اسم مهم نیست ماهیت مهم است "فتنه" 88 پیروز واقعی انتخابات 92 است |
جلسات ادامه دار رای اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی برای دولت حسن روحانی، بیش از هر زمان دیگر عمیق ترین واقعیتهای فضای کنونی کشور ما را نه تنها بر مردم، بلکه بر خود حاکمیت آشکار کرد. پس از 4 سال دفن شبانه روزی "فتنه" معلوم شد که این فتنه نه تنها دفن نشده بلکه در سطح حاکمیت و رییس جمهور و وزرا نیز وجود خود را تثبیت کرده است. یعنی مردم در این انتخابات به فتنه رای داده اند. اینکه خود آقایان هم میگویند اگر موسوی اعتراض نکرده بود الان رییس جمهور بود معنایش همین است. یعنی به جای روحانی او رای میآورد. البته بخش دیگر را نمیگویند که اگر موسوی و کروبی اعتراض نکرده و مردم "فتنه" نکرده بودند انتخابات 92 هم به سرنوشت انتخابات 88 دچار میشد و اکنون موسوی که هیچ، بلکه بجای روحانی، جلیلی و یا یک متملق تر و حکومتی تر از جلیلی رئیس جمهور شده بود. در واقع ناراحتی این آقایانی که در مجلس مدام از "فتنه" سخن گفتند در آنجاست که به خود وعده داده بودند که پرونده انتخابات و جمهوریت در این ایران بسته شده و آنان پشت به مردم و با تملق و مجیزگویی حکومت میتوانند از خان گسترده قدرت و رانت و فساد حکومتی بهره مند شوند. کسانی که بیش از همه درباره فتنه و علیه فتنه سخن میگویند همانها هستند که خیلی خوب میدانند در یک انتخابات و گزییش آزاد مردم آنها را برای اداره یک مزرعه هم انتخاب نمیکنند چه رسد برای نمایندگی مجلس یا اداره کشور. برای نمونه به آقای حداد عادل نگاه کنیم. ایشان بخاطر "وارستگی" و "وحدت اصولگرایان" نبود که از انتخابات ریاست جمهوری انصراف داد. مشکل او جایی دیگر بود. او را که با ابطال رای "رجائی" ملی مذهبی به زور به مجلس ششم تحمیل کردند، و حالا هم بعنوان نماینده اول تهران در مجلس نهم نشانده اند نامزد ریاست جمهوری کردند اما وسط کار انتخابات ریاست جمهوری فهمید که این انتخابات دیگر مانند انتخابات 88 یا مجلس نهم نخواهد بود و حتی همان شمار رایی را هم که در تهران بنام او ساختند ممکن است نتوانند در انتخابات ریاست جمهوری برای او بسازند و طشت رسوانی نماینده تقلبی تهران در مجلس از بام بیفتد. ایشان با "فتنه" مخالف است چرا که بخت رییس جمهوری که هیچ، بخت حضور در مجلس آینده را هم از دست داده و البته نتوانسته خود را بعنوان وزیر آموزش وپرورش به روحانی تحمیل کند.
"فتنه" یعنی چه؟ فتنه نام حکومت ساخته جنبشی است که مردم از طریق آن جلوی برگزاری انتخابات تقلبی و جمع کردن بساط نظام پارلمانی و جمهوریت را گرفتند. هیچ جنبشی در کشور ما در دوران پس از انقلاب مدنی تر، مسالمت آمیزتر، فراگیرتر و پردستاورد تر از جنبش "فتنه" نبوده است. آقایان تصور کردهاند اگر نام جنبش را تغییر دهند و نام آن را "فتنه" بگذارند ماهیت آن تغییر میکند. یا میتوانند خودشان را توجیه کنند و مادام العمر در قدرت بمانند. دکانی هم که در مجلس به راه انداخته اند در زمره آخرین دست و پا زدنهای آنها برای کاسبی با فتنه است. شاه هم انقلاب 57 را فتنه میدانست که گویا از خارج کشور به راه افتاده است. و مگر هدف انتخابات دوم خرداد بازگشت به آزادیهای برآمده از انقلاب نبود؟ و هدف جنبش سبز احیای آرمانهای انقلاب و اجرای قانون اساسی نبود؟ همه اینها در واقع ادامه آن فتنه ایست که در سال 57 شاه انقلاب مردم را به آن نامید. آن فتنه شاه گفته و این فتنه رهبر گفته یعنی عقب راندن حکومت و پذیراندن حق مردم به حاکمیت. اگر کسی باید برای شرکت در فتنه محاکمه شود کل مردم ما باید قبل از هرچیز برای شرکت در انقلاب 57 محاکمه شوند. آقایان چه بخواهند و چه بخواهند جنبش "فتنه" پیروز انتخابات 92 شده است و این را باید بپذیرند. دستاورد فتنه این نبود که حسن روحانی رئیس جمهورشد. دستاورد فتنه این بود که حکومت فهمید مردم از حق رای و گزینش خود صرفنظر نمیکنند و برای نرفتن به سوی سرنوشت مصر و سوریه باید تسلیم رای مردم شوند. پیروزی حسن روحانی نماد این دستاورد و تشکیل کابینه (علیرغم همه کمی و کاستی هائی که اتفاقا همین جمع مخالف "فتنه" در آن نقش اساسی را دارند) تثبیت آن خواهد بود. دست و پاهایی که بازندگان انتخابات در گرداب رای اعتماد به کابینه میزنند برای حفظ آینده خود و جلوگیری از همین تثبیت دستاورد بزرگ "فتنه" در انتخابات 92 است. آنها فهمیده اند که در اقیانوس جنبش مردم غرق خواهند شد و حالا میکوشند کشور را با خود غرق کنند. |
راه توده 420 24 مرداد ماه 1392