راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

هدیه نوروزی
توده ایهای داخل
برای راه توده

 

در تعطیلات نوروز با خانواده‌های زیادی دیدار داشتم. خانواده‌هایی از شمال – مرکز- جنوب و غرب کشور، در موقعیت‌های مختلف به لحاظ فرهنگی و اقتصادی، شهری و روستایی.

با همه صحبت شد. چه آنهایی که از طبقه متوسط جامعه بودند و چه آنها که از اقشار پایین و کم درآمد بودند. تعدادی از آنها را برای اولین بار می دیدم، بی هیچگونه آشنایی قبلی، صرفا به واسطه یک آشنا. همه با آرامش و راحتی خیال در گفتگو شرکت می کردند و بدون نگرانی نظراتشان را بیان می کردند. خیلی از خانواده‌ها در سه دهه گذشته از روستا به شهر کوچ کرده بودند. علیرغم شرایط سخت مادی، بچه هایشان خوب تحصیل کرده بودند و مسائل خانواده و جامعه از دغدغه‌های اصلی شان بود. درک درستی از اتفاقات درون جامعه داشتند و پای بند به آرمان‌های انقلاب. بدون حب و بغض از مواضع حزب صحبت میکردند. ورود این گروه اجتماعی به مبارزه، به علت شرایط سخت معیشتی، جبهه جدیدی را در مقابل حاکمیت گشوده است که هم پشتوانه قدرتمندی برای جنبش سبز خواهد بود و هم در عین حال باعث شکاف عمیق تری در حاکمیت.

فیلم مستند خانم مریم فیروز، وحضور سردبیر راه توده در برنامه "پرگار" خیلی برایشان جالب بود و تا حدود زیادی پیش داوریشان را نسبت به حزب تغییر داده بود. ولی ذهنشان درگیراین سوال بود که چرا بی.بی.سی .چنیین امکانی را می دهد؟ 

بطور کلی اگر بخواهم یک جمع بندی از دیدار با تمام آنها داشته باشم به قرار زیر است:

الف) گروههای مردم بدون موضع گیری سیاسی خاص:

 1-  نسبت به سال گذشته، شناخت خیلی بهتری نسبت به سیاست‌های آمریکا و اروپا در رابطه با ایران پیدا کرده بودند.

2- نسبت به مسائل داخلی و سرنوشت ملی درک درستی داشتند و با دقت تحولات را پیگیری می کردند.

3-  شناخت شان از حاکمیت و طیف‌های درونی آن نسبت به گذشته عمیق تر به نظر می رسید. مثلا زمانی که از مافیای نظامی صحبت می شد، به مصادیق آن مثل فرماندهان ارشد سپاه در قالب قرارگاه خاتم الانبیاء و سایر بنیادهای اقتصادی تحت نظارت آنها اشاره می کردند و از اصل 44 قانون اساسی تحت عنوان" خودمانی سازی" یاد می کردند.

4 - خیلی جدی نگران مشکلات اقتصادی جامعه، تعطیلی کارخانجات، بیکاری و از همه مهم تر خطر جنگ بودند و اکثرا بر این نظر بودند که بخشی از حاکمیت برای گرفتن زمان از جنبش سبز به پیشواز جنگ می رود...آنها معتقد بودند که هرچه بیشتر جنبش عمیق شود، باعث ریزش حاکمیت خواهد شد و لذا عمق تحولات بیشتر و هزینه آن کمتر خواهد بود. جالب این که وقتی نظرشان را در مورد شرکت محمد خاتمی در انتخابات مجلس پرسیدم، همگی این حضور را تایید می کردند. حتی یکی از آنها که چند سالی می شود از روستا به شهر کوچ کرده است، در تایید عمل خاتمی می گفت: اگر در خانواده‌ای بچه‌ای خطا کرد، پدر ومادر نبایستی او را توبیخ نمایند. یکی تنبیه و دیگری راه بازگشت را باز نماید. 

یک شب در یک مهمانی که 10 خانواده با جمعیتی 46 نفره که اکثرا جوان بودند، مطلب زیر را به بحث گذاشتیم:

اگر حضور نظامی آمریکا باعث برداشته شدن تمام محدودیت‌های اجتماعی، که نیروهای ارتجاعی طی این سالها از مردم سلب کرده اند، مثل حجاب، موسیقی، روابط دختر و پسر و....، شود وما به ازای آن حقی همچون کاپیتولاسیون برای خود قائل شوند، (مشابه اتفاقی که در افغانستان افتاد. سربازی دست به کشتار جمعی زد و حق محاکمه از مردم آن کشور سلب شد) حاضریم به آن تن دهیم؟ همه، قاطعانه و بدون یک نظر مخالف ، گفتند چنین امتیازاتی فاقد ارزش است.

ب) افراد با موضع گیری سیاسی خاص:

این افراد شامل طیفی هستند که سابقا تعلق تشکیلاتی متفاوتی داشته اند. از بچه‌های حزب و اکثریت تا مجاهدین و دیگر نیروهای چپ رو( اقلیت و راه گارگر).

از این مجموعه، وابستگان اقلیت و راه کارگر و مجاهدین، کاملا به موضع سلطنت افتاده‌اند.

اما گروه دوم حزبی‌ها و اکثریتی‌ها عمدتا دو بخش شده اند:

 1-  آنهایی که وفادار به آرمانهای خود هستند و تحولات جاری را پیگیرانه دنبال می کنند  و به لحاظ سیاسی منطبق با راه توده می باشند و از مواضع و تحلیل‌های این نشریه حداکثر بهره را می برند.

2- گروه دوم آنهایی که در برخورد با مسائل روز و شرایط ایجاد شده سه گزینه پیش رو دارند

یا سکوت پیشه نمایند. یا از مواضع جنبش سبز دفاع کنند که در این صورت راهی جز تایید خط مشی راه توده برایشان باقی نمی ماند. یا این که بر مواضع نامه مردم پافشاری نمایند که نهایتا در جبهه سلطنت طلبان قرار می گیرند، هرچند که ممکن است نام حزب و نامه مردم را با خود یدک بکشند. باید گفت که در یک سال گذشته، تحت تاثیر جنبش مبارزاتی مردم ایران، این گروه بیشتر به سمت مواضع راه توده ریزش داشته است.

در گفتگویی که با یکی از همین افراد داشتم به او گفتم یادت هست بعد از انفجار  دفتر حزب جمهوری اسلامی و کشته شدن آیت الله دکتر بهشتی، از طرف حزب اعلام یک دقیقه سکوت برای گرامیداشت آنها در حوزه‌ها ابلاغ شد و تو زمانی که ایستاده بودی سرت را پایین گرفته بودی، می خندیدی؟ تایید کرد. گفتم این چپ و راست زدنهایت در این 30 سال ، ریشه در عدم درک سیاست حزب در آن زمان دارد....

واقعیت آن است که خیلی از افراد حزبی، عمق استراتژی حمایت حزب از نیروهای تحول طلب در جمهوری اسلامی را درک نکرده بودند و حالا هم درک نمی کنند...

با قاطعیت می توان گفت در این دو دهه گذشته، مسیری را که راه توده با انتشار مقالات و تحلیل‌های  خود طی کرده، بزرگترین پشتوانه برای رهروان حزب در برخورد با هجوم لجام گسیخته سلطنت طلبان و اپوزیسیون ارتجاعی و برای دفاع از مواضع حزب و انقلاب بوده است. این که امروز قد افراشته ایم و از آرمانهای انقلاب و حزب توده ایران دفاع می کنیم، بدون بهره گیری از زحمات شبانه روزی رفقای راه توده در نشر اندیشه‌های اصولی حزب، ممکن نبود. اندیشه‌هایی که برای هریک از ما حکم مانیفست دفاع از انقلاب 57 را داشته و جنبش دوم خرداد76 و 22 خرداد 88 صحت انرا به اثبات رسانید و ما را در مرکز تحولات قرار داد. هشداری را که رفیق فقید دکتر نورالدین کیانوری در آخرین سالهای عمر پر فراز و نشیب خود با غم و اندوه به ما داد و گفت: برای این که یک حزب سیاسی و اعضاء آن در موضع انفعال باقی نماند، چاره‌ای ندارد جز آن که همواره در مرکز نبرد اجتماعی قرار داشته باشد و برای این که یک حزب بتواند در مرکز حوادث و وقایع، در مرکز مبارزه و نبرد اجتماعی قرار گیرد، باید صحنه نبردی که در هر لحظه انتخاب می کند، صحنه اصلی ترین نبرد جامعه باشد، صحنه نبردی که تمام توجه جامعه و منافع بلافصل جامعه در یک لحظه معین، معطوف به آن است...

وچه خوب این هشدار، برخلاف دیگر مدعیان، پرچم راه توده شد و چه نیروها که زیر آن جمع شده و خواهند شد، درست همانطور که رفیق کیا نوید داده بود:

" به محض اینکه نخستین امکانات برای مشارکت همه اعضای حزب در تغییر مشی آن فراهم شود، اینگونه سیاست‌ها (اشاره به نامه مردمی ها) به سرعت جایگاه خود را از دست خواهند داد. در این مورد هیچ تردیدی نباید داشت. تجربه انقلاب بهمن این واقعیت را با تمام روشنی در مقابل چشمان ما قرار داد..."

به قول زنده یاد طبری:

ارانی در سرود و در سخن بگشود راه خود

کنون از هر سویی پرچم گشاید با سپاه خود

 

و حال چنان شد که دشمنان قسم خورده حزب توده ایران هم نمی توانند از کنار آن بی تفا وت بگذرند و روزه سیاسی چندین ساله خود، در رابطه با حزب توده ایران را به مناسبت 70 سالگی آن، می شکنند.

مستند مریم فیروز و دعوت از سردبیر راه توده را ما در اینجا اینگونه تفسیر می کنیم.

با تمام تمهیدات و زهرپاشی‌های پیش بینی شده، که متاسفانه "خودی"‌ها نیز با آن همراهشدند، و هم مستند خانم مریم فیروز و هم حضور سردبیر راه توده در برنامه پرگار، تاثیر مطلوب خود را گذاشت و با توجه به مخاطبین میلیونی شبکه بی بی سی در سطوح مختلف سنی و اجتماعی، یک بار دیگر نام حزب توده ایران به طور گسترده در جامعه مطرح گردید.

 

 

 

   راه توده  357      21 فروردین ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت