بود و نبود سپاه پاسداران |
چند روز پس از حمله اوباش به خانه سردار علایی در شهرک سپاه و پس از آنکه 12 تن از فرماندهان سپاه به سردار علایی و "یاران بی بصیرت" او حملات تندی کردند، این 12 سردار در نامه ای دیگر از او عذرخواهی کرده و وفاداری او به رهبر معظم انقلاب را ستایش کردند. بحث بر سر این نیست که آیا آن نامه ای که خبرگزاری فارس به نام سردار علایی انتشار داده درست است یا نه، سخن حتی بر سر این هم نیست که آیا علایی خواهد توانست بر روی اندیشه ها و انتقادهای دقیقی که در مقاله 19 دی خود طرح کرده است پافشاری کند یا باقی بماند، سخن بر سر اختلاف نظری است که در داخل سپاه، میان فرماندهان آن درباره مهم ترین مسائل سیاست خارجی و داخلی از یکسو و میان بخشی از این فرماندهان با بدنه سپاه از سوی دیگر وجود دارد و مقاله سردار علایی موجب از پرده بیرون افتادن این شکاف گردید. در واقع مقاله سردار علایی و انتقادهای ضمنی او از شیوه برخورد رهبر جمهوری اسلامی با جنبش سبز دو دستگی در سپاه را نشان داد. در شرایطی که بخشی از فرماندهان سپاه برضد او موضعگیری کردند بخشی دیگر از فرماندهان و به ویژه بدنه سپاه و جنانبازان جنگ به پشتیبانی از او وارد میدان شدند. مقاله ها و نامه هایی که برعلیه علایی و به پشتیبانی از او منتشر شد به روشنی نشان داد سپاه یکپارچه نیست و بنظر می رسد همین امر موجب سرهمبندی آن نامه در خبرگزاری فارس و عقب نشینی 12 سردار سپاه گردید. حوادث سال های اخیر و بویژه کودتای انتخاباتی 22 خرداد و نقشی که در تیراندازی و کشتار مردم به سپاه واگذار شد به اعتبار مردمی آن آسیبی جبران ناپذیر زده است. اکنون بسیاری سپاه را یک مافیای اقتصادی، تجاری و سیاسی می دانند که علیرغم ادعاهائی که فرماندهان آن می کنند با مبارزه و انقلاب و جنگ و ایثار بیگانه است. مردم سپاه را صاحب بندرگاه و متصدی واردات قاچاق از مواد مخدر تا مشروبات الکلی می دانند و آن را شریک تجاربازار و کارخانه داران، بزرگ ترین وارد کننده و صادرکننده و بنگاه اقتصادی کشور و بزرگترین انحصار اقتصادی در ایران می دانند. مردم احساس می کنند که سپاه برای حفظ همین انحصار اقتصادی نیاز به یک انحصار سیاسی دارد و می خواهد عناصر خود را در همه پایههای حکومتی به شمول مجلس و دولت و قوه قضاییه بچیند. جنگی کردن شرایط کشور بهانه و دستاویزی برای رسیدن به این هدف انحصار سیاسی است. این چیزی است که مردم امروز از سپاه و فرماندهان آن درک می کنند. در این شرایط اگر کمترین تعقلی در رهبری جمهوری اسلامی وجود داشت می توانست بفهمد که سردار علایی و جایگاه او همچون یک سپاهی، بزرگترین بخت سپاه برای جلب نظر مساعد و مثبت مردم است. ولی حاکمیت و فرماندهان آلوده به تجارت و اقتصاد و جنایت به تنها چیزی که نمی اندیشند همین نگاه مثبت مردمی است. نگاه مثبت مردم یعنی دست کشیدن از تلاش برای کسب انحصار اقتصادی و سیاسی، یعنی پایان فرماندهی آنان. مقاله و مواضع سردار علایی شکاف را در سپاه نشان داد و به همین دلیل باید سر و ته آن زودتر جمع می شد. در حالیکه اصل مسئله را نمی توان بدینگونه جمع کرد. اصل مطلب آن است که بخش مهمی از سپاه با سیاست فرماندهانی که دستشان به تجارت و خون مردم آلوده شده موافق نیست و همین بخش است که باید آن را به جنبش مردم جلب و وصل کرد. این بخش دیروز سردار علایی را به میدان فرستاد، فردا در صورت کنار کشیدن او در پشت سر سردارانی دیگر قرار خواهد گرفت. سپاه اگر آینده ای در ایران داشته باشد، آن آینده در درست همین بخش سپاه است. |
راه توده 3469 3 بهمن ماه 1389