مرور راه توده |
اواخر سال 1378 زمان برگزاری انتخابات مجلس ششم بود که به مجلسی تاریخی در جمهوری اسلامی تبدیل شد. پس از حوادث کوی دانشگاه و در شرایطی که مخالفان اصلاحات خود را پیروز این حوادث معرفی می کردند، این انتخابات اهمیتی بزرگ برای سرنوشت ایران و اصلاحات داشت. در خارج کشور بحث ها چارچوبی دیگر داشت. درواقع این مهمترین انتخابات ایران پس از شوک دوم خرداد بود و اپوزیسیون را بر سر یک دوراهی قرار داده بود. از دوم خرداد دو سال بیشتر نگذشته بود و اکثریت اپوزیسیون نتوانسته بود خود را با واقعیت نوین اجتماعی ایران تطبیق دهد. برخی مانند نامه مردم همچنان معقتد بودند و می گفتند "انتخابات آزاد در چارچوب رژیم ولایت فقیه ممکن نیست" و البته درکی غیرواقعی از مفهوم آزادی انتخابات داشتند که درون آن اشکال میانی انتخابات نیمه ازاد قابل فهم و تحلیل نبود. برخی دیگر مانند راه کارگر براساس اصل جدید مورد قبول خودشان یعنی "تحلیل کلی از شرایط کلی" به این نتیجه رسیده بودند که تا زمانی که جمهوری اسلامی حاکم است در هیچ انتخاباتی نباید شرکت کرد. بعبارت دیگر مردم باید اجازه دهند که راست ها برنده همه انتخابات ها باشند تا تحلیل انان در مورد اینکه در جمهوری اسلامی ممکن نیست در عمل اثبات شود. برخی دیگر نیز مانند فداییان اکثریت هنوز در حال و هوای تشکیل "آلترناتیو دمکراتیک" در خارج کشور بودند و متوجه نبودند که آلترناتیو از اول هم داخل ایران بوده است. همه اینها ضمنا انتخابات دوم خرداد را تحریم کرده و از خود نیز در این مورد انتقاد نکرده بودند و به همین دلیل کوله بار و ارزیابی نظری روشنی برای ورود به فضای انتخابات نداشتند و این دست و ان دست می کردند تا ببینند نتیجه چه می شود. سرمقاله راه توده شماره 91 دیماه 1378 در این شرایط نوشته می شد. در این سرمقاله گفته شد:
"انتخابات ششمین دوره مجلس اسلامی فضای سیاسی ایران را تماما به خود اختصاص داده است... در یک سو توده عظیم مردم ایران قرار دارند، که از فردای شرکت وسیع در انتخابات ریاست جمهوری دوره هفتم و دادن رای به محمد خاتمی، با توطئه های جنون آمیز روبرو بوده و اکنون، یک بار دیگر فرصت یافته اند تا به پای صندوق های رای رفته و مجلس را از چنگ مخالفان جنبش بیرون بیاورند؛ در سوی دیگر، مخالفان جنبش و تحولات قرار دارند، که با چنگ و دندان می خواهند از سنگرهای حکومتی و منافع اقتصادی خود در جمهوری اسلامی دفاع کنند و با همین هدف، همه امکانات خویش را برای از دست ندادن مجلس به صحنه اورده اند. همان اندازه که توده های مردم به ارزش و اعتبار رای خود پی برده و با شرکت در انتخابات مجلس ششم می خواهند از انتخاب خویش در دوم خرداد سال 76 دفاع کنند، مخالفان جنبش و تحولات نیز به اهمیت کاهش شرکت مردم در انتخابات و تنگ کردن دایره انتخاب مردم، برای ادامه حکومت خویش پی برده اند... راه توده سپس با اشاره به مشکلات پیشاروی مردم در انتخابات مجلس ششم می نویسد: "آنها که اساسا به آرای مردم و جمهوریت اعتقاد ندارند و برای حفظ موقعیت سیاسی – اقتصادی خویش "حکومت اسلامی" را بر "جمهوری اسلامی" نه تنها ترجیح می دهند بلکه از ابتدای پیروزی انقلاب نیز در پی تحقق ان بودند، اکنون و در این مرحله، چون نمی توانند رسما و علنا جمهوریت را از نظام کنونی و قانون اساسی ان حذف کرده و خود را برای همیشه از گزند انتخابات و رای مردم حفظ کنند، محتوای ان را با این مصوبات و تمهیدات به "حکومت" تبدیل می کنند! در تنگنایی که دربالا به ان اشاره شد، باید در انتخابات شرکت کرد؟ قاطع ترین پاسخ انست، که حتی اگر حلقه محاصره انتخابات توسط مخالفان تحولات تنگ تر از ان شود که تا کنون شده است، باید در این انتخابات با تمام قدرت شرکت کرد ولحظه ای از تشویق مردم برای شرکت در ان غفلت نکرد. ..." راه توده سپس به توجیهات تازه یافته کسانی که از اندیشه تحریم انتخابات مجلس ششم دفاع می کردند پرداخته و نتیجه می گیرد: "انها که به حق و با ادامه و تشدید توطئه های مخالفان تحولات از نحوه برگزاری انتخابات و نتیجه ان نگرانند، باید به امکان و ورش های اماده نگهداشتن افکار عمومی و توده های میلیونی مردم برای مقابله با تقلب و تشکیل مجلسی مخالف خواست مردم بیاندیشند. براساس این شناخت و ارزیابی است، که صراحتا خطاب به کسانی که عدم برگزاری مطلوب انتخابات پیش رو را شکست جنبش تحلیل می کنند، باید گفت: جنبش کنونی مردم ایران، مانند همه جنبش های دیگر یک روند را پشت سر می گذارد. در این روند حوادث و رویدادهای پیش بینی نشده و یا غیرقابل پیش بینی بوقوع می پیوندد، که هر کدام در تکامل این روند نقش و تاثیر خود را دارند. انتخابات مجلس ششم نیز یکی از رویدادها و از نوع پیش بینی شده انست."
البته می دانیم که حضور مردم و فشار انان شرایط را به گونه ای دیگر رقم زد و انتخابات مجلس ششم در شرایط بیشترین ناتوانی مخالفان اصلاحات به تحمیل خواسته های خود به مردم پایان یافت. با این حال در این انتخابات مسئله ای دیگر نیز مطرح شد و ان جایگاه هاشمی رفسنجانی بود. بخشی از اصلاح طلبان بیش از انکه نگران جناح راست حکومتی که در مقابلشان بود باشند نگران هاشمی رفسنجانی بودند که وی را رقیب خود می دیدند و می خواستند انتخابات را با سمتگیری علیه رفسنجانی پیش برند. این سمتگیری با منافع جناح هایی در حکومت همسو بود و به همین دلیل امکانات در اختیار ان قرار می داد با این تصور که خواهد توانست از این طریق مجموعه جنبش تحول خواهی در ایران را تضعیف کند. این عده مخالفت با هاشمی رفسنجانی را به یک هیجان عمومی تبدیل کرده بودند. هیجانی که امروز از بابت ان از خود انتقاد می کنند ولی ان روز ایستادن دربرابر آن کاری آسان نبود. در این شرایط راه توده ضمن انتقاد از موضع غیرقاطع هاشمی رفسنجانی در دفاع از اصلاحات، این شیوه را همچون یک روش مطلق رد می کند. راه توده با اشاره به موقعیت هاشمی رفسنجانی نوشت: "اعلام حمایت موتلفه اسلامی و گروه های همسو با ان از حضور وی در انتخابات کنونی و قرار دادن نام او در صدر لیست انتخاباتی خود و ده ها و صدها سوال، یقین و ابهام دیگر موانع موجود بر سر گنجانده شدن نام وی در لیست طرفداران تحولات است." و بلافاصله توضیح می دهد که هر نوع برخورد با هاشمی رفسنجانی "در صورت راه یافتن به مجلس و حتی رسیدن به ریاست مجلس نیز باز می گردد به سمتگیری ها و عمل مشخص او در کمک به جنبش مردم و یا مقابله با آن. همچنان که سرنوشت مجلس اینده وابسته به سمتگیری کلی آن به سود تحولات و جنبش، یا در مقابله با تحولات و حجنبش است. در این عرصه نیز، توازن نیروهای حاضر در جنبش است که مجلس را هدایت خواهد کرد و نه برعکس!" بدینسان مسئله بر سر توازن قواست و نه برعکس. مسئله این است که آیا در ان لحظه مشخص حضور هاشمی رفسنجانی توازن قوا را به سود چه جریانی می تواند و می توانست تغییر دهد. اگر این توازن قوا به سود جریان اصلاحات می بود در انصورت این توازن در ادامه خود سرنوشت هاشمی رفسنجانی را نیز مشخص می کرد. اندیشه ای که طرفداران اصلاحات متاسفانه خیلی دیر یعنی شش سال بعد یعنی در دور دوم انتخابات 1384 به آن نزدیک شدند و توجه کردند.
|
راه توده 359 4 اردیبهشت ماه 1391