"راه توده" و "نامه مردم" ما از وحدت سخن می گوئیم چرا بر طبل جدائی می کوبید؟ |
بارها از ما سئوال شده که جدائی میان شما و نامه مردمی ها از چه زمان آغاز شد و مبنای آن چه بود و چه هست؟ در کوتاه ترین توضیح میتوان نوشت: 1- کافی است به همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری و دو نگرش و دو موضع راه توده و نامه مردم نگاهی انداخته شود تا جدائی دو نگرش به اوضاع ایران و تحولات آن درک شود. نامه مردم این انتخابات را تحریم کرد و راه توده قاطعانه از شرکت در آن حمایت کرد. این رشته سر دراز دارد. یعنی بر سر بسیاری از رویدادهای - حداقل دو دهه اخیر- این اختلاف نگرش و بینش وجود داشته و در مطالب منتشر شده در هر دو نشریه بازتاب یافته است. از جمله در باره انتخابات دوم خرداد 1376 که نامه مردم آن را "تحریم انقلابی" کرد و یا مرحله دوم انتخابات سال 84 که هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد در برابر هم قرار گرفتند و راه توده قاطعانه اعلام داشت، برای جلوگیری از فاجعه رئیس جمهور شدن احمدی نژاد باید به هاشمی رای داد و نامه مردم که در مرحله اول انتخابات از دکتر "معین" اعلام حمایت کرده بود، دراین مرحله سکوت و کناره گیری از انتخابات را ترجیح داد. در جریان انتخابات 88 نیز تقریبا وضع همینگونه بود. یعنی زمانی که خاتمی اعلام انصراف کرد و میرحسین موسوی به میدان آمد (اسفند ماه 87) راه توده از به صحنه آمدن موسوی شادمانه حمایت کرد و تا پایان انتخابات 88 نیز بر همین موضع باقی ماند. نامه مردم پس از کنار رفتن خاتمی و به صحنه آمدن موسوی سیاه روی سفید در نامه مردم نوشت که چون موسوی هم طرفدار ولایت فقیه است، پس فرقی با احمدی نژاد ندارد! ما، تنها به چند فراز مهم اشاره کردیم، چرا که تفاوت نگاه و نگرش راه توده و نامه مردم وسیع تر و گسترده تر از این فرازها و رویدادهاست. در مورد زمان و مبنای اولیه حرکت در دو مسیر، نظر ما اینست که دوستان نامه مردم، سنگ بنای کج را از اولین کنگره ای که در مهاجرت برپا کردند گذاشتند و اکنون تا نزدیکی های ثریا این بنا کج رفته است بالا. طبیعی است که در پشت این دیوار کج، نگرش سازمانی و تشکیلاتی نیز کج و کوله است، همچنان که شیوه کار تبلیغاتی نامه مردم اینچنین است. اگر بخواهیم به یک مورد مهم از عدم درک و تحلیل درست شرایط ایران اشاره کنیم، باید باز گردیم به آخرین مقاله تحلیلی که زنده یاد کیانوری تحت عنوان "سخنی با همه توده ایها" نوشت و راه توده پیش از انتشار آن را در یک جلسه چهار نفره با حضور علی خاوری به بحث گذاشت. حاصل چند ساعت بحث و مرور بند بند این مقاله دو نگاه بود. یک نگاه آن را توطئه حکومتی دید و نگاه دوم تحلیلی واقع بینانه از اوضاع سیاسی ایران که باید آن را مبنای سیاست حزب قرار داد. نگاه اول گفت که این مقاله امنیتی است و نگاه دوم گفت که پیش از رفتن بدنبال "اول تخم مرغ بود یا اول مرغ" باید به محتوای این نوشته توجه کرد. فکر و تحلیل نمی تواند امنیتی باشد، چرا عقل و شعور داریم و می خوانیم و آنچه را که صحیح می دانیم به کار می بندیم. نه سرنیزه ای برای قبول آن پشت گردن ما گذاشته اند و نه قرار است بر مبنای این تحلیل در داخل کشور سازمان حزبی درست شود که رژیم در آن نفوذ کند و یا از آن خنده دار تر، این که حکومت با این تحلیل بخواهد حزب در داخل درست کند! آخرین جمع بندی آن جلسه از دید گروه اول، با اشاره به آنچه که در این تحلیل مطرح شده بود، چنین بود "دیگر دوره این حرف ها گذشته"، که معنای آن رد سیاست حزب در برابر انقلاب 57 و حاکمیت جمهوری اسلامی بود. و نگاه دوم این بود که خیر! اینطور نیست که اگر "سر" ما در "دیگ" نجوشید، سر سگ در آن بجوشد! هنوز راهی دازی و پر تحول در پیش است و ظرفیت های انقلاب در جامعه و در حاکمیت را نباید دست کم گرفت. از این دیدار و بحث که زمان آن به سال 1373 باز می گردد، حدود 18 سال می گذرد و آن زمان، دو سال از انتشار راه توده می گذشت. مشی و سیاست راه توده در آن دو سال نیز در کلیات خود همان بود که امروز هست و زمانی مقاله تحلیلی کیانوری بدست ما رسید که مشی و سیاست راه توده تقریبا همان محتوائی بود که کیانوری مطرح کرده و اتفاقا خود وی نیز در مقدمه مقاله اش به آن اشاره کرده بود. اگر امروز هم دوستان نامه مردم از ما سئوال کنند که چه باید کرد؟ پاسخ ما همان است که 18 سال پیش بود: بیائید بنشینیم بر سر اوضاع ایران، تحولات دو دهه اخیر، راه طی شده در هر دو نشریه، سیاست پس از انقلاب حزب و آنچه که امروز باید انجام داد گفتگو کنیم و یکدیگر را برای وحدت حزب قانع کنیم. ما یقین داریم که از درون این گفتگو وحدت و دوستی و رفاقت از یکسو و مشی و سیاستی که با اوضاع امروز ایران در انطباق باشد و شعار تاکتیکی این مرحله بیرون خواهد آمد. در همین گفتگوست که می توان هر ابهامی را طرح کرد و به بحث گذشت و آن را روشن کرد. خرده کاری ها، سنگ پرانی به امید از میدان بدر کردن راه توده و روش هائی که ما هرگز بدان متوسل نشده و نخواهیم شد، راه حل نبوده و نیست و نخواهد بود. امیدواریم به سئوالاتی که در بالا طرح کردیم پاسخ کوتاه و صریح داده باشیم. |
راه توده 425 28 شهریور ماه 1392