خاتمه حصر و زندان دو نتیجه ناگزیر دارد! |
این سئوال روز به روز بیشتر مطرح میشود که چرا "حصر" و "زندان" پس از کودتای انتخاباتی 88 ادامه یافته و بقول آقای خامنهای "نظام" نمیتواند به آن خاتمه بدهد؟ در واقع نیز اگر درایتی وجود داشت و از نتیجه انتخابات 1392 رهبر و همه آنها که دولت احمدی نژاد را بر سر کار آوردند و حمایت کردند درسی گرفته بودند، در همان روزهای پس از اعلام نتایج این انتخابات، با یک سخنرانی و یا یک فرمان و یا یک دستور میشد به این ماجرا خاتمه داد، اما نکردند و ندادند و هنوز هم نمیخواهند چنین کنند. دلیل چیست؟ چرا به جای باز شدن این گره، مرتب به آن گره تازهای زده میشود؟ 1- شیوه سخن و عمل رهبر جمهوری اسلامی شیوهای مقطعی برای عبور از این ستون برای رسیدن به ستون بعدی است. او برخلاف آنچه میخواهد جلوه بدهد، دارای افکار و روش منسجم نیست و به همین دلیل اغلب حرف هائی میزند و نظراتی میدهد که بعدا خود نیز در آن گیر میکند. یکی از این حرفها و نظرات در میان دهها نمونه دیگر، همین "فتنه" اعلام کردن مخالفت مردم با اعلام کودتائی نتیجه انتخابات 88 است که از آن بدرستی تعبیر "کودتا" شده است. صدور بیانیه شتابزده و غیر قانونی تائید نتیجه انتخابات سال 88 پیش از آن که حتی شورای نگهبان شمارش آراء را تائید و اعلام کند نیز از جمله نمونههای دیگر شتابزدگی، نداشتن انسجام فکری و اقدامات مقطعی رهبر برای عبور از بحران هاست. او مقاومت مردم در سال 88 را "فتنه" هدایت شده از خارج اعلام کرد. گرچه بتدریج از شاخ و برگهائی که به این فتنه داده بود کم کرد، اما هنوز نمیتواند خود را از زیر بار این اصطلاح و اتهام بیرون بکشد و به همین دلیل نیز پس از انتخابات 92 نتوانست به غائلهای که خود ساخته بود خاتمه بدهد. شاید اگر اندکی از پایگاه و جسارتهای آیت الله خمینی را داشت میتوانست چنین کند، چنان که آقای خمینی بارها چنین کرد، اما در وی این جسارت نیست و این پایگاه را هم در میان مردم ندارد که متکی به آن چنین کند. ما تنها به یک نمونه اشاره کردیم، در حالیکه، همانگونه که گفتیم دهها نمونه را میتوان در این زمینه طرح کرد. از جمله اصطلاح "بصیرت" که حالا با گزارش هائی که دولت روحانی از فاجعه ریاست جمهوری احمدی نژاد ارائه میدهد معلوم میشود "بصیرت" رهبر حتی از مردم کوچه و بازار در شناخت احمدی نژاد کمتر بوده است. 2- آنها که زیر پرچم برچسب "فتنه" به جنبش اعتراضی مردم در سال 88 جمع شدند و به نوعی در آن کودتای انتخاباتی شریک بوده اند نیز از تکرار "فتنه" خسته نمیشوند؛ به این دلیل ساده که تزلزل رهبر در ختم این ماجرا را تائید و تشویق کنند. برخی از آنها در آن کودتا نقش مستقیم داشته اند. از آنجا که اصل مسئله مورد نظر است نه مصداق ها، ما از بردن نام افراد خودداری میکنیم. درحالیکه سیاهه نام این افراد در موقعیتهای حکومتی و نظامی برای همگان شناخته شده اند. 3- در موقعیتی که رهبر جمهوری اسلامی و طراحان و مجریان کودتای 88 قرار گرفته اند، نتیجه انتخابات 92 چون آواری بر سرشان فرود آمد. حالا روز به روز که واقعیات پشت پرده دولت احمدی نژاد برای مردم آشکارتر میشود، موقعیت اجتماعی آنها که در حصر و زندان این کودتا قرار دارند گسترده تر و عمیق تر میشود و پایگاه اجتماعی آنها که بانی حصر و زندان شدند باز هم محدودتر. 4- این دایره به ظاهر بسته تا کجا میتواند بسته باقی بماند و سرانجام آن چه خواهد بود؟ الف- مرگ آنها که در حصر و یا زندان اند و اغلب در مرز 70 سالگی (از جمله بهزاد نبوی) همه فرصتها را برای باز شدن گره کنونی برباد خواهد داد. و این درحالی است که واقعیات اقتصادی و اجتماعی و حکومتی، در جهت تائید نظرات آنها شتاب دارد. ب- پایان حصر و زندان، قبول گشایش فضای سیاسی ایران که در چنین فضائی، حداقل عدهای از کاربدستان کنونی نظامی و غیر نظامی، امنیتی و غیرامنیتی باید به حاشیه حکومت بروند و حداکثر آماده پاسخگوئی شوند. نه فقط پاسخگوی حصر و زندان، بلکه پاسخگوی وضعیت کنونی کشور. 5- حال میرسیم به سئوال پایانی: آقای خامنهای و یا بقول خود وی "نظام" تن به کدام یک از دو راه حل الف و ب خواهد داد؟ آماده کدامیک از این دو راه حل خواهد شد؟ و یا نه آماده است و نه تن داده و همچنان سردرگم، منتظر سیر حوادث و رویدادهاست تا چه پیش آید! |
راه توده 437 21 آذر ماه 1392