چریک
به زندان رفتیم
توده ای
بیرون آمدیم!
اسفندیار صادق زاده
روی آوری گروه های مبارز سیاسی چپ در دوران
شاه، به مبارزه چریکی، در حقیقت محصول سرکوب حزب توده ایران بعد از کوتای
28 مرداد 1332 و برقرای سکوت قبرستان بر جامعه ایران بود. بسیاری از
فرزندان و وابستگان اعدامی ها و یا زندانیان توده ای، در حالیکه منتقد حزب
توده و یا حتی نفی کننده این حزب بودند هسته مرکزی تشکیل دهندگان گروه ها و
سازمان های سیاسی چریکی چپ دهه 40 و 50 ایران بودند . از جمله "گروه
فلسطین" ، "چریک های فدائی خلق ایران "، گروه "اعظمی ها " در لرستان ،
"گروه آرمان خلق"، گروه " ستاره سرخ " و گروه های کوچکتر دیگر و در مواردی
حتی تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق .
درعین حال و علیرغم همه نفی و نقد حزب توده، دست مایه فکری و تئوریک همه
آنها، عمدتا برخی آثار منتشر شده حزب توده ایران بود که از دستبرد
فرمانداری نظامی و سازمان های اطلاعاتی حکومت در امان مانده بود. حتی
رهبران سازمان مجاهدین خلق نیز برای تدوین تئوری های خود از این آثار بهره
برده بودند. این بهره گیری شامل حال امثال آیت الله مطهری و یا علی شریعتی
هم شده بود. گرچه با هدف نفی مارکسیسم !
حیقیت اینست که هیچ گروه سیاسی در گیر مبارزه با حکومت شاه را نمیشد پیدا
کرد که به نوعی آثار حزب توده ایران را نخوانده و یا شنونده رادیو حزب توده
ایران در آن سالها، بنام "پیک ایران" نبوده باشد.
البته در شکل گیری گروه های چریکی ایران، متاثر از حوادث انقلابی سال های
70- 1960 در آمریکای لاتین و حتی قبل تر، از انقلاب ملی الجزائر و فلسطین
نیز موثر بودند. اوج حضور و فعالیت گروه های چریکی و باصطلاح "مشی مسلحانه"
در فاصله دو سال 1350 و 1352 بود که منجر به کشته شدن و اعدام و زندانی شدن
تعداد زیادی از اعضای فعال این گروه ها بود.
می توانم بگویم یکی از ویژگی های عمده این گروه ها وسازمان ها بد بینی و
درک ناقص و اغلب غیر واقعی از سیاست های حزب توده ایران در زمان فعالیت این
حزب تا قبل از کودتای ضد ملی 28 مرداد بود، که در این زمینه تبلیغات بی
امان رژیم شاه علیه حزب توده ایران نیز تاثیر بسیار جدی داشت.
با سرازیر شدن بخشی از نیروهای جوان ایران از سال های 1348 به بعد به سمت
گروه های مسلح و اوج گیری بگیر و به بند های سال های 50 و 51 که زندان های
معروف آن زمان مانند اوین و عادل آباد شیراز و کمیته مشترک تهران که حالا
نمایشگاه عبرت شده، و همچنین زندان قصر و یا زندان عشرت آباد و زندان
اصفهان و حتی زندان و تبعیدگاه برازجان پر شد از اعضاء و طرفداران گروه های
مسلح که به تناوب از زیر 5 سال تا حبس ابد محکومیت گرفته بودند. دستگیری
جوانان و انتقال آنها به زندان ها و قرار گرفتن آنها در کنار زندانیان
قدیمی توده ای که از 28 مرداد 1332 در زندان بودند، آغازگر فصل دیگری در
سرنوشت سیاسی شماری از این زندانیان شد. من نیز یکی از زندانیان سیاسی این
دوره هستم که درارتباط با گروه "ستاره سرخ" 6 سال زندان در زندان های عادل
آباد شیراز و اوین در تهران .
در آن سالها، گر چه در ابتدا همه ما با بی میلی و حتی گاهی با بر خورد های
غیر دوستانه راه گفتگو با زندانیان قدیمی توده ای را می بستیم، اما صبوری
این توده ای ها و نقشی که آنها در مدیریت زندان و حفظ تناسب رابطه میان
زندانبانان و زندانیان داشتند، بتدریج یخ های روابط را در محیط تنگ زندان
آب کرد. از طرف دیگر تسلط این توده ای ها، به تئوری مارکسیسم، تجارب
مبارزاتی آن ها، تسلط به تاریخ ایران و تاریخ انقلاب جهانی و حتی انقلاب
اکتبر و پاسخگوئی آنها به سئوالاتی که برای همه ما در باره کودتای 28 مرداد
وجود داشت، بتدریج فضای تازه ای را در زندان ها بوجود آورد.
خود محوری و خودبزرگ بینی زندانیان طرفدار مشی مسلحانه که پس از شکنجه و
بازجوئی برای دوران محکومیت به بندهای عمومی سیاسی منتقل می شدند، تا مدت
ها باعث ایجاد کدورت در مناسبات با توده ایها، قبول نکردن سفره و کمون آنها
و دیگر برخوردها می شد، که البته زندانبانان نیز در تشدید و حفظ این فضا
فعال بودند. طرفداران مشی مسلحانه اغلب در زندان نیز دچار چپ روی در برخورد
با زندانبانان می شدند و در آن سالها، نقش و مدیریت زندانیان قدیمی توده ای
که خود را سپر زندانیان کرده و مقابل زندانبانان ایستادند، موجب تجدید نظر
در رابطه با این زندانیان شد. مخصوصا که آنها در چند نمونه موفق شدند جلوی
اعمال خشونت پلیس را در زندان ها بگیرند.
در طول این دوران پشتوانه تئوریک و تجربه مبارزاتی توده ای ها در زندان –
خصوصا افسران سازمان نظامی حزب توده ایران که در ابتدا محکوم به اعدام شده
و با یک درجه تخفیف حبس ابد گرفته بودند – آن چنان تحولی را تا اواخر سال
1356 در زندان ها ایجاد کرد که در آستانه انقلاب 1357 بسیاری از زندانیان
چریک ، با قبول مشی توده ای از زندان ها بیرون آمدند . البته از این حقیقت
هم نباید غافل بمانیم که انقلاب سال 57 نیز درس بزرگی به بسیاری از
طرفداران مشی چریکی و مسلحانه در زندان و خارج از زندان داد. در واقع
انقلاب بر خلاف تصور آنها از مسیری دیگر شروع شد و پیش فرض ها و تئوری های
مشی مسلحانه را باطل کرد. البته حوادث جهانی مانند پیروزی مردم ویتنام ،
کامبوج و لائوس در سال 1975 و یا در همین سال ها به استقلال رسیدن برخی از
کشورهای آفریقائی مانند آنگولا و موزامبیک و در ادامه آن کوتاه شدن دست
رژیم آپارتاید از رودزیا و آفریقای جنوبی ، با پشتوانه کشور های سوسیالیستی
و به ویژه اتحاد شوروی ، بحث های تازه ای در زندان ایجاد کرده بود همگی،
یکی پس از دیگری نظرات زندانیان توده ای را تائید کرد.
از اوائل آبان سال 1357 زندانیان سیاسی به تدریج آزاد می شدند . صد ها
زندانی جوان که سالهائی از عمر خود را در اسارت گاه رژیم گذرانده بودند و
با نفی حزب توده ایران پا به زندان ها گذاشتند بودند، حالا با جدائی از مشی
مسلحانه و پذیرش گاه نسبی و گاه کامل مشی توده ای به جامعه و به صفوف مردمی
پیوستند که به سمت سرنگونی رژیم شاه می رفتند .
بخش کثیری ازاین نیروی نسبتا جوان که طی یک دوره هفت تا هشت ساله در زندان
های ایران پرورش یافته بود در سال های پس از انقلاب مسئولیت های با اهمیتی
را در حزب توده ایران و یا در سازمان فدائیان خلق ایران بر عهده گرفت .
در زندان عادل آباد شیرازاین فرصت دست داد تا با توده ای ها آشنا شوم .
توده ای ها از سال 1351 تا آستانه انقلاب در این زندان بودند . ازجمله غنی
بلوریان ، سروان تقی کی منش افسر قضائی ارتش در زمان شاه و عضو سازمان
افسری حزب ، سروان عباس حجری افسر ارتش و عضو سازمان نظامی حزب توده ایران
محمد علی عموئی ستوان توپخانه ارتش شاه و عضو سازمان نظامی حزب توده ایران
. من در این سال ها از آنها بسیار آموختم . برخی رفقای هم گروه من و یا از
اعضای گروه های دیگر نیز برای دوره هائی با ستوان رضا شلتوکی افسر شهربانی
شاه ، ابوتراب باقر زاده و اسماعیل ذولقدرعضو سازمان نظامی حزب توده ایران
در یک بند بودند و از آنها بسیار آموختند و در واقع همه ما در زندان، توسط
این توده ایها، توده ای شدیم و توده ای از زندان بیرون آمدیم و به انقلاب
57 پیوستیم و معروف شدیم به نسلی از توده ایها که در زندان توده ای شدند .
در همین رابطه باید اشاره کنم که گروه هائی هم بودند که متاثر از انقلاب
چین رویکرد مبارزه مسلحانه را مناسب شرایط ایران نمی دانستند و اعتقاد
داشتند که باید بین مرم رفت وآن ها را برای مبارزه سیاسی با حکومت شاه
آماده کرد .
در سال 1353 ساواک حدود 30 فعال سیاسی از شهر گچساران که غالبا معلم، دانش
آموز و کارگر بودند را دست گیر و به زندان شیراز آورد .
یک گروه حدود 20 نفره هم در همین سال از بندر عباس و شهر های اطراف آن که
کارسیاسی می کردند دستگیر و به زندان شیراز آورده شدند.
هم چنین در سال 1355 نیز اعضای گروه معروف به گروه سیروس نهاوندی شاخه
استان فارس حدود 25 نفر به جمع زندانیان سیاسی زندان عادل آباد شیراز اضافه
شدند که آن ها هم به کار سیاسی در بین مردم معتقد بودند .
هنگام باز شدن درهای زندان ها در آبان سال 1357 تعداد زیادی از این افراد
توده ای شده بودند و در محل های زندگی خود در صفوف حزب توده ایران شروع به
فعالیت کردند .
از شش نفر عضو کمیته ایالتی حزب توده ایران درفارس پنج نفر از زندان کشیده
های شیراز بودند . بیشترترکیب کمیته های شهرهای بندر عباس، لار، بوشهر،
گچساران و...نیز از افراد توده ای شده در زندان عادل آباد شیراز بودند.
راه توده 351 17 بهمن ماه 1390