محاکمه گورباچف |
انتخابات پارلمانی روسیه در ماه پایانی سال 2011 میلادی زلزله ای را در فضای سیاسی روسیه به وجود آورد که در نوع خود بی نظیر بود. 20 سال پس از فروپاشی اتحاد شوروی نه اولین انتخاباتی بود که در روسیه انجام می شد و نه اولین بار بود که در انتخابات این کشوردستکاری و تقلب صورت می گرفت. تفاوت اساسی این بار به پای صندوق های رای رفتن مردم با دفعات پیشین، آگاهی مردم در این دوره 20 ساله بعد از اتحاد شوروی بود. تلاش حزب کمونیست روسیه برای عیان کردن دست حاکمیت و سازماندهی تشکیلات سراسری خود موجب آلترناتیو شدن این حزب در مقابل حاکمیت الیگارشی شد. حزب کمونیست با تدوین برنامه برای برون رفت از مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی روسیه و بردن آن تا دور افتاده ترین نقاط این کشور برنامه های خود را در معرض دید توده های وسیع مردم قرار داد. بر مبنای چنین دید و آگاهی عمومی بود که کمونیست ها و احزاب چپ برای اعتراض به تفلب در فردای پس از انتخابات مجلس دوما فراخوان تظاهرات دادند. حضور بیش از یکصد هزار تن از اهالی مسکو و شهرهای اطراف آن در این تظاهرات، اولین قدرت نمائی مردم بعد از یک سکوت 20 ساله بود . در این گرد همآئی مسکو گردهمآئی های مشابه در دیگر شهر ها بود که زمین زیر پای حاکمان روسیه لرزید. مردم غارت شده روسیه که زمانی نه چندان دور دومین ابر قدرت جهان به حساب می آمد در این مقطع به نیروی خود واقف گردید و سهم و حقوق حقه خود را از حاکمان طلب کرد . در این کارزار و زلزله در فضای سیاسی روسیه، ابن الوقت های این کشور از سوئی و آمریکائی ها و اروپائی ها از سوئی دیگر دست به آلترناتیو سازی زدند و شخصیت هائی که در دوره های بوریس یلسین و ولادیمیر پوتین پست نخست وزیری و یا وزارت داشتند یا برنامه ریزحکومتی بودند، سر از مطبوعات و رادیو تلویزیون های مختلف در آوردند و خود را منتقد سیاست های حاکمیت 20 ساله معرفی کردند. در همین ایام بود که میخائیل گورباچف دبیر کل حزب کمونیست اتحاد شوروی سابق، یک باره منتقد ولادمیر پوتین شد و خواهان کنار کشیدن وی از کاندیداتوری ریاست جمهوری روسیه. میخائیل گورباچف نه به عنوان دلسوز و مدافع منافع مردم روسیه و مخالفت با برنامه های پوتین بلکه به عنوان محللی وارد میدان شد تا صدای ناقوس ترقیخواهی مردم و آلترناتیو شدن حزب کمونیست را در جامعه روسیه مخدوش کند. در همین فضای اعتراضی و حق خواهی مردم روسیه بود که جمعی از نویسندگان برجسته و وبلاگ نویسان روسی زمان را مناسب تشخیص داده و خواهان محاکمه و جواب گوئی میخائیل گورباچف در فروپاشی اتحاد شوروی و بویژه اعلام انحلال حزب کمونیست این کشور شدند. طرح محاکمه او نه بعنوان یک شخص مطرح شد، بلکه بعنوان دبیر کل حزب کمونیست اتحاد شوروی و آخرین رئیس جمهورکشور شورا ها که در همکاری با غرب دست به تخریب آن کشور زد. اگر گورباچف در کنگره 27 حزب کمونیست اتحاد شوروی خود را مدافع و رهرو سرسخت لنین معرفی کرد و 17 میلیون عضو این حزب را شریف ترین و پاک ترین مردم کشور شوراها خواند، چند سال بعد از تخریب و ویرانی اتحاد شوروی در یک سخنرانی که در ترکیه ایراد کرد صراحتا گفت که من برای نابودی سوسیالیسم در شوروی تعمد داشتم. نویسندگان و وبلاگ گران روسی خواسته ای را مطرح کردند که زمینه اجتماعی وسیعی دارد و خلق های اتحاد شوروی سابق را پشتیبان خود می دانند. صد البته محاکمه گورباچف تنها محاکه او نیست، بلکه داد خواهی صد ها میلیون انسان درد کشیده نه تنها در سرزمین اتحاد شوروی سابق بلکه در سطح جهانی است. او علیه یک انقلاب قیام کرد، در حالیکه بنام اصلاح سیستم حکومتی قدم جلو گذاشته بود. بحث بر سر محاکمه او به همین جرم است. این که او مطابق کدام قانون بزرگترین حزب این کشور و بلکه جهان را منحل کرد؟ این که چرا بنام اصلاح سوسیالیسم حاکم وارد میدان شد و هدفش همان بود که در ترکیه اعلام کرد؟ این که چرا رهبری حزب را از افرادی نظیر "لگاچف" پاکسازی کرد و جای خالی آنها را دراختیار امثال "یلتسین" گذاشت؟ این ها اتهامات کوچکی نیست و اهمیتی در حد تاثیر بر سرنوشت بشریت دارد و او باید در یک دادگاه، منصفانه محاکمه شده و به این اتهامات پاسخ بدهد. ده سال پس از تخریب کشور های سوسیالیستی طبق آمار سازمان ملل متحد فقط در اراضی اتحاد شوروی سابق 36 میلیون انسان مجبور به کوچ شده اند که بزرگترین فاجعه انسانی بعد از جنگ جهانی دوم است . افرادی که قلم به شکایت باز می کنند و می نویسند چرا محاکمه گورباچف طرح شده، خوب است چشم ها را باز کنند و فجایع سازمان نظامی ناتو را در فقدان اتحاد شوروی مرور کنند . |
راه توده 3469 3 بهمن ماه 1389