راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

تاریخ جنبش چپ و کمونیستی ایران- 20
نفت شمال
از افسانه تا واقعیت
عبدالصمد کامبخش

 

دومین کنفرانس ایالتی تهران

 

درست یک سال پس از تشکیل نخستین کنگره حزب، سازمان ایالتی تهران دومین کنفرانس خود را تشکیل داد. اگر نخستین کنفرانس در شرایط ناگوار و سخت حکومت نظامی تهران و بطور مخفی تشکیل یافته بود، کنفرانس دوم در شرایطی گرد آمد که حزب، با وجود همه گونه فشار و پیگرد ارتجاع، سازمان‌های خود را در سرتاسر کشور بسط داده بود و بویژه در تهران بهترین عناصر مترقی به سوی حزب روی آورده بودند. حزب توده ایران اکنون مورد قبول قشرهای وسیع مردم کشور بود.

کنفرانس از تاریخ 26 مرداد 1324 با حضور 192 نماینده در کلوب مرکزی حزب تشکیل گردید. در گزارش کمیته ایالتی گفته شده بود که اکنون پس از چهار سال که از تشکیل حزب میگذرد میتوان "بدون تظاهر گفت که بهترین و مبرزترین کارگران در صفوف مقدم ما جا دارند و پاکترین و دانشمندترین روشنفکران سرنوشت خود را با توده‌های زحمتکش ایران یکی کرده و قوا و استعدادهای ذیقیمت خود را به اختیار سیر ترقی و موفقیت حزب گذاشته اند."

کنفرانس در محیط انتقاد و بحث سالم برگزار گردید. در قطعنامه کنفرانس ضمنا گفته می شد:

"دومین کنفرانس ایالتی تهران با توجه به اوضاع سیاسی و اجتماعی کنونی و اظهارات و پیشنهادات عده‌ای از نمایندگان کنفرانس نکات زیر را تصویب می نماید:

سازمان ایالتی تهران برای دفاع مشروع و عادلانه در برابر حملات آزادی کش ارتجاع به منظور تعطیل مشروطیت و سلب حقوق ملی باید کلیه مساعی خود را به کار برد تا تشکیلات حزبی را عملا و نظرا آماده و از هر حیث مجهز نماید...

کنفرانس ایالتی تهران توجه کمیته مرکزی را به نظر فوق جلب نموده و امیدوار است که تاکتیک عمومی حزب با این توافق داده شود."

کنفرانس بعد از ظهر 29 مرداد پایان یافت

 

طی دوران مورد بحث در همه سازمان‌های ایالتی آذربایجان، گیلان، مازندران شرقی و غربی، گرگان، اصفهان، کرمانشاه و نیز در سازمان‌های مستقل شهرستان‌ها و سازمان‌های ولایتی تابعه استانها کنفرانس‌های حزبی تشکیل و کمیته‌های مربوطه انتخاب گردید و در نتیجه به سازمان‌ها سرو صورت لازم داده شد. حزب توده ایران بدل به حزب واقعا توده‌ای شد و عمیقا از اعتماد قشرهای وسیع زحمتکشان شهر و ده، روشنفکران و افسران برخوردار بود.

علاوه بر آن حزب در این مدت بوسیله مطبوعات و ارگان‌های خود به مبارزه حاد ایدئولوژیک به منظور نشر و رسوخ ایده‌های مارکسیسم- لنینیسم دست زد. "در مجله هفتگی" مردم برای روشنفکران مسائل علمی و مبانی مارکسیسم تشریح می شد، دوره مجله "دنیا" که مقدمات اصول مارکسیسم به موقع خود در آن انتشار یافته بود تجدید چاپ شد، نشریات و رساله‌هایی مربوط به اصول سازمانی، تشریح مرام حزب و غیره در چاپخانه ویژه حزب به طبع رسید.

وقتی مجموع انتشارات آن زمان را از نظر می گذرانیم می بینیم که نشر افکار مارکسیستی- لنینیستی منحصرا توسط حزب توده ایران و با اعضاء این حزب انجام گرفته است و تنها حزب توده ایران است که افکار جوانان و روشنفکران کشور را در این مسیر انداخته است.

بدین طریق پس از گذشت کمتر از یک سال از نخستین کنگره خود، حزب توده ایران بدل به مرکز نیرومندی شد که در مقام رهبری مردم زحمتکش ایران قرار گرفت، روزنامه "رهبر" در گزارش یک ساله خود در تاریخ 7/2/1324 (27/4/1945) تحت عنوان "وزش نسیم آزادی" از جمله می نویسد:

"در سازمان‌های این حزب بیش از 200 هزار کارگران، روشنفکران، پیشه وران و دهقانان برجسته شرکت دارند. عده‌ای که در نمایش‌ها شرکت می کنند در تهران به 40 هزار و در تبریز به 50 هزار نفر بالغ میشود."

 

 

3- مبارزه حزب علیه امپریالیسم و ارتجاع داخلی

مبارزه در راه دمکراسی علیه ارتجاع داخلی در کشورهای وابسته نظیر ایران از مبارزه در راه استقلال و آزادی ملی علیه امپریالیسم جدا نیست.

این نکته بویژه در دوران مورد بحث صدق میکند. اوج جنبش، خواه ارتجاع داخلی و خواه امپریالیسم را سخت نگران ساخته بود و امکان آن میرفت که نقشه‌های آنها را عقیم بگذارد. کوشش امپریالیست‌ها این بود که هر چه زودتر راه بهره کشی‌های آینده خود را در ایران هموار سازند. بویژه آنکه به زعم آنها اتحاد شوروی که هنوز به سختی درگیر جنگ بود و می بایست خواهان حفظ مناسبات حسنه با موتلفین خود باشد ممکن بود در مواردی سیاست چشم پوشی در پیش گیرد.

امپریالیست‌های امریکا و انگلیس با آنکه در زمینه سازی برای پیشبرد سیاست خویش در رقابت دائمی و پشت پرده‌ای بودند، تا آنجا که امکان داشت منافع مشترک برای خود تامین کنند، هم صدا و هماهنگ عمل می کردند.

پس از آنکه مجلس در نیمه بهمن ما 1324 رسمیت یافت و کابینه سهیلی استعفا داد. بین دو امپریالیسم و متولیان وابسته مجلس بر سر کابینه جدید سازش شد و دولت ساعد که در حقیقت محصول این سازش بود بر سر کار آمد. شکی نبود که این محصول برای مردم ایران محصولی زیان آور است.

موضع ساعد برای حزب توده ایران کاملا روشن بود و لذا خواه به هنگام تشکیل نخستین کابینه وی و خواه پس از ترمیمی که کمتر از یک ماه پس از تشکیل کابینه اول انجام گرفت با مخالفت شدید حزب توده ایران مواجه شد و در هر دو مورد فراکسیون توده در مجلس به کابینه وی رای عدم اعتماد داد.

در حقیقت هم چنانکه حدس زده می شد ساعد از همان ماه‌های اولیه زمامداریش به انجام ماموریت اصلی خود پرداخت.

 

نفت- مهمترین مسئله‌ای که موجب روی کار آمدن و هم رفتن ساعد شد موضوع امتیاز نفت بود. از آنجا که در این مورد هنوز از یک سو روشنی کمتری در اذهان وجود دارد و از سوی دیگر به ویژه مخالفان حزب توده ایران کوشش دارند موضع واقعی بینانه و میهن پرستانه این حزب را دگرگون جلوه دهند لازم است در این باره اندکی مبسوط تر صحبت شود.

در اکتبر 1943 نمایندگانی از جانب گروه نفتی "رویال دچ شل" محرمانه برای مذاکره در موضوع گرفتن امتیازاتی در نواحی جدید به ایران آمدند که در واقع باید گفت همان نمایندگان شرکت نفت ایران و انگلیس (نفت جنوب) بودند.

بدیهی است با وجود میلسپو و رخنه‌ای که مستشاران امریکایی در نقاط حساس داشتند موضوع نمی توانست محرمانه بماند و لذا چندی بعد در فوریه 1944 شرکت‌های بزرگ نفتی امریکا- "استاندارد اویل نیوجرسی"، "استاندارد واکوئوم اویل کمپانی"، "ساکونی واکوئوم" و "سینکلر" نیز نمایندگانی از جانب خود به همین منظور اعزام داشتند. چنانکه می بینیم مذاکرات اولیه در کابینه سهیلی به هنگام وزارت امور خارجه ساعد آغاز شده بود و در واقع کابینه ساعد ادامه دهنده کاری بود که خود از همان آغاز مستقیما در مذاکره اش شرکت داشته و ابراز خوش خدمتی نموده است.

از آنجا که رقابت دو امپریالیسم می توانست به منافع هر دوی آنها لطمه وارد کند راه سازش بین آنها پیش کشیده شد. در ماه آوریل 1944 در کنفرانس نفت در واشنگتن که مسئله استخراج نفت ایران نیز مطرح گردید سازشی بین امریکا و انگلیس به وجود آمد دائر بر اینکه هیچیک از دو کشور به فشار دیپلماتیک برای گرفتن امتیاز نفت متوسل نخواهند شد ... و معلوم بود که موضوع مربوط به مذاکرات تهران است.

اکنون دیگر مذاکره مناطق وسیعی را در بر می گرفت که شامل جنوب خاوری، خاور و حتی قسمتی از شمال می شد- یعنی ناحیه امتیازات سابق تزاری که دولت شوروی آنها را لغو نموده بود.

بدیهی است که پس از این سازش، دولت ایران نیز در موضعی کاملا آزاد و دور از قید قرار گرفت و مذاکرات با موافقت دولت ایران وارد مرحله جدی شد. از طرف دولت دو نفر متخصص نفت- هربرت هور (پسر رئیس جمهور سابق امریکا) و آ.آ. کرتیس- به حساب دولت ایران از امریکا به ایران دعوت شدند و نیز کمیسیون مختلطی برای مطالعه پیشنهادات واصله مرکب از رکس و یویان (عضو میسیون میلسپو) از جانب امریکا و انتظام، پیرنیا، نخعی از جانب ایران تشکیل گردید.

هنگامی که موضوع مذاکرات در جراید رسوخ نمود و به تدریج پرده از روی کار بر داشته شد دولت شوروی، بر خلاف انتظار آمریکا و انگلیس، تصمیم به اعزام کمیسیونی برای دادن پیشنهادات در باره استخراج نفت گرفت و دولت ایران را در تاریخ ششم سپتامبر 1944 (15 شهریور 1323) از تصمیم خود مطلع نمود. این کمیسیون به ریاست کافتارزاده معاون وزارت امور خارجه شوروی پس از جلب موافقت دولت سهیلی در تاریخ 19 شهریور 1323 (دهم سپتامبر 1944) وارد تهران شد.

کابینه سهیلی که غافلگیر شده و هنوز تکلیفش از جانب امریکا و انگلیس معلوم نشده بود مدتی کمیسیون اعزامی دولت شوروی را در حال انتظار، ولی با ابراز نظر مساعد، نگاه داشت تا آنکه در تاریخ 4 اکتبر 1944 کافتارادزه رئیس کمیسیون اعزامی شوروی در مصاحبه مطبوعاتی پیشنهادات دولت شوروی را علنی کرد- پیشنهاداتی که خواه از لحاظ سهمیه ایران و خواه از نظر شرائط استخراج، سیاست نفتی آن زمان انحصارات آمریکا و انگلیس را درهم می ریخت و میتوانست در صورت عملی شدن سرآغازی برای دعوی تجدید نظر از جانب کشورهای دیگر نفتی به شود (ضمنا شرایط پیشنهادی آمریکا و انگلیس هیچ گاه اعلام نگردید).

طرح شرایط شوروی شکل دیگری به کار داد. ساعد در تاریخ 16 اکتبر اعلام نمود که دولت تصمیم گرفته است به طور کلی به هیچیک از متقاضیان امتیاز ندهد و این تصمیم گویا در دوم سپتامبر یعنی قبل از ورود کمیسیون شوروی گرفته شده است.

عدم صحت این مطلب آشکار بود، زیرا در چنین صورتی دولت به آسانی میتوانست هنگام اطلاع دولت شوروی در مورد اعزام کمیسیون این موضوع را اعلام دارد.

هم صدا با اعلامیه دولت ایران سفرای آمریکا و انگلیس هم اطلاع دادند که دول متبوعه آنها با این تصمیم دولت موافقند و هیچگونه ادعایی ندارند. آن قسمت از متولیان مجلس هم که وظیفه دار دفاع از منافع انحصارات نفتی بودند اکنون می توانستند نفس راحتی به کشند و در لباس میهن دوستی جلوه گری کنند.

 

موضع حزب توده ایران – حزب توده ایران زمانی موضع گرفت که پرده‌ها بالا رفته بود ولی دولت هنوز حاضر نبود سکوت را بشکند. حزب در مطبوعات خود مصرا از دولت می خواست که در این باره توضیحاتی بدهد. نماینده فراکسیون توده روز نوزدهم مرداد 1322 (دهم اوت 1943) هنگامی که نخست وزیر به مجلس آمده بود موضوع را مطرح ساخت.

"دهم اوت در مجلس وکیل حزب توده ایران از نخست وزیر خواست که گزارش این مذاکرات به مجلس داده شود و اضافه کرد که دولت باید بی طرف باشد و اگر برای خود مشاورینی انتخاب میکند اینها از کسان آنهایی که امتیاز می خواهند نباشد. او گفت ما اصولا علیه هر گونه امتیاز به خارج هستیم. (تکیه روی کلمات همه جا از نگارنده است).

برای روشنی بیشتر عین نطق را نقل میکنیم:

 

"از چندی باین طرف همه آقایان مطلع هستند که در جراید خارجی و داخلی مفصلا راجع به نفت شرق مطالبی خوانده ایم که آقای دکتر میلیسپو برای همین کار دو مستشار از آمریکا استخدام کرده‌اند و می خواهند راجع به نفت با آقایان مستشاران مشورت کنند و یک جریان دوم هم دیده می شود و آن مجالسی است که جلساتی تشکیل میدهند و مشورت‌هایی بهمان منظور که در روزنامه‌ها نوشته می شود می کنند و این جلسات هم گویا مربوط به نفت است و امیدواریم که این دو جریان یک جریان باشد و بنده خواستم عرض کنم که بنده با رفقایم با دادن امتیازات به دولت‌های خارجی به طور کلی مخالفیم. همانطور که ملت ایران توانست راه آهن را خودش احداث کند بنده یقین دارم که با کمک مردم و سرمایه داخلی ما میتوانیم تمام منابع ثروت این مملکت را استخراج کنیم و شاید بتوانیم به موضوع بدبختی مردم این مملکت بهبودی بدهیم. اگر فرض کنیم که این مورد استثنایی است من تعجب از عجله در این قضیه می کنم که چرا ما در یک چنین موقع بحرانی که تمام دنیا در آتش میسوزد در این امر اینقدر تسریع میکنیم و بعقیده بنده به هیچ وجه صلاح نیست و مقتضی نیست در چنین موقعی ما با عجله یک اقدامی بکنیم که شاید قرن‌ها در آتیه تأسف آنرا بخوریم. بنابراین این جناب از آقای نخست وزیر خواهش می کنم آنقدری که اطلاع دارند توضیح بدهند."

از این موضع گیری رسمی حزب توده ایران چند نکته استنتاج میشود که می تواند پایه قضاوت در باره اقدامات بعدی حزب نیز باشد:

1- حزب توده ایران با دادن هر گونه امتیازی مخالف بوده است.

2- حزب توده ایران معتقد است که مردم ایران خود قادرند منابع ثروت خود را در دست بگیرند ولی حزب اضافه می کند در صورتیکه دولت این مورد را استثنایی میداند و تصمیم قطعی به دادن امتیاز دارد نباید چنین تعجیلی در کار داشته باشد که بدون مطالعه لازم در نظر گرفتن مصالح مردم و مملکت عمل کند.

3- حزب توده ایران معتقد بود در چنین صورت استثنایی، مطالعه دقیق، هر کسی را که به مصالح کشور علاقه دارد به این نتیجه خواهد رساند که شرایط شوروی را ارجع بداند، زیرا اولا دولت شوروی نمی تواند (و بحق هم نمی تواند) موافق باشد که در مناطق مرزی وی انحصارات امپریالیستی پایگاه‌هایی داشته باشند؛ ثانیا این عمل را ماده 13 قرارداد فوریه 1921 منع کرده است. در این ماده حکومت شوروی الغاء امتیاز نامه نوبل را مشروط به این کرده است که استخراج نفت در این مناطق بهیچ دولت ثالثی داده نشود و این قرارداد در جهت تأمین استقلال سیاسی و اقتصادی ایران بوده است و باید از هر جهت رعایت گردد.

حزب توده ایران یقین داشت که انحصارهای امپریالیستی به این زودی زیر بار قبول شرایطی نظیر آنچه که شوروی مطرح کرده است نخواهند رفت و ترجیح میدهند ادعایی نداشته باشند تا موقع مناسب تری برسد- چنانکه همینطور هم شد.

در این زمینه نتیجه گیری الول ساتن نیز شایان توجه است. وی می نویسد:

"اگر فرض ما در باره اینکه منظور روس‌ها این بوده است که کمپانی‌های آمریکا و انگلیس به شمال ایران راه نیابند درست بوده است... در آن صورت باید چنین نتیجه گرفت که به منظور خود نایل آمدند و باید فقط تعجب کرد از اینکه محافل رسمی انگلیس این حادثه را شکست روس‌ها می دانند..."

مایکل بروکس روزنامه نگار انگلیسی در کتاب خود "نفت و سیاست خارجی" پس از ذکر اینکه شرایط عادلانه پیشنهادی شوروی تا آنروز سابقه نداشته است می نویسد:

"سفیر امریکا در ایران ژرژ آلن در 17 سپتامبر 1947 اظهار داشت که امریکا از تصمیم دولت ایران در صورت رد پیشنهاد شوروی پشتیبانی کامل خواهد کرد و وزیر خارجه امریکا مارشال در نامه‌ای که به سفیر ایران در واشنگتن (حسین علاء) نوشت ذکر کرد که اگر امتناع دولت ایران از واگذاری امتیاز نفت به روسیه عواقب نامطلوبی ببار آورد دولت امریکا از ایران حمایت خواهد کرد."

بدیهی است اینهمه کوشش دول امپریالیستی برای رد پیشنهادهای شوروی حتی به قیمت صرف نظر کردن از امتیاز برای خویش بهترین نمونه آنست که اگر دولت ایران لازم میدید امتیازی داده شود و یا شرکت مختلطی تشکیل گردد پیشنهادات شوروی از نظر منافع مردم ایران ارجعیت داشت.

مورد دیگری که به موضع حزب توده ایران و مطالب فوق در آن اشاره شده است نامه‌ای است که دکتر مصدق در باره لایحه منع مذاکرات نفت که به مجلس برد برای ماکسیموف سفیر شوروی نوشته است. در این نامه چنین می خوانیم:

"در جلسه 19 مرداد ماه 1323 که به طور ناگهانی دولت برای سئوال بعضی از نمایندگان راجع به مذاکرات امتیاز نفت با شرکت‌های آمریکائی به مجلس آمد یکی از اعضاء فراکسیون توده چنین اظهار نمود:

"بنده و رفقایم با دادن امتیازات به دولت‌های خارجی به طور کلی مخالفیم. همانطور که ملت ایران توانست راه آهن خود را احداث کند یقین دارم که با کمک مردم و سرمایه داخلی ما می توانیم تمام منابع ثروت این مملکت را استخراج نمائیم."

چون این بیان مطابق فکر من بود لازم دانستم در این باب مطالعات عمیق کنم و از روی مدارک نظریات خود را مستدلا در مجلس بیان نمایم. بنا بر این مشغول تهیه لایحه‌ای شدم برای اینکه هر وقت پیشنهاد امتیاز شرکت‌های آمریکایی در مجلس مطرح شود از آن استفاده نمایم. خوشبختانه ورود جناب آقای کافتادزه به تهران سبب شد که داوطلبان امریکایی از پیشنهاد خود صرف نظر کنند و فرصتی به دست نیاید که نظریات خود را در موضوع معادن نفت ایران در مقام مخالفت با شرکت‌های آمریکایی بیان نمایم... و چون معتقدم که اتحاد شوروی حق بزرگی بر ما دارد و ما را از مخاطره حیاتی نجات داده است میل نداشتم ترتیبی پیش آید که از امتیاز شوروی در مجلس عنوانی بشود و اینجانب از نظر مخالفت نظریاتی اظهار نمایم. این بود که برای جلوگیری از چنین حادثه‌ای در جلسه هفتم آبان 1323 مجلس شورای ملی نطق خود را ایراد نمودم و برای اینکه راهی برای مذاکره باز شود طرحی اتخاذ و خاطر نشان نمودم که مخازن نفتی ما بدون اینکه امتیازی داده شود مورد استفاده صنایع شوروی واقع گردد..."

سپس گفته می شود:

"جناب آقای سفیر- امیدوارم که نفرمائید من به مقام و موفقیت دولت شما علاقمندم. علاقه من به موفقیت دولت شما از نظر مصالح ایران است و چنانکه در مجلس علنا اظهار داشتم گذشته شما ثابت کرده است که هر وقت دولت شوروی از صحنه سیاست ایران غایب شده است روزگار ایران تباه شده است..."

لایحه دکتر مصدق که مضمون این نامه است در تاریخ 7 آبان 1323 (2 دسامبر1924) به مجلس تقدیم شد. این لایحه هر گونه مذاکره‌ای را در باره امتیاز نفت منع با قید آنکه مجازات مرتکب از 3 تا 8 سال حبس مجرد و محرومیت ابد از خدمات دولتی خواهد بود و فقط می توان در باره فروش نفت وارد مذاکره شد.

فراکسیون توده با دو فوریت و تصویب فی المجلس لایحه بدون آنکه بحثی در باره آن شده باشد مخالفت کرد و معتقد بود که لایحه باید مورد مطالعه قرار گیرد، زیرا خود نیز نظریاتی داشت، بویژه آنکه اکنون برای این لایحه عجله‌ای وجود نداشت. وقتی این نظر قبول نشد، فراکسیون توده به لایحه رحیمیان که بلافاصله در جلسه بعد مطرح گردید و در آن الغاء امتیاز نفت جنوب مطرح شده بود رای داد. اعضاء فراکسیون توده تنها رای دهندگان به این لایحه بودند.

محافل ارتجاعی کوشیدند موضع روشن حزب توده ایران را تحریف کنند و در این زمینه سیدضیا و دارو دسته اش که برای رسیدن به هدف خود هر روز موضعی نو می گرفتند بویژه کوشا بودند.

روزنامه "رهبر" شماره 463، 22 دی ماه 1323 در افشاء این عمل سید ضیا الدین نوشت:

"... سید ضیایی که در مصاحبه فلسطین و مقالات اولیه خود آنهمه دم از دوستی با شوروی می زد و خود را "شاگرد مکتب انقلاب اکتبر" میخواست معرفی کند و چون تظاهر می نمود که هیجان او نتیجه مشاهده هیجان پیشوایان انقلابی شوروی است،- همین سید ضیا امروز که حوادث نقاب از چهره اش افکنده است با بی پروائی خاص... به بهتان زدن آغاز کرده است... سید ضیائی که بارها به رفقای نماینده ما در مجلس پیشنهاد همکاری کرد و چندین بار تکرار نمود که من حاضرم با شرکت شما کابینه تشکیل بدهم و حتی گفت "اگر حکومت شوروی با من مخالفت نکند من در موقع زمامداری نفت را هم به آنها خواهم داد"... امروز دهان را به کلماتی باز می کند که بسیار برای سر بی مغز او بزرگ است... اینها نشانه یاس و اطمینان او به شکست است..."

سیاست دو رویانه دولت ساعد و تسلیم وی در مقابل امپریالیست‌ها به حساب زیر پا گذاردن منافع ملت ایران موجب خشم محافل مترقی و دمکراتیک گردید.

در نمایش بزرگی که هفتم نوامبر 1944 به مناسبت سالگرد انقلاب کبیر اکتبر از طرف حزب توده ایران و شورای متحده مرکزی با شرکت 40 هزار نفر در تهران تشکیل گردید از جمله شعارهای اصلی بر کناری ساعد و اخراج میلیسپو از ایران بود. نمایش دهندگان در معرض حمله پلیس قرار گرفتند. ولی دامنه این کارزار آنقدر وسعت داشت که جلوگیری از آن می توانست عواقب وخیمی بار آورد. جمعا در تهران و استانها و شهرستان‌ها از آنجمله در شهرهای جنوبی کشور، در حدود نیم میلیون نفر در نمایشات اعتراضیه علیه دولت ساعد شرکت نمودند.

در نتیجه این کارزار کابینه ساعد جای خود را به کابینه بیات داد.

اکنون یکی از خواست‌های اساسی دیگر این کارزار یعنی موضوع اخراج میلیسپو و مستشاران آمریکائی مطرح بود.

 

میلیسپو و مستشاران آمریکائی- چنانکه قبلا گفته شد دولت قوام که در اثر پافشاری امریکائی‌ها در مرداد سال 1321 سرکار آمد، در آبان همان سال قانون استخدام مستشاران امریکایی به ریاست دکتر میلسپو را از مجلس گذراند. دومین کابینه سهیلی هم به عنوان رشوه به سیاست امریکایی‌ها در 13 اردیبهشت 1322 از مجلس سیزدهم اختیارات فوق العاده برای میلیسپو گرفت و که طبق آن تنظیم بودجه کشور، نظارت در مخارج، پرداخت‌ها و تعهدات مالی دولت، نظارت در امور اداری و استخدام و غیره همه در دست شخص دکتر میلسپو قرار گرفت.

آمریکایی‌ها دکتر میلسپو را از چند نظر برای ریاست میسیون مالی خود در ایران مناسب می دیدند:

اولا- از نظر قبضه نمودن اقتصاد ایران و بویژه تصاحب منابع نفتی این کشور دکتر میلسپو به عنوان متخصصی که مدتی طولانی در این زمینه مطالعه کرده و با مسایل مربوط به نفت سرو کار داشته است یکی از مناسبترین اشخاص به شمار می آید.

ثانیا- دکتر میلسپو در سال‌های 1922- 1925 به همین عنوان در ایران کار کرده و آشنایی کامل به وضع ایران داشت و مهمتر آنکه حدی در محافل ناسیونالیست صاحب نفوذ معنوی نیز شده بود.

ولی این بار نقش مخرب میسیون مالی آمریکا در نتیجه شتابی که در این زمینه به کار می رفت زودتر خود را نمایان ساخت (کسر بودجه که در سال 1943 به 8 میلیون دلار رسید، پیشنهاد وام از آمریکا و غیره). توضیح مطلب برای نیروهای مترقی آسانتر بود. در این زمینه نیز حزب توده ایران فعالیت پر ثمری انجام داد. حزب توده ایران در میتینگ‌ها، انتشارات ویژه و مطبوعات خود و نیز از راه تجهیز کلیه جراید "جبهه آزادی" همواره این موضوع را برای توده مردم روشن می ساخت که اختیارات تفویض شده به دکتر میلسپو موجب ورشکستی اقتصادی کشور و خلاف منافع مردم ایران و مخالف قانون اساسی است و لذا هر چه زودتر نه تنها باید موضوع اختیارات 13 اردیبهشت لغو شود، بلکه قانون آبان 1321 در باره استخدام میسیون مالی آمریکا نیز باید لغو گردد.

بالاخره مجلس در تاریخ 19 دی 1323 (9 ژانویه 1945) اختیارات دکتر میلسپو را که تا شش ماه پس از جنگ اعتبار داشت لغو کرد و فراکسیون توده با وجود اینکه به حکومت بیات موقع سرکار آمدن رای نداده بود در این موقع که بیات از موضوع لغو اختیارات دکتر میلسپو پشتیبانی کرد و احتمال میرفت مورد اعتماد مجلس قرار نگیرد از نظر اصولی به وی رای اعتماد داد.

اکنون دیگر افکار عمومی با این موضوع تا آن حد موافق بود که اغلب مخالفین این لایحه نیز جرئت مخالفت علنی نداشتند و جز 6 نفر که رای مخالف دادند الباقی 20 نفر به رای ممتنع قناعت نمودند.

حزب توده ایران که سیاستش مبارزه برای ریشه کن نمودن نفوذ امپریالیسم و از آن جمله طرد میسیون‌های خارجی بود مبارزه خود را برای طرد میلسپو متوقف نساخت.

فردای همان روز روزنامه "رهبر" ارگان مرکزی حزب نوشت که ما عمل مجلس را در این مورد لازم می دانستیم، ولی آنرا کافی نمی دانیم و خواستار اخراج میلسپو و کلیه مستشاران هستیم. این آغاز کارزار نوینی در این زمینه بود.

ولی از آنجا که برای دکتر میلسپو ماندن بدون اختیارات ثمربخش نبود کار بدون پافشاری جدی پایان یافت و میسیون مالی آمریکا ایران را ترک گفت.

یکی از شیوه‌های موثر مبارزه حزب توده ایران علیه امپریالیسم و ارتجاع افشاء مستدل فعالیت‌های پشت پرده آنها- تطمیع و تهدیدها، دخالتهای غیر مجاز امپریالیسم در امور داخلی کشور فساد و نوکر منشی دستگاه حاکمه و غیره بود. شبکه وسیع سازمان حزب، خواه در ارتش و خواه در ادارات دولتی، امکان میداد که این افشاگری از روی مدارک غیر قابل تکذیب انجام گیرد.

برای اینکه بدون مدرک سخن نگفته باشیم به دو مورد اشاره می کنیم:

میلسپو برای تامین اکثریت در مجلس همواره با انواع رشوه‌ها متولیان موثر مجلس را اجیر خود میساخت. از جمله مدارکی که در این زمینه حزب به دست آورد و در مجلس ارایه گردید دستور میلسپو برای فروش 500 هزار متر پارچه از کارخانه بهشهر به رشیدیان- همه کاره سیدضیاء بود که بدون مجوز به قیمت کارخانه فروخته شده و در بازار سیاه به چندین برابر قیمت به فروش رسیده بود تا آنکه درآمد آن در اختیار سید ضیاء گذارده شود.

سند دیگری گزارش رسمی کاملا محرمانه فرماندار شاه آباد غرب در باره دخالت مستقیم ماموران انگلیس در کارهای استانداری و فرمانداری‌ها بود. در این سند فرماندار شاه آباد غرب به صورتی که رازی به وزارت کشور آشکار می کند می نویسد:

"... دستگاه اداری دولتی غرب تحت نفوذ و اداره کنسولگری و مامورین سیاسی انگلیس می باشد... استاندار منطقه جز اراده مامور سیاسی انگلیس- کلنل پیت کوچکترین تصمیمی از خود ندارد. انتخاب بخشداران و سرپرست‌ها بهیچ وجه با موافقت فرماندار نیست... این اشخاص مستقیما با کنسولخانه انگلیس و مستشار سیاسی خارجی طرف مکاتبه و مراجعه واقع شده اند..."

متن کامل این سند در مقاله زیر عنوان "بر علیه هر گونه استعمار کشور ایران مبارزه کنید" در شماره 574- 14/3/24 روزنامه "رهبر" منتشر شده است.

اغراق نخواهد بود اگر به گوئیم کمتر سخنرانی در مجلس از جانب وکلای حزب توده ایران میشد که اسنادی از این قبیل ارائه نگردد.

 

 

 

   راه توده  356      22 اسفند ماه 1390

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت