مصاحبه علی خامنه ای در سال 1362

از خواب شیرین حکومت

دلم نمی خواست بیدار شوم!

همانطور که میدانید عضو شورای انقلاب بودم و یک حضور دائمی تقریبا در آنجا وجود داشت. لاکن یک حالت ناباوری و بهت بر همه ما حاکم بود. من چیزی بگویم که شاید شما تعجب کنید. من تا مدتی حتی بعد از آنکه 22 بهمن گذشته بود، بارها به این فکر افتادم که ما خوابیم یا بیدار و تلاش می کردم که از خواب بیدار نشوم که اگر خواب هستم این رویاهای طولانی که لابد بعدش اگر آدم بیدار شود نخواهد بود دیگر ادامه نکند. این قدر مسئله برای ما شگفت آور بود.

آنچه می خوانید بخش کمی از یادداشت های شخصی یکی از چهره های فراموش نشدنی مطبوعات دهه های پس از کودتای 28 مرداد، یعنی "پرویز آذری" صفحه آرای برجسته روزنامه کیهان در دهه 40 و 50 است. "پرویز آذری" در ماه های آخر زندگی خویش چندین بار قصد کرده بود این یادداشت ها را به راه توده برساند، اما با کمال تاثر و تاسف پیش از آنکه موفق به انتقال همه این یادداشت ها و رساندن آنها به ما شود چشم بر جهان فرو بست. پرویز آذری جوان ترین و کوچکترین زندانی سیاسی کودتای 28 مرداد بود. شرح حضور او در زندان قصر را نصرت الله نوح در کتاب ماندگارش "یادمانده ها" نوشته، و این فصل یکی از شیرین ترین فصول این کتاب است. پرویز آذری پس از انقلاب 57 و با آغاز فعالیت قانونی و علنی حزب توده ایران و انتشار نشریه ارگان مرکزی حزب "مردم" به حزب پیوست و هر آنچه را از هنر صفحه آرائی داشت در "مردم" به خدمت گرفت و چند تنی را هم که استعداد این کار را داشتند دم دست گرفته و آموزش داد.

موضع گیری امام جمعه های مشهور پس از انقلاب، شعارهای جنگ 8 ساله، مصاحبه های کار بدستان جمهوری اسلامی در آن 8 سال، ترکیب مجلس و مواضع نمایندگان آن. اختلاف نظرات مهم سیاسی و اقتصادی بین مقامات وقت که پاره ای از آنها همچنان در حیات اند و مصدر امور، ویرانی های جنگ، موضع گیری ها در سیاست خارجی و... بخش هائی از یادداشت های پرویز آذری بوده است که آنها را فهرست وار برای ما نوشته بود. پرویز آذری که عاشق کوهنوردی نیز بود، پس از یورش دوم به حزب توده ایران در سال 1362 از تهران خارج شد و قریب 10 سال ایران گردی کرد. شهر به شهر و کوه به کوه!

آنچه می خوانید؛ ناخنکی است که آذری به مجموعه یادداشت هایش زده و برای ما فرستاده بود. حتی همین ناخنک از زبان چهره های آشنای حکومتی نظیر رهبر، رفسنجانی و یا دیگران و دیگران نشان میدهد در دهه 60 چه فضائی بر کشور حاکم بوده و یا افرادی نظیر رهبر کنونی جمهوری اسلامی حتی انقلاب و به ریاست جمهوری رسیدن را در خواب هم نمی دیدند، گرچه حالا خود را سمبل انقلاب میدانند و تازه مدعی پرورش نسل دوم برای انقلابی که 28 پیش اتفاق افتاد نیز می دانند.

یا اسدالله لاجوردی که در هفته های اخیر سیمای جمهوری اسلامی "عزت شاهی" را به بهانه خاطراتش به تلویزیون آورده تا از دوران او ستایش کند و به نوعی آرزوی بازگشت آن دوران مخوف، چه اندیشه های مالیخولیائی را در سر داشته و با همین اندیشه ها چه فجایعی را مرتکب شد. در همین ناخنک، یک سخنرانی از محمد خاتمی پیدا کردیم که با حرف های امروز او هیچ تفاوتی ندارد و این نشان می دهد که او دارای یک خط و روش و اندیشه ثابت است. همچنان که گذشت زمان نشان داد آیت الله منتظری نیز همینگونه بوده است.

در جبهه مقابل هم تا حدودی وضع همینگونه بوده است. مثلا آیت الله مشگینی از همان اول سیمش روی سیم امام زمان بوده و یا آیت الله جنتی از همان زمان که در قم نماز می خوانده همین سیاست اشک تمساح برای فقرا و مظلومین و توطئه علیه همین مظلومین و فقرا را داشته است. این که کارهای خود را زیرزیرکی می کند مهم نیست، اینکه کارگزاران او نظیر غلامحسین الهام وزیر دادگستری و سخنگوی دولت احمدی نژاد و یا علینقی جهرمی پیشکار سابق او در شیراز و وزیر کار دولت احمدی نژاد درکجا کابینه نشسته و چه می کنند مهم است. البته این دومی اسمش را عوض کرده و کرده محمد و یک لقب "سید" هم از یکجائی برای خودش دست و پا کرده و شده سید محمد جهرمی. البته مثل خیلی های دیگر یک "دکتر" ا هم از یک جائی آورده! همینگونه است وابستگی مستقیم قاضی مرتضوی به احمد جنتی و یا نقش جنتی در رئیس جمهور کردن احمدی نژاد و...

سه یادداشت هم در این مجموعه یادداشت ها پیدا کردیم که هر سه خواندنی است. یکی از آنها اظهار نظرات هاشمی رفسنجانی در باره "زن" است، دومی در باره وضع و موقعیت تهران در سال 1361 که مقایسه آن با تهران 12 میلیونی کنونی جالب است. یعنی همان دلائلی که در همان سالها استاندار تهران گفته بود و اگر به آن عمل شده بود تهران سرنوشت امروز را نداشت. البته منهای حرف های جنون زده احمدی نژاد برای افزایش جمعیت ایران که دقیقا از هیتلر قرض گرفته شده است. و سومی، سخنان تاریخی مهندس بازرگان در پایان دوره اول مجلس شورای اسلامی و خداحافظی با مجلس. این سخنان متاثر از فضائی است که در دهه 60 بر کشور حاکم بود و بازرگان وحشت داشت از اینکه به زندان افتاده و زیر فشار و شکنجه همان اعترافاتی را بکند که رهبران حزب توده کرده بودند.

بخشی از یادداشت های پرویز آذری را می خوانید که متاسفانه فرصت نیافت آن را تنظیم کرده و ارسال دارد:

 اسدالله لاجوردی دادستان انقلاب تهران و رئیس زندان اوین:

«برای شکوفائی اسلام، حتی اگر لازم باشد می توانیم حداقل یک میلیون نفر را بکشیم. من می توانم حتی ریگان (رئیس جمهور وقت امریکا) راهم در عرض یک ماه مسلمان کنم. برای بنی صدر یکماه و نیم لازم است.»

روزنامه جمهوری اسلامی16 فروردین 1363

آیت الله منتظری در دیدار با دادستان انقلاب اسلامی ایران و چند تن از قضات شرع و دادیاران زندان اوین:

«آنچه من معتقدم و امام فرمودند این است که نباید افراد هواداری که چیزی گفته و یا نشریه ای خوانده و یا منتشر کرده اند را در زندان نگاه داریم. من میدانم بسیاری از این توبه ها و ابراز علاقه ها که در زندان می شود دروغ است و ما نباید فریب بخوریم. آنچه مهم است، ما نمی خواهیم افراد در زندان با زور معتقد به اسلام و جمهوری اسلامی شوند. آنها به هرصورت آزادند و می توانند نسبت به جمهوری اسلامی و انقلاب معتقد نباشند.»

روزنامه جمهوری اسلامی 10 اردیبهشت 1363

اسدالله لاجوردی در جمع عده ای از توابین مجاهدین (مجاهدین خلق) در روز بعثت حضرت محمد در اوین گفت: «...هرکس در برابر نظام الهی جمهوری اسلامی بایستد چه رژیم منفور صدام باشد و چه عوامل دست نشانده استکبار نابود خواهد شد.» دراین مراسم توابین به گناهان خود در برابر خانواده شهدا اعتراف کردند.

پایان اولین دوره مجلس شورای اسلامی

مهندس بازرگان در آخرین جلسه دوره اول مجلس شورای اسلامی گفت:

«... تا دو روز دیگر عمر نخستین مجلس شورای اسلامی که اینجانب عضو آن بودم و از مزایای این عضویت، از جمله مصونیت پارلمانی برخوردار بودم به پایان می رسد. از پس فردا من نیز مانند بقیه موکلینم قابل تعقیب و بازداشت و تادیب هستم. به همین دلیل نیز با استفاده از فرصتی که رئیس مجلس در اختیار بنده گذاشته اند می خواهم باطلاع برسانم که اگر در روزهای بعد شاهد گردیدید که بنده را بازداشت کردند و بعد با تبلیغات و سر و صدا اعلام نمودند که بنده جهت بعضی توضیحات و روشن نمودن حقایق در تلویزیون ظاهر خواهم شد و در صورتی که دیدید آن شخص حرف هائی غیر از سخنان دیروز و امروز می زند و مثل طوطی مطالبی را تکرار می کند، بدانید و آگاه باشید که آن فرد مهدی بازرگان نیست.»

آیت الله مشگینی و آیت الله جنتی 

آیت الله مشگینی در دیدار با وزیر کشاورزی: من بعنوان یک روستازاده و کسی که سالهای عمر خویش را در یکی از روستاهای دوره افتاده کشور به کشاورزی مشغول بوده به ضرورت رسیدگی به وضع روستائیان تاکید دارم. زمین های موات متعلق به خدا، امام زمان و مردم است و باید زیر نظر دولت اسلامی و در دست مردم باشد.»

 روزنامه اطلاعات 23 آبان 1360

آیت الله جنتی در نماز جمعه قم (متاسفانه تاریخ روز آن ثبت نشده)، در سال 1360:

«اگر گروهی کافر باشند اما انقلاب را قبول داشته باشند، مثل اینست که خدا را قبول داشته باشند.»

تهران بزرگ

روزنامه آزادگان که بجای آیندگان منتشر می شد به تاریخ 21 اسفند 1362

طاهری استاندار تهران گفت: «جمعیت شهر تهران بین 6 تا 8 میلیون نفر و جمعیت استان تهران که شامل پنج شهر کرج، تهران، ری، ورامین و دماوند می باشد بین 8 تا 10 میلیون نفر است. این ناشی از مهاجرت روستائیان است. علت این مهاجرت عدم امکانات رفاهی برای روستائیان است. در دیگر شهرهای بزرگ ایران نیز وضع همینطور است. این امکانات شامل رفاه، بهداشت، آموزش و نهادهای کشاورزی از قبل ماشین آلات کشاورزی، بذر، کود و غیره است. اگر اینها فراهم شود از مهاجرت جلوگیری می شود.»

روزنامه اطلاعات 20 اسفند 1363

رفسنجانی در دیدار با وزیر خارجه ترکیه:

«عراق همه کشورهای نفت خیز را با خود به ورطه سقوط خواهد کشاند و مجری اهداف شوروی می خواهد بشود.»

روزنامه کیهان 17 خرداد 1365

رفسنجانی در نماز جمعه گفت:

«تفاوت اندام، قد، خشونت، صدا، رشد، کیفیت عضلات و نیروی بدنی، مقاومت در برابر مصائب و بیماری ها در زن و مرد نشان میدهد که در تمامی این زمینه ها مردها قوی تر و تواناترند. اندازه مغز مردها بزرگتر است، بلوغ زن ها زودرس تر است، قدرت تنفس ریه مردان بیشتر و سرعت ضربات قلب زن ها سریع تر است. از طرف دیگر تمایل مردها به مبارزه بیشتر است و در مقابل زن ها هیجانی تر هستند. مردها به مسائل استدلالی و عقلی توجه دارند، درحالیکه زن ها عمدتا به احساسات متمایل هستند. شجاعت و دلیری در مردان قویتر است، درحالیکه زن ها ظریف ترند و عمدتا دوست دارند تحت حمایت قرار گیرند. این اختلافاتی که وجود دارد در سپردن مسئولیت ها، تکالیف و حقوق موثر واقع می شود... ما وقتی حقوق اجتماعی خانم ها را تعیین می کنیم باید فکر کنیم که با طبیعت و فطرت آنان همآهنگ باشد.»

روزنامه جمهوری اسلامی 9 مرداد 1363

دادگاه انقلاب ویژه دانشگاه

«از سوی شورایعالی قضائی (قوه قضائی بعدی) مقرر شد دادگاه انقلاب ویژه دانشگاه تشکیل و نظر نهائی در مورد اخراج، تعلیق و یا تائید افراد زیر نظر همین دادگاه صادر شود. دادگاه الان مشغول به کار است تا پرونده ها را بررسی کند که در بعضی موارد آراء قبلی لغو و حکم جدید صادر شده است. آیت الله مقتدائی سخنگوی شورایعالی قضائی در ادامه اضافه کرد: افراد منحرفی که سعی در راه یافتن به دانشگاه ها را دارند باید متوجه باشند که از طرف دادگاه های انقلاب تحت پیگرد قانونی قرار گرفته و مهلت نمی یابند که جو نامساعدی در دانشگاه ها بوجود آورند. عزیزانی که قصد ورود به دانشگاه ها را دارند باید دقت کنند جذب افراد نا صالح نشوند و توجه داشته باشند اگر افراد منحرف و ناشایست در دانشگاه راه پیدا کردند آنها را شناسائی و به مقامات صالحه معرفی کنند.»

روزنامه اطلاعات 5 دیماه 1360

علی خامنه ای رئیس جمهور در مصاحبه مطبوعاتی خود، در باره بند "ج" اصلاحات ارضی گفت:

 «شما ملاحظه می کنید که ما در مورد اراضی کشاورزی، بند "ج" را داشتیم والان هم داریم. خوب همین بند "ج" در حالی که مورد توافق و قبول چند نفر از فقها بود، مورد بی اعتنائی و عدم قبول چند نفر دیگر از فقها قرار گرفت. آیا در چنین وضعیتی ما مکلف نیستیم که بیشتر دقت و مواظبت کنیم و ببینیم آیا شیوه های اسلامی دراین بند "ج" که خودمان در شروع انقلاب آن را ترسیم کردیم منطبق هست یا نیست؟»

(وی در سالهای رهبری خود نه تنها بند "ج" را چنان دور زد که گوئی این بند از قانون "جیم" شده، بلکه اصل 44 قانون اساسی را هم با یک فرمان لغو کرد.)

سیب رسیده افتاد در عبای چه کسانی؟

مصاحبه علی خامنه ای با روزنامه اطلاعات، در سال 1362 و بمناسبت سالگرد 22 بهمن و پیروزی انقلاب:

«... ما در یک حالت بهت بودیم. درحالیکه در همه فعالیت های آن روزها تبعا ما داخل بودم. همانطور که میدانید عضو شورای انقلاب بودم و یک حضور دائمی تقریبا در آنجا وجود داشت. لاکن یک حالت ناباوری و بهت بر همه ما حاکم بود. من چیزی بگویم که شاید شما تعجب کنید. من تا مدتی حتی بعد از آنکه 22 بهمن گذشته بود، بارها به این فکر افتادم که ما خوابیم یا بیدار و تلاش می کردم که از خواب بیدار نشوم که اگر خواب هستم این رویاهای طولانی که لابد بعدش اگر آدم بیدار شود نخواهد بود دیگر ادامه نکند. این قدر مسئله برای ما شگفت آور بود.»

روزنامه کیهان 27 اسفند 1362

آیت الله منتظری:«امروز برخلاف روزها و سالهای اول انقلاب دشمنان اسلام و انقلاب، با اسلام به جنگ اسلام آمده اند و به انحاء گوناگون مشغول بیرون کردن نیروهای انقلاب از صحنه هستند تا بطور خزنده جانشین شوند.

روزنامه اطلاعات 18 فروردین 1363

آیت الله منتظری: « هدف ترور گروهک ها چیزی جز کشاندن کشور به سمت خشونت نیست.»

 آزادی مطبوعات

محمد خاتمی وزیر ارشاد در یک مصاحبه گفت:

«بنظر من مشکل را فقط متوجه مطبوعات دانستن و عیب را در مطبوعات دانستن یک بعدی نگری است. اگر مسئله آزادی در زمینه های بیان وسیاسی مطرح است این باید در یک مجموعه ای از مجلس شورای اسلامی و مسئولین رسمی مملکت در برخوردشان با مسائل از نظام سیاسی و اقتصادی مملکت در نظر گرفته شود. بهیچوجه اشکال مطبوعات بیش از بخش های دیگر نیست.»

 کیهان 4 مرداد 1365

موسوی خوئینی ها دادستان کل انقلاب (دبیرکنونی مجمع روحانیون مبارز و بنیانگذار روزنامه توقیف شده "سلام") در مصاحبه خود گفت:

«ما یک مقداری باید تحمل کنیم انتقادها را تا روزنامه ها آزاد شوند و مردم بیایند در روزنامه ها حرف هایشان را بزنند نه اینکه مسئولین روزنامه ها را ببینند که اگر یک حرفی بزنند بنده که دادستان هستم ممکن است خوشم نیآید یا فلان فرد نماینده مجلس است ننویسند. وزیر ممکن است بدش بیاید، رئیس مجلس ممکن است بدش بیاید. چرا ما اینطورهستیم؟ چه عیبی دارد رئیس مجلس اگر انتقادی به او هست نوشته شود؟ آیا این به معنی تضعیف رئیس مجلس است؟ یا آقای نخست وزیر اگر اشکالی در کارش هست نوشته شود. بهرحال من وضعیت روزنامه های موجود کشور را خوب نمی دانم و امیدوارم که روزنامه ها جای خودشان را پیدا کنند و الا اگر قرار است همینطور باشد، با این کمبود کاغذ، این سه چهار روزنامه را یکی کنند کافی است. الان روزنامه ها دچار یکنوع خود سانسوری شده اند.