وحدت و انسجام ملی به خواست رهبر نیست، به عمل اوست! |
آقای خامنهای رهبر جمهوری اسلامی در عید فطر امسال و در حضور رییس جمهور حسن روحانی بر وحدت و همدلی تکیه کرد. ایشان با بیان اینکه "در ایران، مذاهب و اقوام گوناگون در کنار یکدیگر و دست در دست هم و گروهها و جریانهای سیاسی در مسائل مختلف با وحدت و همدلی حرکت کرده و توطئه اختلاف افکنیهای مذهبی و قومی و سیاسی در مقابل روحیه ی ایمان و اتحاد و انسجام و وحدت ملت، هیچ کاربرد و اثری نداشته است" خواستار آن شد که مسئولان و نخبگان سیاسی و برجستگان دینی بر روی "اتحاد و انسجام ملت" بیشتر تکیه کنند. البته اقای حسن روحانی نیز با شعار برقراری یک دولت وحدت ملی وارد عرصه انتخابات شد و از مردم رای گرفت. بنابراین سخنان رهبر را میتوان از یک جهت به معنای شنیدن صدای انتخاب مردم و دانست. اما منظور ایشان از وحدت چیست و نخبگان سیاسی و مورد اعتماد مردم که میتوانند انها را به وحدت دعوت کنند چه کسانی هستند و چه کار از آنها بر میآید. در اینکه کشور ما در یک بزنگاه تاریخی خطرناک قرار دارد تردید نیست. در اینکه عوامل معینی بویژه در دستگاه حکومتی از یکسو و در کشورهای غرب از سوی دیگر سناریوهایی برای تجزیه ایران و موزاییکی کردن و تبدیل آن به یوگسلاوی و عراق و سوریه در سر دارند نیز کمترین تردید نیست. در اینکه حفظ وحدت و دوستی میان مذاهب و اقوام و ملیتهای گوناگون در ایران در این شرایط یکی از مبرم ترین نیازهای جامعه ماست نیز کسی شک ندارد. ولی سخن در اینجاست که آیا واقعا اقای خامنهای به آنچه میگوید اعتقاد دارد و اگر دارد پس چرا عکس آن عمل میکند؟ مگر در دوران ایشان نبود که به اهل سنت اجازه داشتن حتی یک مسجد هم در تهران و دیگر شهرهای بزرگ داده نشد؟ مگر همین مجلس و دولت اصولگرای مورد حمایت ایشان نبود و نیست که اجازه حضور یکی از اهل سنت در هیئت رئیسه مجلس یا بعنوان وزیر را نمیدهد؟ نمایندگان ولی فقیه در استانها و امامان جمعه منتخب ایشان چرا به به تشتت و اختلاف میان اقوام و ملیتهای ایرانی دامن میزنند؟ روزنامه کیهان و مدیر مسئول آن را که به کانون تفرقه رسانهای در کشور تبدیل شده چه کسی در این مقام گمارده و حفظ و حمایت می کند؟ چرا باید امثال عیسی سحرخیز، کیوان صمیمی، علیرضا رجایی و دهها و صدها روزنامه نگار میهن دوست و شریف در زندان باشند و یا آواره جهان و امثال حسین شریعتمداری و مرتضی نبوی و ضرغامی در راس رسانههای کشور به هتاکی و تفرقه افکنی مشغول باشند؟ نمونه دیگر ترکیب مجمع تشخیص مصلحت نظام است. ایا این مجمع نباید نماد انسجام و همدلی باشد که از آن سخن میگویید و آیا چنین است؟ از اینکه یک کرد یا بلوچ یا اهل تسنن در این مجمع حضور ندارد سخن نمیگوییم، چرا شخصیتهای گمنام، بدنام، کم اهمیت و گاه ناشناخته مانند دری نجف ابادی، حداد عادل، مصطفی میرسلیم، عسکراولادی، داوودی و غیره در این مجمع حضور دارند ولی شخصیتهایی نظیر محسن میردامادی، عبدالله نوری، موسوی خوئینی ها، تاجزاده، بهزاد نبوی نباید عضو این مجمع باشند؟ در شرایطی که بیش از هفتاد درصد جامعه ایران به اصلاح طلبان رای میدهد سهم آنان در مجمع چرا باید 5 درصد باشد؟ ایا این شیوه ایجاد وحدت و انسجام و همدلی است؟ به قوه قضاییه مراجعه کنید. جای امثال آیت الله موسوی اردبیلی و خوئینیها را چه کسانی گرفته اند؟ باید به آقای خامنهای گفت شما اگر اهل وحدت هستید بجای دعوت از دیگران از خود شروع کنید. ترکیب بیت خود را تغییر دهید. نیروهای مختلف را وارد آن کنید. آن را از چنگ این یا آن فرزند و نظامی و روحانی امنیتی و از کانون توطئه و نماینده مجلس و رئیس جمهور سازی خارج کنید. آن را تبدیل به یک دفتر واقعی و شفاف کنید. به ترکیب شورای نگبهان نگاه کنید. این شورا ترکیبی است از روحانیون متمایل به نمایندگان اقشار و طبقات مردم؟ امثال حسین شریعتمداری و علم الهدی و احمد خاتمی را که منشا تفرقه ملی در این کشور شده اند از نمایندگی خود خلع کنید و کسانی را جای آنان بگذارید که در میان مردم محبوبیت دارند و میتوانند منشا وحدت ملی شوند. ترکیب مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای نگهبان را بسود رای و خواست مردم و وحدت و انسجام ملی تغییر دهید تا دیگر شاهد رد صلاحیتهای جناحی و ضدملی در انتخابات مختلف این کشور نباشیم. اجازه بدهید انتخابات مجلس خبرگان واقعا انتخابات باشد و روحانیونی وارد آن شوند که با می توانند با خواست مردم همسوئی کنند. هر چه سریعتر منافع ملی را بر سلیقه شخصی خود برتری دهید و دستور آزادی و عذرخواهی از میرحسین موسوی و مهدی کروبی را صادر کنید و از آنها بخواهید که از نفوذ و محبوبیت خود برای تقویت انسجام و وحدت کشور بهره بگیرند که قطعا این کار را بدون گفتن شما و بیشتر از شما در گذشته کرده اند و در آینده هم خواهند کرد. پاسخگویی در برابر ملت و نظارت مجلس خبرگان بر کار خود و نهادهای زیر نظارت خود را بپذیرید و نشان دهید که منافع ملی را بالاتر از منافع شخصی و فردی و قدرت خود میدانید. انسجام ملت از اینجا عبور میکند و نه با جلوگیری از حضور خاتمی در مراسم تحلیف حسن روحانی که اتفاقا محبوبیت او را در جامعه بیشتر کرد. اگر بیت قدرتمند و مشاوران بیطرفی داشتید فکر میکردند که چرا مغضوبیت یک تن در نزد قدرت موجب محبوبیت بیشتر او در جامعه میشود، چنان که اکنون باید از آنها بخواهید که از این محبوبیت استفاده کرده و مردم را به وحدت دعوت کنند. |
راه توده 420 24 مرداد ماه 1392