سوژه ای بنام
|
|
مسئله آیت الله خلخالی، تبدیل به سوژه ای شده برای تبدیل آن به پرچم مقابله با سیاست حزب توده ایران در برابر انقلاب 57 و جمهوری اسلامی، و فرار از زیر بار بیان خدمات تاریخی که حزب به انقلاب کرد و تلاش برای جلوگیری از تبدیل حاکمیت جمهوری اسلامی به حاکمیت کنونی . ماجرا چیست؟ ابتدا باید این نکته را روشن کرد که آیت الله خلخالی در دو مقطع حاکم شرع بود. یکی در ابتدای سرنگونی رژیم شاه و دومی در کردستان. پس از آن، وی را کنار گذاشتند و طناب دار و میدان اعدام را دادند دست اسدالله لاجوردی و تیمی از اوباش و لات های تهران که دور خود جمع کرده و در اوین مستقر شده بود. ایراد اول آنست که خلخالی ژنرال های شاه و هویدا را بدون محاکمه اعدام کرد. درباره ژنرال های شاه، ما نیز معتقد بودیم که آنها باید محاکمه علنی می شدند. از این محاکمه حزب توده ایران بیش از هر سازمان سیاسی می توانست استفاده کند، زیرا امثال ارتشبد نصیری عامل کودتای 28 مرداد بود و آنچه که آنها باید پاسخ میدادند عمدتا یا درباره کودتای 28 مرداد بود و یا سالهای جنبش چریکی در ایران. یعنی عمدتا جنبش چپ ایران، زیرا روحانیت بسیار انگشت شمار زندانی و شکنجه شدند و اغلب تبعید میشدند به شهرستان ها. عمده زندانیان دوران شاه تودهایها و اعضای جنبش چریکی بودند. به همین دلیل حزب جمهوری اسلامی که درابتدا یک جلسه محاکمه برای آنها تشکیل داده بود، احساس کرد بازنده این محاکمه است. یعنی آنها به اعدام محکوم خواهند شد اما در این محاکمه سخنان آنها به سود حزب توده ایران که قربانی کودتای 28 مرداد بود و همچنین جنبش چپ دو دهه 40 و 50 خواهد بود. از جمله دلائل آنها برای ختم محاکمات این بود. دلیل دوم آنها وحشت از کودتا در داخل و آن "سر" ی که کودتاچیان در زندان می توانستند داشته باشند. یعنی ژنرال های بنام دوران شاه. چنان که در جریان کودتای نوژه دیدیم که واقعا هم زمینه کودتا وجود داشت. به این دو دلیل آن محاکمات را نیمه کاره گذاشته و آنها را اعدام کردند. ماجرای اعدام هویدا نیز تقریبا به همین ترتیب است. بنابراین، حزب ما طرفدار محاکمه علنی سران و ژنرال های دوران شاه بود، اما حکومت آن را به نفع خود نمی دانست. اعدام ها صورت گرفت و حزب ما از اعدام ها دفاع کرد. می گویند در دادگاه نورنبرگ هم ژنرال های هیتلری را محاکمه کردند. اما کسانی که این مثال را می آورند فراموش می کنند که آن زمان المان نابود، هیتلر خود کشی کرده و سر برافراشتن دوباره و فوری نازی ها ناممکن بود. بنابراین با خیالی آسوده محاکمات را برگزار کردند. البته با توافق همه کشورهای پیروز در جنگ. این وضع با دوران پس از انقلاب ایران فرق می کند. به همان دلائلی که دربالا اشاره شد. این مسئله به هیچ وجه در توجیه اقدامات خلخالی نیست، بلکه یک بررسی تحلیلی از واقعه است. حزب ما زمانی گفت که اگر خلخالی کاندیدای ریاست جمهوری می شود از او حمایت می کند که در مقابل او امثال جلال الدین فارسی مطرح بودند. این اظهار نظر نیز در پرسش و پاسخ دبیراول وقت حزب "کیانوری" مطرح شد. خلخالی همان زمان در یک سخنرانی در مسجد کرمانشاه با لحن خیلی مثبتی از خاوری و حکمت جو و حزب سخن گفته بود که این در نامه مردم وقت منتشر شد. دوم در ماجرای کردستان هم تبلیغات کردند که شوروی در انجا دست دارد که خلخالی باز یک صحبتی کرد که شوروی هیچ نقشی در کردستان ندارد. دو توده ای هم در جریان اعدام های کردستان تیرباران شدند که معلوم شد در آن بلبشوی مسلحانه، دفتر سازمان جوانان دمکرات حزب را اشغال کرده و آن دو توده ای را بعنوان دمکرات معرفی کرده بودند نه توده ای که اعدام شدند. بازهم تاکید می کنیم، که قصد ما مرور حوادث است، نه تائید خلخالی و یا هر کس دیگری. ما نمی توانیم بطور یک جانبه مسئله ای را مطرح کنیم. مثلا باید ببینیم در کردستان و یا گنبد چه گذشت و یا ژنرال های شاه در زندان چه خطری را در پی داشتند و یا محاکمه آنها را به چه دلیل لغو کردند و بعد بررسی کنیم که حزب چه گفت. دراین صورت است که می توان پذیرفت که حزب نیز در آن مقطع در حمایت از خلخالی تندروی کرد و ضرورتی نداشت بگوید به او رای میدهد و یا نمی دهد. سکوت می شد کرد!
|
راه توده 350 10 بهمن ماه 1389