بود: خروج از معرکه به نحوی که بتوان در ظاهر آبرویی برای خود حفظ کرد. دوم بهمن 1326  (23ر1ر1948) اعلامیه جدیدی مبنی بر انصراف از تشکیل "جمعیت سوسیالیست توده ایران " تحت عنوان" اعلامیه درباره انتشارات بی پایه چند روز اخیر" انتشار یافت که در آن گفته شده بود:

"عده معدودی از رهبران حزب توده که زمینه بی‌اندازه مساعدی برای پیشرفت جمعیت سوسیالیست توده پیش بینی می‌نمودند از روی لجاجت و عناد ناشی از خودخواهی و ایراد تهمت و افترا می‌خواستند ما را وادار به مبارزه با حزب و یا رهبران حزب (؟!) نمایند. به دلایلی که در اعلامیه ذکر شده و برای اجتناب از مبارزه که موجب تضعیف نهضت می‌شود مطابق پیشنهاد آقای خلیل ملکی و تصویب آن از طرف فعالین از تشکیل "جمعیت سوسیالیست توده ایران " انصراف حاصل شد. ما تمام آزادیخواهان و کسانی را که به ما پیوستند و یا در شرف پیوستن بودند (!) دعوت می‌نمائیم که دور حزب توده ایران حلقه زنند و از هر نوع تشتت و اختلاف صرف نظر و جلوگیری نموده و مبارزه پرافتخار حزب را کاملتر از گذشته ادامه دهند."

این اعلامیه به عنوان "فوق العاده قیام شرق" در تاریخ دوم بهمن 1326 نشر یافت.

ذیل اعلامیه به امضاء سی و چند نفر رسیده و تذکر داده شده بود که اعلامیه از طرف 105 نفر از کادرها خواند ه و امضاء شده است.

انتشار این اعلامیه اعتراف اپوزیسیون به شکست در مبارزه سرسختی بود که طی یک سال نظر حزب و نیروهای دمکراتیک را به سوی خود جلب کرده بود. اینکه تا چه اندازه انشعابیون در اظهارات اخیر خود هم صدیق بودند از فعالیت بعدی آنها پیداست. اگر در آغاز امر انشعابیون ظاهرا تنها خواهان تجدیدنظر در سیاست سازمانی حزب بودند و درباره تجدیدنظر در مواضع تئوریک حزب احتیاط را مراعات می‌کردند، بعدها نشان داده شد که یلاتفرم اساسی آنها تجدید نظر در مواضع تئوریک حزب بوده است.

مطالعه دقیق فعالیت اپوزیسیون در دوران‌های مختلف از کنگره اول حزب و نطق پرشور "انقلابی" خلیل ملکی گرفته تا سیاست تسلیم طلبانه یس از وقایع آذربایجان بهترین نمونه یک سیاست رویزیونیستی است.

در جزوه‌ای که در بحبوحه مبارزه با اپوزیسیون از طرف رهبری حزب تحت عنوان "راه حزب توده ایران" انتشار یافت نمونه‌های برجسته‌ای از سیاست اپورتونیستی اپوزیسیون و همرنگ شدن با جریان آورده شده است. در این جزوه نشان داده می‌شود که چگونه به هنگام اوج جنبش، شرکت حزب در حکومت قوام از طرف دکتر اپریم و هوادارانش به عنوان "دوران برجسته نوینی در فعالیت حزب " ارزیابی شده و چگونه پس از ناکامی جنبش همین عمل حزب مورد نکوهش قرار می‌گیرد، چه توصیفی از رهبران حزب در آن موقع می‌شد و چه لجن مالی‌ای اکنون می‌شود.

 حزب توده ایران به موقع صفوف خود را از این جریان پاک کرد و پس از محو عواقب انشعاب با اعتماد به صحت راه خود به سوی تشکیل کنگره دوم حزب گام برداشت.

 ا) این مطلب اشاره است به مقالاتی که جلال آل احمد در مجله تئوریک حزب "مردم" درباره بیوگرافی رهبران حزبی نوشته است.

 

 

 

 

   راه توده  363      8 خرداد ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت