سالگرد حمله آلمان هیتلری به شوروی تجربه ای جهانی با 50 میلیون قربانی آزاده اسفندیاری |
22 ژوئن 2013 – یکم تیرماه – 72 سال از حمله ارتش آلمان نازی به اتحاد شوروی سپری گشت . نیرو های نظامی آلمان، با 5.5 میلیون نفر، بیش از 4 هزار تانک و حدود 5 هزار هواپیمای جنگی و... در ساعت 3.15 دقیقه بامداد روز 22 ژوئن سال 1941 از طریق مرزهای زمینی، هوائی و دریایی به اتحاد شوروی حمله کردند . ساعت 3.24 دقیقه یکی از فرماندهان ارتش سرخ مارشال "ژوکف " با مسئول دفتر رهبر وقت اتحاد شوروی " استالین " تماس گرفت و از او درخواست کرد که خبر حمله آلمان به اتحاد شوروی را به اطلاع وی برساند . مسئول دفتر، رهبر و فرمانده کل ارتش سرخ را که تا پاسی از شب بیدار مانده بود از خواب بیدار کرد و او را در جریان حمله ارتش آلمان به کشور شورا ها قرار داد . چند دقیقه مانده به ساعت 4 بامداد فرمانی از طرف " استالین " خطاب به همه نیروهای مسلح اتحاد شوروی جهت مقابله با ارتش متجاوز آلمان صادر شد و خود فرماندهی عملیات را به عهده گرفت . با استناد به منابع تاریخی، قبل از شروع جنگ دوم جهانی برای رهبران اولین کشور سوسیالیستی جهان مسلم بود که خواه ناخواه ارتش هیتلری نهایتا به اتحاد شوروی لشگر کشی خواهد کرد لذا آنان برای خریدن زمان، در ماه اوت سال 1939 قرارداد عدم تجاوز را با آلمان ها به امضا رسانیدند . آلمان با حمله های برق آسای ارتش خود به شکل جنون آسایی سودای سرنگونی اولین دولت سوسیالیستی و تسخیر منابع انرژی کشور شورا ها در سر می پروراند . به بیانی دیگر اگر کشورهای امپریالیستی نظیر انگلستان، آمریکا، فرانسه و...نتوانستند انقلاب اکتبر را از زمان پای گیری آن به زانو در آورند، آلمان هیتلری و هم پیمان او ژاپن خواستند در این سرزمین وسیع و انباشته از منابع طبیعی بخت خود را به آزمایش بگذارند . کشور شوراها توانسته بود در کمترین زمان ممکن با تکیه بر نیروی مردم کشور را صنعتی کرده و خود را هم ردیف چند کشور پیشرفته جهان قرار دهد . متجاوزین خود را قدر قدرت می دانستند و بر این باور بودند که با اولین نبرد ها به میدان سرخ مسکو خواهند رسید و پرچم های خود برفراز کاخ کرملین بر خواهند افراشت . رهبری حزب کمونیست اتحاد شوروی در هماهنگی با رشد صنعت و کشاورزی از سازمان دادن ارتشی نیرومند با سلاح های مدرن غافل نماند . رهبران حزب کمونیست و در راس آن ها یوسف استالین کشور خود را جزیره ای محاصره شده توسط کشورهای امپریالیستی می دانستند از همین روی بخش مهمی از توان اقتصادی کشور را برای داشتن ارتشی قوی هزینه می کردند . ارتش آلمان زمستان سال 1941 خود را با اشغال بلاروس تا نیمه راه مسکو کشاند تا در اولین فرصت کا را به سرانجام برساند . دولت و فرماندهان نظامی، با دور اندیشی و تدبیر در اطراف مسکو با کندن صد ها کیلو متر خندق، حلقه محافظتی امنیت پایتخت را بوجود آورد . در سال 1942 نبرد مرگ و زندگی برای تسخیر مسکو منجر به عقب راندن ارتش متجاوز آلمان گردید . این اولین شکست ارتش آلمان بود که 900 هزار کشته در پی داشت و پیروزی خیره کننده ای بود برای ارتش سرخ و مردم اتحاد شوروی . پیروزی نبردهای مسکو مبنایی قرار گرفتند برای شکستن محاصره استالین گراد و لنین گراد . آزادی تدریجی جمهوری های مختلف اتحاد شوروی از چنگ ارتش المان این امکان را فراهم کرد تا ارتش سرخ دیگر کشورها، از جمله کشور های شرق اروپا و اتریش و یونان را آزاد کرده و مهر و نشان با عظمت خود را بر تارک تاریخ بشریت جاودانه کند . اگر انقلاب اکتبر طلیعه ای بود برای رهایی زحمتکشان جهان، پیروزی اتحاد شوروی بر آلمان هیتلری طلایه دار آزادی خلق های جهان شد از قید فاشیسم و استعمار. استقلال هندوستان و دیگر کشورهای آسیایی و آفریقایی و انقلاب چین را می توان تابعی دانست از پیروزی های اتحاد شوروی . اگر حمله ارتش آلمان به اتحاد شوروی را مهیب ترین جنگ تاریخ بشریت بنامیم، پیروزی اولین کشور سوسیالیستی جهان بر فاشیسم و آزادی خلق ها را نیز می توان بزرگترین دست آورد بشری در زمینه رهایی انسان ها از قید ستم استعماری نام گزاری کرد . در 72 سال گذشته محققان جنگ تعبیر و تفسیرهای گوناگونی را به اشکال مختلف در معرض افکار عمومی جهان قرار داده اند. تاریخ نویسان طرفدار سیستم سرمایه داری سعی بر آن داشته اند تا چهره فاشیزم آلمان هیتلری این نیروی اهریمنی جهان سوز را بزک کنند. به همین منظور در تاریخ نویسی خود بر آن شدند تا شریک جرمی برای جنگ افروزان پیدا کرده و از این طریق جنگ را یک امر دو و یا چند طرفه اعلام کنند . بر اساس چنین تفکری بوده و هست که تقصیر شعله ور شدن جنگ جهانی دوم و کشته شدن بیش از 50 میلیون انسان را به گردن هیتلر و استالین می اندازند . در محتوای تاریخ نگاری سرمایه داری، هسته مرکزی هم ردیف دانستن هیتلر و استالین، یکی دانستن سیستم فاشیستی و سوسیالیستی، در توجیه تبهکارانه جنگ ها، برای منافع جهان خواران است . ریشه ای و اساسی ترین دلیل بروز جنگ ها و از آن جمله دو جنگ جهانی خانمانسوز، بحران های اقتصادی جهان سرمایه داری و تقسیم جهان براساس منافع کشور های امپریالیستی بود و نه دلایل دیگری . خوی و خصلت سیستم امپریالیسم با جنگ و جهان گشایی سرشته شده است . جنگ های منطقه ای بعد از جنگ جهانی دوم توسط امپریالیسم آمریکا و متحدین او مانند جنگ کره، ویتنام، آتش افروزی های اسرائیل در خاور میانه، جنگ عراق، یوگسلاوی، افغانستان و لیبی و اکنون سوزاندن سر زمین سوریه همگی نشان از همزاد بودن منافع آن ها با جنگ و خون ریزی به هر قیمتی دارد. اگر از خاکسترهای جنگ جهانی اول بر روی کره زمین یک کشور سوسیالیستی پا به عرصه وجود گذاشت، بعد از خاموش شدن شعله های جنگ دوم، سیستم سوسیالیستی در بخش های وسیعی از جهان پدیدار گردید. پشتیبانی سیستم سوسالیستی جهانی از مبارزات خلق های در بند تا دهه هشتاد قرن گذشته ورق زرینی است از مبارزات مردم جهان برای آزادی و عدالت اجتماعی . اگر پیروزی انقلاب اکتبر را در روسیه بزرگترین دستآورد بشریت در قرن بیستم میلادی در امر آزادی و عدالت بنامیم از بین رفتن و تخریب آن را باید بزرگترین فاجعه همان قرن قلمداد کرد . فاجعه ای که می رود تا در قرن 21 در اشکالی نوین و با درس آموزی از گذشته جبران شود. به چین، ویتنام، کره شمالی و امریکا لاتین و بویژه تحولات نوینی که در روسیه آغاز شده و در سیاست خارجی آن بیش از سیاست داخلی آن منعکس است باید توجه کرد. |
راه توده 414 13 تیر ماه 1392