رای خاتمی |
کارزار طرد انتخابات مجلس نهم، صرف نظر از همه جوانب و دستاوردهای آن برای جنبش آزادیخواهانه مردم ایران، با یک حادثه و تجربه بزرگ خاتمه یافت. این حادثه عبارت بود از رایی که محمد خاتمی در بعد از ظهر روز جمعه در یکی از حوزههای انتخاباتی- دماوند- به صندوق انداخت. این رای البته پیش از همه طیفهای حکومتی را غافلگیر کرد که از عدم دعوت خاتمی از مردم برای شرکت در انتخابات خشمگین بودند و خود را برای انتقام آماده می کردند و اکنون دربرابر رای او غافلگیر شده بودند. غافلگیری که به شکل مواضع متناقض و خشمگینانه خود را نشان داد. ولی این رای بخشی از جنبش طرفداران اصلاحات و جوانان حامی این جنبش را که تصور می کردند با انتخابات مجلس نهم قرار است تکلیف همه چیز تعیین شود نیز غافلگیر کرد. در کنار کسانی که صادقانه احساس می کردند به آنان خیانت شده گروهی خودشیفته و با اهداف جنجالی نیز وجود داشتند که بدون آنکه حتی یک لحظه بخواهند بیاندیشند، از همان ابتدا بنا را بر ناسزا و تهمت و افترا بر محمد خاتمی گذاشتند. در کنار این دو، یک جریان سوم از دشمنان جنبش اصلاحات نیز وجود داشت که طرد انتخابات مجلس نهم را پایان استفاده از جریان اصلاحات و ظرفیت انتخابات برای انجام تحولات در ایران و به معنای غلبه اندیشهها و روشهای خطرناک خود می دانستند. این گروه سوم که سردمدار اصلی جریان ناسزا علیه محمد خاتمی بود توانست فضایی کم سابقه از تهمت و افترا را بوجود آورد. همه اینها البته چنین وانمود می کردند که گویا از زبان ملت ایران سخن می گویند. در حالیکه چنین نبود و چنین نیست. با قاطعیت می توان گفت که اکثریت بزرگ مردم ایران اعم از آنکه رای داده باشند یا نداده باشند حرکت محمد خاتمی را چون یک اقدام خردمندانه و میهن دوستانه تایید می کنند. مردم ما نه چون مغرضند و نه خودشیفته و نه بدنبال ماجراجویی، پیش از آنکه شتابزده درباره رفتار کسانی مانند محمد خاتمی قضاوت کنند، در آن باره می اندیشند و چون می اندیشند، دلایلی که می تواند موجب شود کسی مانند محمد خاتمی در انتخابات شرکت کند و رای بدهد را برای خود تجزیه و تحلیل می کنند. به دلیل همین فروتنی همراه با تفکر است که سطح شعور و آگاهی توده مردم ایران از سطح شعور بسیاری از مدعیان خودشیفته و مغرض بالاتر است و زیر و بم و پیچیدگیهای سیاست در ایران را بهتر از اینان می فهمند. مردم ما همان اندازه رای دادن محمد خاتمی و باز گذاشتن دریچه اصلاحات را خردمندانه و میهن دوستانه تشخیص می دهند که عدم دعوت مردم به شرکت در انتخابات توسط خاتمی و بسیاری از روحانیون و سیاسیون شناخته شده را عمیقا در نظر دارند و بر اعتبار آن آگاه اند. همین مردم طرد انتخابات توسط میرحسین موسوی و کروبی را که در حصر خانگی اند را نیز در نظر دارند و بر اعتبار آن آگاهی دارند. برای مردم ما این دو روش، دربرابر و متضاد هم نیستند، برعکس در کنار هم و ادامه هم هستند. موسوی و کروبی با مقاومت خود در حصر راه را برای امثال محمد خاتمی باز میکنند. همانطور که محمد خاتمی با رای خود راه آینده را برای موسوی و کروبی می گشاید. سی سال تجربه و افت و خیز انقلاب لازم بوده است تا چنین سطح آگاهی مردمی از پیچیدگیهای سیاست در ایران ساخته شود و نقش نهاد "انتخابات" در ایجاد این آگاهی به هیچوجه اندک نبوده است. براساس این آگاهی است که مردم ما همان اندازه که از موسوی و کروبی می خواهند که جای خاتمی نباشند، از خاتمی هم می خواهند که جای آن دو نباشد. هر کدام از اینان باید نماینده موقعیت خود و ظرفیت ویژه خود برای پیشبرد تحولات بنا بر شیوه و موقعیت خاص خود باشند. نه تنها موسوی و کروبی و خاتمی بلکه حتی شخصیتهایی نظیر هاشمی رفسنجانی یا حسن خمینی که اکنون دربرابر سیاست جنگی حکومت قرار دارند هر کدام از آنها نماینده ظرفیتهای مختلف جامعه ما برای اجتناب از جنگ و ویرانی هستند. هر کدام از آنها با پایگاه ویژه خود درون حکومت و میان قشرهای مختلف اجتماعی به نوعی می توانند در شرایط معین بصورت لایههای مختلف سپری درآیند که می تواند کشور ما را دربرابر خطرها محافظت کند. امروز حکومت به بی مسئولانه ترین شکلی کشور ما را در معرض بزرگترین خطرها قرار داده است. دربرابر این خطر استفاده از همه روشها و همه ظرفیتها لازم و ضروریست. برخلاف همه ناسزاهایی که به محمد خاتمی داده شد، حرکت روز نهم اسفند او نشان داد که وی سیاستمداری پخته و آگاه و نماینده خرد و شعور جامعه ما و ملت ماست. اعتماد او به آگاهی مردم ایران که مفهوم رای او را درک خواهند کرد اشتباه نبود. محبوبیت بزرگ او ریشه در اینجا دارد و آینده این واقعیت را باز هم بیشتر نشان خواهد داد. |
راه توده 356 22 اسفند ماه 1390