نگاهی عمیق تر به جنگ و نابودی در کشور سوریه آزاده اسفندیاری با همفکری گیورگی پترویچ استاد تاریخ و عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست بلاروس. |
امپریالیسم جهانی به سر کردگی آمریکا، از سال های دور طرحی را به مورد اجرا گذاشت که اشغال افغانستان، عراق، لیبی و تقسیم سودان به دو کشور- کشورغیر منطقه ای- و آتش افروزی در سوریه را باید بخشی از نتایج آن به حساب آورد. اوایل دهه هفتاد میلادی قرن گذشته، طرح خاورمیانه بزرگ توسط "زیبیگنیو برژنسکی" مشاور امنیتی جیمی کارتر و "هنری کیسینجر" وزیر امور خارجه اسبق آمریکا، تدوین و توسط حاکمیت های متفاوت آمریکایی به مورد اجرا گذاشته شد. این طرح از کشورهای شمال آفریقا گرفته تا آسیای میانه را در بر گرفته است. وجود منابع عظیم نفت و گاز در این مناطق و همسایگی برخی از این کشورها با اتحاد شوروی سابق (افغانستان و ایران) انگیزه ای بود تا امپریالیسم آمریکا نه تنها خود را صاحب ثروت های عظیم این مناطق بداند، بلکه از این طریق با طرح "کمربند سبز" (استفاده ابزاری از اسلام نوع طالبانی و القاعده) با اتحاد شوروی به ستیز برخاسته و به قسمت های آسیایی آن نفوذ کند. برای به اجرا در آمدن این طرح امپریالیستی، در افغانستان، ژوییه 1973 "محمد داود خان" با کمک آمریکایی ها پسرعموی میهن پرست و دارای سیاستی مستقل خود "ظاهر شاه" را با کودتای نظامی بر کنار کرد. متعاقب این کودتا داود خان با ظاهری دمکراتیک و با جمهوری اعلام کردن حکومت، پا به میدان سیاستی گذاشت که در ادامه آن طنابی را به گردن مردم کشور خود گره زد که تا به امروز افغانستان به دان گرفتار است. از ابتدای حکومت "داود" آمریکایی ها با همکاری عربستان سعودی و پاکستان دست به کار کادرگیری و تربیت "مجاهدان"در کشورهای پاکستان و افغانستان، از افغان ها و دیگر کشورهای مسلمان، برای مبارزه با "کافران" و نفوذ بین بخش های مسلمان نشین اتحاد شوروی اقدام کردند. هنوز سه - چهار سالی از به قدرت رسیدن داود خان نگذشته بود که او شروع به سر کوب آزادی های دمکراتیک و ملی نیم بند خود کرد. درنهایت اوایل سال 1979 چپ ها توانستند با امکانات نظامی و اهرم های خلقی حکومت را به دست بگیرند و به کشت و کشتار و بگیر و به بند توسط حکومت داود خاتمه بدهند. (کوتاهای پی در پی درافغانستان را باید ناشی از حضور آمریکایی ها در این کشور دانست تا جایی که اتحاد شوروی برای کمک به مردم افغانستان و حفاظت از مرزهای خود در دسامبر سال 1979 با نیروی نظامی وارد میدان کارزاری شد که قبل از آن آمریکایی ها درآن سنگر گرفته بودند). آخر فاجعه بار "شاه نامه" بلواهای جنگ در افغانستان و عدم حضور اتحاد شوروی به انجا منجرشد که این کشور به اشغال سازمان نظامی ناتو به رهبری آمریکا در آمد. در سال 1970 جمال عبدلناص، رئیس جمهور مردم گرا و سنبل افتخار کشورهای عربی به مرگی زود رس و مشکوک گرفتارآمد و انور سادات وابسته به آمریکایی ها چرخ سیاست این کشور بزرگ عربی را به سمت منافع کشورهای امپریالیستی هدایت کرد. انور سادات یازده سال بر کشور مصر حکومت کرد. سادات در سیاست خارجی، تا به رسمیت شناختن اسراییل و شرکت در طرح "صلح" آمریکا در کمپ دیوید پیش رفت تا زمانی که به دست سربازی در سال 1981 به رگبار مسلسل بسته شد. بعد از کشته شدن انور سادات، حسنی مبارک سکاندار حکومت مصرگردید و به مدت سی سال مجری ادامه طرح خاور میانه بزرگ بعد از مرگ ناصرگشت. وجه مهم دیگر طرح خاور میانه بزرگ آمریکا را باید در حمله نظامی حکومت صدام حسین به ایران در ماه سپتامبر 1981دانست که به مدت هشت سال به درزا کشیده شد. جنگ عراق و ایران طرحی بود امپریالیستی. خصوصا که ادامه دادن آن پس از فتح خرمشهر توسط سیاستمداران و نظامیان ایرانی، زیان های جبران ناپذیری به عراق، ایران و مردم منطقه وارد آورد. طبق برآوردهای کارشناسان جهانی این جنگ خانمان سوز حدود یک میلیون تلفات و بیش از 1200 میلیارد دلار به هر دو کشور خسارت مالی وارد کرد. اشغال کشورکویت توسط حکومت صدام حسین با چراغ سبز آمریکایی ها در اوت 1990 به اجرا درآمد. آمریکا و ائتلاف ناتویی آن، مناسب ترین فرصت را برای به زانو در آوردن صدام و تصرف عراق به دست آوردند و با حمله نظامی (تحت عنوان آزاد سازی کویت) ارتش عراق را تضعیف، تار و مار و زمین گیر کردند. همکاری و تبعیت کردن حکومت صدام حسین از سیاست های امپریالیسم آمریکا طنابی بود به گردن مردم منطقه که پس از سوختن کارت همخوانی ها و همکاری های او، دست آخر کشور نفت خیز عراق به اشغال آمریکایی ها در آمد و طناب همکاری، گردن خود صدام را نیز فشرد و به زندگی او خاتمه داد. جنگ های هیجده ساله داخلی لبنان و تضعیف ظرفیت مردمی این کشور، صورت دیگری از دخالت های امپریالیستی در منطقه برای پیش برد طرح خاور میانه بزرگ بود. بعد ازتسخیر افغانستان و عراق توسط ارتش آمریکا و دیگر هم پیمان های او، قرعه بنام کشور لیبی و رهبر آن معمر قذافی افتاد. لیبی با داشتن ذخایر عظیم نفتی مرغوب و سهل الوصول نباید خارج از مدار مطامع استعماری غرب قرار می گرفت. قذافی می بایست سزای مقاومت خود و حکومتش در برابر غول های نفتی و بالا آوردن سطح زندگی مردم خود به بالا ترین سطح در آفریقا را می پرداخت. جرم نا بخشودنی دیگر او کار کردن بیش از یک میلیون کارگر از دیگر کشورهای آفریقایی در لیبی و فرستادن پول حاصل از کار کرد خود برای خانواده هایشان بود. یک لقمه چرب دیگری باید به دهان گشاد کنسرن های نفتی و حامیان قدرت مند آنان می رفت. طرح به اجرا در آوردن خاورمیانه بزرگ درهر کدام از کشورها شکل خاص خود را داشته و دارد. از جمله در سوریه. اضافه شدن سوریه به لیست کشورهای مورد نظر، از پیچیدگی های خاصی برخوردار می باشد. سالیان طولانی درسوریه حکومتی بر این کشور حاکم است که نه تنها در مقابل اسراییل سر تعظیم فرود نیاورده بلکه مطمئن ترین پشتوانه برای آوارگان و مبارزان فلسطینی بوده است. در عین حال کشور سوریه به لحاظ جغرافیایی از موقعیت خاصی برخور دار است، یعنی وصل کردن ایران و عراق، دو کشور صاحب منابع سر شار نفت و گاز به دریای مدیترانه. ارسال نفت عراق و نفت و گاز ایران به دریای مدیترانه از آرزوهای دیرین این کشور ها و کنسرن های نفتی با نظارت خود آن ها بوده است. صدام حسین در زمان حکومت خود برعراق خطوط لوله های نفتی را سامان داد که از خاک سوریه بخشی از نفت این کشور را به دریای مدیترانه می رساند. حکومت سوریه شرایطی را برای عبور نفت عراق از کشور خود قرار داده بود که شرکت های بزرگ نفتی آن شرایط را نمی پذیرفتند. در نتیجه تصمیم بر آن گرفتند تا خطوط لوله های جدیدی را از مسیر ترکیه کشیده و نفت عراق را از این مسیر به اروپا انتقال دهند. در این رابطه شرکت های نفتی با دو مشکل اساسی مواجه شدند، یکی طولانی بودن مسیر و دیگری نا امن بودن آن به علت عبور لوله ها از مسیر دیار بکر و دیگر مناطق کرد نشین که در حال ستیز با حکومت ترکیه بودند. صاحبان کنسرن های نفتی و امپریالیست های مدافع آن ها، راه چاره را در از میان برداشتن حکومت سوریه یافتند. آن چه مزید بر علت بر اندازی حکومت سوریه گردید، قرار داد های عبورنفت و گاز ایران و نفت عراق بود که برای رساندن به دریای مدیترانه از طریق خاک سوریه، سه سال پیش بین ایران،عراق و سوریه به امضا رسیده بود. تلاش برای از میان برداشتن حاکمان سوریه به قدمت پایداری حکومت های آن در مقابل با مطامع کشورهای امپریالیستی بر می گردد. کشورهای امپریالیستی طی سالیان طولانی برای ورق زدن برگ دیگری از طرح خاورمیانه بزرگ، همه ترفند ها را برای سرنگونی حکومت سوریه به کار گرفتند که آخرین نمونه آن درگیر کردن این کشور در یک جنگ تروریستی تمام عیاری است که تا به امروز نزدیک به سه سال به طول انجامیده و پایان آن همچنان در پرده ابهام است. در صفحه شطرنج خاورمیانه بزرگ آنچه برای کشورهای امپریالیستی حائز اهمیت می باشد، تسلط بر منابع عطیم انرژی این قسمت از جهان است. مجری اجرای این طرح ، چه در هیئت حاکمان دیکتاتورعربستان سعودی، به ظاهر سکولارهایی مانند انور سادات و حسنی مبارک، محمد مرسی اخوان المسلمین، ائتلاف شمال افغانستان و یا طالبان کرزای، حکومت های پی در پی نظامی ها در ترکیه و یا حزب عدالت و توسعه وابسته به اخوان المسلمین به رهبری طیب اردوغان، همه و همه باید در یک چرخه خدمت گذار به این طرح بزرگ باشند. خارج شدن کشورهای سوسیالیستی و در راس آنها اتحاد شوروی از مدار مقابله با مطامع امپریالیستی چندین سال شرایط را برای مجریان این طرح آسان کرده بود، اما هنوز این پایان کار نیست و معادلات دیگری وارد صحنه کار زار شده اند که باید چشم امیدی بر آن داشت. از جمله چرخش بزرگ در سیاست خارجی روسیه. |
راه توده 426 4 مهر ماه 1392