|
||
نزدیک به 130 سال از تولد ملكالشعرا بهار می گذرد. اديب، سياستمدار، شاعر، روزنامه نگار و محقق بزرگی که در دل دو رژيم رضاشاه و محمدرضا پهلوی به داخل ساختار اوليه سلطنت هر دو وارد شد و ناآلوده به هر دو سیستم از آنها کناره گرفت و بيرون آمد. در زمان محمدرضا وزير فرهنگ و معارف شد و با همين عنوان در نخستين کنگره نويسندگان ايران در تیرماه سال 1325 در تهران حضور يافت و سخنرانی کرد. سکوت درباره او، در جمهوری اسلامی نیز به همان سبک ادامه يافت که در زمان شاه، گرچه نه در دوران شاه و نه در جمهوری اسلامی نتوانستند او را به فراموشخانه تاريخ بسپارند. قصيده بلند دماوند و قصیده تاریخی و استوار او عليه جنگ و در دفاع از صلح و بشردوستی که با "فغان ز جغد جنگ ..." آغاز می شود، در کنار سبک شناسی او که همچنان مرجع پايه در دانشگاه های ايران است و تاريخ احزاب سياسی ايران که خود به تنهائی يک دايرت المعارف کامل سياسی- اجتماعی- ادبی است، بخشی هائی از شناسنامه سیاسی، انسانی و ادبی بهار است و شعر "مرغ سحر" او هر زمان که استبداد بر ایران حاکم شود سرود ملی است. در کابينه اول رضاشاه به امید اصلاحاتی که او آغاز کرده بود حضور یافت. بسياری پرهیزش دادند و از خوی مستبد رضاشاه برایش گفتند اما او مرد صحنه بود نه مرد کناره گیری. به کابینه رضا شاه رفت سرخورده بازگشت. بازگشت به صحنه و حضور دوباره اش در کابينه های اوليه دوران محمدرضاشاه محصول این بازگشت است. در این دوران بیش از آن که بهار را پرهیز بدهند؛ شاه جوان را پرهیز دادند که به راه پدر نرود. اما نرفت میخ آهنین بر سنگ خارا. این دوران حضور سیاسی بهار در ایران پس از سقوط رضا شاه، پيش از آنکه اتهامی برای بهار باشد، نشان لياقتی است برای تلاش خستگی ناپذير او برای اصلاحات در ايران. تن آلوده آن دو رژيم نشد و به همين دليل نيز هم از سوی رضا شاه و هم جانشين او مغضوب، خانه نشين و طرد شد. چه باک، که در قلب مردم باقی ماند. در شعر شيفته سبک خراسانی بود و به روزترين اصطلاحات را وارد اين سبک کرد. قصيده "دماوند" او برجستهترين اثر در سبك خراسانی است. چهارپارههای او بشارت تولد سبک جديدی در شعر ايران را می داد. احمد شاملو يکبار که درباره بهار از او سئوال کردند گفت: بهار شاعری بزرگ، روزنامهنگار تجددخواه، نويسنده و اديبی محقق و صلحجوئی معتقد بود. آخرين قصيده پرصلابتش درباره صلح گويای شخصيت اوست. در آخرين روزهای عمر خويش، در بستر بيماری، به مردم صلح جوی جهان چنين پيغام داد: اگر من هم نبودم، شما همه، پيروزی نهايی صلح بر جنگ را جشن بگيريد. (و اين آرزوئی برای جلوگیری از ادامه جنگ دوم جهانی توسط امریکا با برپائی جنگ کره و بمباران اتمی ژاپن و بیم از گسترش آن بود. هر گاه از سبک شناسی او ياد می کنيد، "تاريخ تطور نثر فارسی» او را از ياد نبريد.
محمدرضا شفيعی كدكنی، که در سبک خراسانی چيره دست است می گويد: بیهيچ گمان از قرن ششم بدینسو، چكامهسرايی به عظمت بهار نداشتهايم. در ميان قصيده سرايان درجهی اول زبان فارسی كه از شمارهی انگشتان دو دست تجاوز نمیكنند، به دشواری میتوان كسانی را سراغ گرفت كه بيش از او شعر خوب و استوار داشته باشند. عاطفه و خيال و اهداف انسانی همراه با نيرومندترين كلمات – كه با استادی فراوان در كنار هم جای گرفتهاند – در شعر او به هم آميختهاند. بهار برای نخستينبار سبك شناسی امروز را، در تاريخ ادبيات ايران مطرح كرد و خود در اين باب بهترين تحقيقات و گسترده ترين پژوهشها را در روزگار خويش انجام داد. دو ديگر، بهار سياستمدار است كه در عرصهی گير و دار آزادی تن بفرسود و تا واپسين لحظههای زندگی در سنگر مبارزه زيست، اگرچه حيات او در اين راه بیپست و بلند نبود. سه ديگر، سراپا خشم و خروش بود كه چرا امروز چنينيم، با آنكه در گذشته چنان بوديم؟
گر ز آن كه نمانم من و آن روز نبينم اين حامه بماناد بدين طرفه پساوند
16 آبان سال 1265 در مشهد بدنيا آمد و در نخستين روز ارديبهشتماه سال 1330 چشم از جهان فروبست. او هم در گورستان ظهرالدوله خفته است. کشاکش هائی مجلس چهارم که بهار در آن حضور داشت، بر سر "جمهوری" یا "سلطنت" که رضا شاه این هر دو قالب را برای برقراری استبداد خویش می خواست در کنار شرح دیدارها و مذاکراتش با رضا شاه در دیدارهای خصوصی که با وی داشت و همچنین شرح غم انگیز ترور میرزاده عشقی بدستور رضا شاه از فصول مستند و تاریخی کتاب "تاریخ احزاب سیاسی ایران" بهار است که در دوجلد در ابتدای انقلاب 57 منتشر شد. جلد اول آن در زمان شاه نیز منتشرشده بود اما جلد دوم را اجازه چاپ و نشر نمی دادند زیرا شرح همین نکاتی است که دربالا به آن اشاره کردم. در ابتدای تاسیس جمهوری اسلام هر دو جلد منتشر شد اما اکنون درایران نایاب است. و باز هم جلد دوم که شرح جدال جمهوری و سلطنت، نقش روحانیون برای حفظ سلطنت و ترورهای حکومتی دوران رضا شاه است. و عجیب شباهتی دارد این فصل کتاب با ترورها و قتل های زنجیره ای در جمهوری اسلامی که اتفاقا به همین دلیل هم اجازه باز انتشارش را نمی دهند.
تصنيف تاريخی "مرغ سحر " در دستگاه ماهور با صدای قمرالملوک وزيری که امروز به سرودی ملی و سياسی تبديل شده از معروف ترین تصنیف های ساخته شده توسط بهاراست : مرغ سحر ناله سر کن داغ مرا تازه تر کن زآه شرربار، اين قفس را برشکن و زير و زبر کن بلبل پربسته زکنج قفس درآ نغمه آزادی نوع بشر سرا وزنفسی عرصه اين خاک توده را پرشررکن، پر شرر کن ظلم ظالم ، جور صياد آشيانم داده برباد ای خدا، ای فلک، ای طبيعت شام تاريک ما را سحر کن نو بهار است گل به بار است ابر چشمم ژاله بار است اين قفس چون دلم تنگ و تار است شعله فکن در قفس ای آه آتشين دست طبيعت گل عمر مرا مچين جانب عاشق نگه ای تازه گل از اين بيشترکن ، بيشتر کن ، بيشتر کن مرغ بی دل، شرح هجران مختصرکن، مختصرکن ، مختصر کن |
راه توده 421 31 مرداد ماه 1392