راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

پیش بسوی جبهه واحد
ضد جنگ، علیه حاکمیت نظامی

 

پرده ها، چنان در جمهوری اسلامی کنار رفته، که دیگر دشوار می توان تصور کرد، کسانی در داخل کشور یافت شوند که ندانند حاکمیت کنونی جمهوری اسلامی یک سیاست جنگی و نظامی را بر کشور حاکم کرده است. این که انگیزه های تدوین و پیگیری این سیاست چیست؟ محاسبات سیاسی برای به انحصار در آوردن قدرت تا چه میزان در این سیاست نقش دارد؟ برای تسلط سیاسی و اقتصادی بر کشور فرماندهان سپاه تا چه میزان در تدوین و ادامه این سیاست نقش داشته و دارند؟ آقای خامنه ای که پایگاهی در میان روحانیت و مشروعیتی در میان اکثریت مردم ندارد، در تدوین و پیگیری این سیاست چه میزان نقش داشته؟ فعالیت های اتمی چه بخش از این سیاست است؟ و یا منطقه گشائی اسلامی و اقتصادی در خلیج فارس و خاورمیانه تا چه حد در تدوین این سیاست موثر بوده؟ و دهها مورد و موضوع وابسته دیگر، همه مطرح اند و ما در 7 سال گذشته به کرات به آن در سرمقاله های راه توده اشاره کرده ایم، اما آنچه که امروز اهمیت تاریخی پیدا کرده، شعار و سیاستی واحد در برابر این سیاست حاکم بر کشور است.
مردم از آغاز جنگی دیگر وحشت دارند، مردم سقوط پول ایران را حاصل سیاست نظامی و جنگی حاکمیت می دانند، مردم گرانی مایحتاج خود را ناشی از سیاست جنگی حاکم می دانند، مردم بیکاری و نابودی تولید و کشاورزی را ناشی از رفتن پول نفت به چاه بی انتهای سیاست نظامی و جنگی میدانند، مردم حاکمیت نظامی ها و سپاهی ها را محصول سیاست جنگی حاکم میدانند، مردم فضای بسته سیاسی و پر شدن زندان ها را محصول پافشاری حاکمیت بر سیاست جنگی می دانند و زندانیان را قربانیان مخالف این سیاست، مردم انتخابات فرمایشی مجلس را توطئه پرکردن مجلس از سپاهی ها و امنیتی های طرفدار سیاست جنگی می دانند، مردم از سخنان رهبر جمهوری اسلامی در نماز جمعه که از آن بوی جنگ و ویرانی می آید نفرت دارند و روز به روز بر شمار طرفداران برکناری او افزوده می شود و....
این آگاهی روز افزون نسبت به حاکمیت، در ایران چه شعار و سیاستی را برای برپائی وسیع ترین جبهه می طلبد، جز آن شعار و سیاستی که مخالف جنگ و ویرانی و طرفداری از صلح باشد؟
حتی اخبار مربوط به اختلافات درون حکومتی، در هفته های اخیر این علائم و نشانه ها را با خود دارد که بر شمار مخالفان سیاست های جنگی حاکمیت، در درون حکومت نیز افزوده شده است و هر جبهه گسترده ای که برای تغییر سیاست جنگی حاکم بخواهد تشکیل شود، باید وسیع ترین نیرو را بسیج کند. حتی از درون حاکمیت! به صف اول خالی مانده از چهره های آشنای حکومتی در نماز جمعه هفته ای که امروز دوشنبه آنست یکبار دیگر نگاه کنید! به سخنان وحشت زده رهبر جمهوری اسلامی مراجعه کنید!
آن صف اول نماز جمعه، یعنی عمیق تر شدن شکاف در درون حاکمیت، حتی در میان فرماندهان سپاه، و آن سخنان وحشت زده رهبر جمهوری اسلامی که وی سعی کرده در پشت توپ و تشر آن را پنهان کند، یعنی این سیاست را مردم طرد کرده اند و بسیاری از سیاستمداران هنوز به زندان نیفتاده حکومت از آن فاصله گرفته اند.
آقای خامنه ای به نقطه ای رسیده است که خود را ناچار به ادامه رهبری این سیاست می بیند، زیرا بیم دارد و در واقع میداند، که با اولین گام به عقب، باید بقیه گام ها را نیز بردارد و آنوقت باید صحنه را ترک کند. به همین دلیل او می خواهد سرنوشت خود را با سرنوشت جمهوری اسلامی و از آن مهم تر، با سرنوشت ایران گره بزند. و این دقیقا همان انگیزه پرقدرت است که بموجب آن باید هرچه زودتر شعار واحد ضد جنگ و ضد سیاست نظامی و ضد جنگی را طرح کرد. با تغییر این سیاست و کنار گذاشته شدن طراحان سپاهی و روحانی مدافع آن، نه تنها می توان ایران را از چنگال توطئه تحریم ها و زمینه سازی برای ضربات نظامی به کشور بیرون کشید، بلکه حتی دستآوردهای اتمی کشور را نیز حفظ کرد.
امروز هر سمینار، هر اجلاس، هر بحث سیاسی، هر بیانیه سیاسی و هر اقدام سیاسی اگر دارای این محتوا نباشد، با واقعیت جامعه، با خواست مردم و با برداشتن نخستین گام برای ایجاد تحولات در ایران بیگانه است!
 

  

 راه توده  351     17 بهمن ماه 1390

                                اشتراک گذاری:

بازگشت