راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

پیرامون طرد و نفی انتخابات فرمایشی مجلس نهم
شعارها و شیوه های مبارزه
ابدی نیست، تابع شرایط است

 

انتخابات مجلس نهم تمام شد و یک عده ای را پس و پیش کرده و به مجلس خواهند فرستاد. سرنوشت این مجلس بستگی به سرنوشت سیاست نظامی – اتمی حاکم بر کشور و مقدمه چینی هائی که برای برگزیدن رئیس جمهور جانشین احمدی نژاد و همچنین نشاندن مجتبی خامنه ای به جای پدرش در نظر دارند خواهد داشت. این رویدادها که مربوط به آینده است و نه امروز، اما از امروز تدارک آن را می بینند، دارای اهمیتی است فراتر از نقشی که برای مجلس فرمایشی نهم در نظر گرفته اند. یعنی مجلس را از اعتبار مردمی ساقط کردند تا از روی سر آن به اموری که اشاره شد برسند. بنابراین، تاثیر گذاری روی سرنوشت کلیدی ترین مسائل امروز ایران، یعنی ادامه و یا تغییر سیاست جنگی و تشکیل حکومتی دارای هویت و برنامه ای خلاف هویت و برنامه حاکمیت کنونی عملا از مجلس سلب شده و به خود مردم، در بیرون مجلس واگذار شده است. هر نوع همراهی و همگامی احتمالی برخی نهادهای نظامی و غیر نظامی حکومتی با مردم، برای رسیدن به این هدف ها، از روی سر مجلس آینده شکل خواهد گرفت. طبیعی است که هر جنبش و هر حرکتی در جامعه، بازتابی در همه نهادهای حکومتی و از جمله مجلس حکومتی خواهد داشت، اما این بازتاب دیگر به معنای سکانداری مجلس نخواهد بود.

از انتخاباتی که پشت سر گذاشته شد، دو درس بزرگ مردم و حاکمیت گرفتند.

حاکمیت، جدا از ادعاهای تبلیغاتی که می کند، خود می داند که اکثریت مردم – بویژه در شهرهای بزرگ کشور- علیرغم همه تهدیدها و فشارهای امنیتی و معیشتی رای خود را در اختیار حکومت قرار ندادند. بنابراین، هیچ چاره ای ندارند که یا انتخاب رئیس جمهور را تبدیل به انتصاب توسط مجلس فرمایشی کنند و یا تن به انتخاباتی بدهد که مردم در آن شرکت کنند. بویژه که شخص رهبر جمهوری اسلامی چه پیش و چه پس از انتخابات اخیر، بر اهمیت شرکت مردم در انتخابات – تا حد جلوگیری از حمله به ایران- تاکید کرد و حالا کارنامه یک انتخابات فرمایشی در برابر اوست. نه تنها او، بلکه قدرت های خارجی است!

مردم، بیش از گذشته به اهمیت رای خود پی بردند. تاکید های پیاپی حکومت روی اهمیت شرکت مردم در انتخابات، عملا به مردم نشان داد که حاکمیت تا چه حد و میزان محتاج رای مردم برای کسب مشروعیت است. بنابراین، تردید نیست که در انتخابات آینده، مردم با درک همین اهمیت و احتیاج، به صندوق های رای می اندیشند و فریب و بازی با آنها، ناممکن تر از انتخاباتی خواهد بود که پشت سر گذاشته شد.

از درون همین تضاد و تقابل است که پاسخ این سئوال که "آیا برای همیشه طرد انتخابات و عدم شرکت در آن تبدیل به اهرم فشار به حاکمیت شده؟" بیرون می آید:

مردم ایران، بسیار هوشیار تر از گذشته به اهمیت رای خود پی برده اند، بنابراین چگونه می توان چنین حکم قطعی را صادر کرد؟ از سوی دیگر حاکمیتی چنین در تضاد و تناقض و گرفتار در چنبره بزرگترین بحران مشروعیت، چگونه و تا چه زمان می تواند رای مردم را دور بزند؟

هر شیوه و روش مبارزه ای، وابسته به مرحله و زمانی است که آن شیوه و روش موجب حرکت جنبش به سوی آگاهی بیشتر، انسجام ملی بیشتر و فشار سنگین تر به حاکمیت برای عقب نشینی می شود. بدین ترتیب است که هرگز نمی توان از اکنون، برای یک سال و دو سال آینده حکم صادرکرد. در هر مرحله ای، متاثر از شرایطی که بر کشور حاکم است باید شعار و روش مبارزه را اتخاذ کرد. و این تازه به آن شرط است که وضع کشور و حاکمیت دچار دگرگونی هائی در فاصله انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری نشود و روش ها و شعارهای تازه جانشین شعارها و روش های گذشته نشود. شعار و روشی که اتفاقا ممکن است یکی از آنها شرکت در یک انتخابات و یا حتی رفراندم و یا هر نوع رای گیری و حضور مردم در پای صندوق های رای باشد.

خود را اسیر شعارها نباید کرد و پا به پای مردم و حوادث باید پیش رفت. اینست آن مشی و روش توده ای که ما آن را آموخته ایم!

 

 

 

 

   راه توده  356      22 اسفند ماه 1390

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت