دولت حسن روحانی و سیاست عملی "راه توده" |
با دولت حسن روحانی که بزودی تشکیل خواهد شد چگونه باید برخورد کرد؟ در این زمینه دو نظر وجود دارد. یک نظر که عمدتا از طیف مشترک و ناهمگون بازندگان انتخابات در داخل و خارج کشور تبلیغ میشود، می گوید باید سخنان و وعدههای روحانی و مطالبات مردم را مطرح کرد نه برای آنکه این مطالبات تحقق یابد و گامی به پیش گذاشته شود، بلکه برعکس، برای آنکه این مطالبات نتواند تحقق پیدا کند و حسن روحانی "افشا" و مردم "توهم زدایی" شوند. نخستین مصاحبه مطبوعاتی حسن روحانی در این زمینه بسیار گویا بود. سعید لیلاز در روزنامه بهار مینویسد: "در کنفرانس مطبوعاتی روز گذشته رئیس جمهور منتخب، گرایشی بسیار روشن، بویژه از سوی رسانههای محافظه کار دیده میشد که میکوشیدند سطح مطالبات و انتظارات مردم را هم بسیار بالا ببرند و هم به گونهای وانمود کنند که دولت یازدهم دو ماه پیش از تشکیل، مسئول تمام مشکلات کنونی کشور است." در خارج کشور نیز یکی از خیل تحریم کنندگان انتخابات 92 از موضع چپ نمایی درست همین راهبرد جناح راست داخل کشور را مطرح کرده و معقتد است: "دیدیم طی دوره ٨ ساله خاتمی، با وجود شکست خاتمی در اجرای وعده هایش، اما برای دوره ای، پایههای نظام تقویت و بخشی از امواج عظیم نارضایتی جامعه به درون نظام کانالیزه شد؛ و برعکس، طی دوره ٨ ساله احمدی نژاد، نظام ج ا درمسیر انباشت مداوم مشکلات و تناقضات و چند پاره شدن سوق پیدا کرد" (نگاه کنید به مقاله اکبر سیف در اخبار روز) یعنی آنکه دوران خاتمی موجب تقویت نظام شد که دوران بدی بود ولی دوران احمدی نژاد نظام به سمت پاره شدن سوق پیدا کرد که خوب بود. بنابراین، با رئیس جمهور نشدن جلیلی و آمدن حسن روحانی دوران بدی دوباره دارد برای این آقا آغاز میشود، زیرا مردم نسبت به حسن روحانی دچار توهم شده اند. اکنون برای اینده چه باید کرد؟ به گفته ایشان (آقای سیف) باید "با طرح مطالبات و خواستهای واقعی مردم و جامعه، کارزار آگاهگرانه گستردهای در زمینه توهم زدائی سازمان داده شود"! یعنی همان کاری که بازندگان انتخابات در داخل برای این آقا و همفکران ایشان انجام می دهند. در این شیوه برخورد نه صداقتی وجود دارد و نه سیاستی. هر چه هست تخریب و ویرانگری و قدرت و رانت خواری نهفته است. چون مردم به نامزد مورد نظر بازندگان انتخابات در داخل کشور گوش نداده اند یا رهنمود تحریم انتخابات از خارج را نپذیرفته اند تا مثلا جلیلی یا قالیباف رئیس جمهور شود، پس این مردم باید مجازات و "توهم زدایی" شوند. یعنی مردم بفهمند و صدبار اقرار کنند که رای دادن به حسن روحانی اشتباه بوده است. چگونه؟ از طریق بهتر نشدن یا بدتر شدن وضع زندگی شان. تا وضع زندگی مردم بدتر نشود که نمیتوانند بفهمند نسبت به حسن روحانی دچار توهم بوده اند. بنابراین راهبرد آینده بازندگان انتخابات از راست داخل و چپ نمای خارج کوشش در جهت طرح یک سلسله مطالبات به قصد جلوگیری از تحقق آنها و "توهم زدایی" از مردم است. آنها از هم اکنون وعده توهم زدائی مردم پس از 6 ماه را میدهند، که ما نمی خواهیم درباره این وعده دهندگان صحبت کنیم، بلکه اصل موضوع و توطئه را مورد نظر داریم. ما (راه توده و طرفداران مشی توده ای) چگونه میاندیشیم؟ ما از ابتدا که بحث به میدان آمدن خاتمی و یا هاشمی مطرح بود، از شرکت در انتخابات دفاع کرده ایم. پس از رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی و در اوج یاس و ناامیدی که جامعه را گرفت و حکومت هم آن را دامن می زد تا انتخاباتی دلخواه خود را برگزار کند، با این انفعال مخالفت کرده و خواهان ادامه حضور مردم در انتخابات شدیم. سپس نه تنها خود به حسن روحانی رای دادیم، بلکه همگان را فراخواندیم که به وی رای بدهند. حتی فراتر از این، از مردم ایران خواستیم تا دوستان و آشنایان و اقوام خود را قانع به شرکت در انتخابات و رای به حسن روحانی کنند. و سرانجام و در آخرین سرمقاله راه توده که چهارشنبه شب و قریب 32 ساعت پیش از آغاز رای گیری منتشر شد در یک فراخوان هشدار گونه اعلام داشتیم که کار انتخابات و پیروزی حسن روحانی را باید در همان مرحله اول انتخابات تمام کرد. آن روزها و سختی تحلیل رویدادها و انتخاب شعار و سیاست سپری شده است و هرکس باید با کارنامه انتخاباتی خود سخن بگوید. ما سهم خود را در این انتخابات ادا کرده ایم و از بعد از پایان انتخابات، وظیفه خود میدانیم مانند یک نیروی متحد در کنار دولت آینده حرکت کنیم. ما رای نداده ایم که صرفا رای داده باشیم. ما رای داده ایم که تحول در جامعه صورت گیرد. ما به حسن روحانی رای نداده ایم که آجر از زیر پایش بکشیم. ما به او رای داده ایم که یاری اش کنیم و طبیعی است که نظرات خود را هم در چارچوب یک مشی "اتحادی" مطرح کرده و خواهیم کرد. در تمام عرصه ها. بنابراین، وظیفه ما در شرکت در انتخابات و رای به حسن روحانی خاتمه نیافته، بلکه وظیفه بزرگتر تازه آغاز شده است. اینست آن مشی و سیاست توده ای، در کنار مردم و در حاشیه دولتی که به رئیس جمهورش رای داده ایم. ما تصور می کنیم دو بار تاکید رهبر جمهوری اسلامی، یکبار یک روز پیش از رای گیری و یکبار نیز سه روز بعد از اعلام نتایج انتخابات، مبنی بر دعوت از مخالفان میهن دوست به شرکت در انتخابات و سپس تاکید بر این که حتی مخالفان میهن دوست نیز در این انتخابات شرکت کردند و رای دادند، تعهدی را برای دولت آینده و کل نظام ایجاد کرده است که از اینسو نیز طرح مطالبات را آسان ساخته است. ما رای داده ایم و طبیعی است که نظر و مطالبه نیز داریم که بموقع خود آنها را مطرح خواهیم ساخت. (مسئله دعوت از مخالفان میهن دوست برای شرکت در انتخابات، حتی در جلسه اخیر رهبران جامعه روحانیت مبارز و برخی افراد شورای نگبهان نیز مطرح شده که خود یک سند تاریخی است.) اما، "ما" و دولت روحانی و تفاوت "ما" با آن دو گروهی که دربالا از آنها یاد کردیم: آقای روحانی تاکید کرده است که میخواهد یک دولت ائتلافی و وحدت ملی تشکیل دهد. ما در این دولت حضوری نداریم و نمیتوانیم داشته باشیم ولی خود را درون یک جبههای میبینیم که اکثریت بزرگ مردم ایران نیز در این جبهه قرار دارند و بنا به خواستی که از مردم داشته ایم وظیفه خود میدانیم که به این دولت در جهت پیشبرد اهداف خود و تحقق خواستها و آرزوها و کاهش دردهای مردم کشور خود یاری رسانیم. ما طرح مطالبات را اینگونه میفهمیم. نه اینکه مطالباتی غیرمنطقی طرح کنیم که تحقق پیدا نکند و مردم را ناامید و منفعل کند تا راه برای احمدی نژاد دیگری دوباره باز شود. برعکس مطالباتی را طرح کنیم که امکان تحقق داشته باشد و یک گام جنبش و جامعه را به پیش برد و مردم را به نیروی خود امیدوار و شرایط طرح مطالبات عمیق تر و گسترده تر بعدی را فراهم کند. بنابراین در عرصه مطالبات وظیفه هواداران پیشرفت ایران مقابله با مطالبات غیرمنطقی است که به قصد ایجاد ناامیدی مطرح میشود و طرح مطالبات منطقی به قصد پیشرفت است. این مشی و سیاست "راه توده" از فردای اعلام نتایج انتخابات بوده و هست و خواهد بود و به همه مطبوعات و رسانه های داخل کشور و فعالان سیاسی طرفدار تحول و اصلاح نیز پیروی از مشی خودمان را با حفظ استقلالی که دارند و باید هم داشته باشند توصیه می کنیم. وظیفه دیگر ما، بسیج برای تحقق مطالبات است. یعنی باید کوشید و کمک کرد که نیروی لازم برای تحقق خواستهای مردم و وعدههای آقای روحانی گرد آید و بسیج گردد. به این دو باید ضرورت ارائه طرحها و پیشنهادهای لازم را افزود که عمدتا باید توسط کارشناسان و فعالان داخل ایران با بهره گیری از نظرات و دخالت مستقیم مردم تدوین شود. در این زمینه بویژه نیروها و کارشناسان چپ مسئولیت تاریخی دارند که برنامههای جایگزین لازم را، با در نظر گرفتن شرایط کشور و واقعیات جهانی مطرح و تدوین کنند و نه تنها همچون یک نیروی مطالبه و انتقاد، بلکه همچون یک نیروی دارای طرح و برنامه و پیشنهاد وارد میدان شوند. هر جا که مطالبه و نقدی مطرح است باید کوشید پیشنهادی برای بهتر شدن آن نیز در کنارش باشد. دولت وحدت ملی نیز باید به پیشنهادهایی که از موضع میهن دوستانه برای پیشرفت کشور و بهبود وضع زندگی اکثریت مردم ارائه میشود آگاه شده و به انها توجه کند. در این زمینه هم به بردن این برنامهها به میان مردم توجه لازم است و هم به دفاع از آنان در سطح حاکمیت. یعنی هم باید پشتیبانی مردم از برنامه های تحول را جلب کرد و هم برای پیشبرد آن در سطح حاکمیت کوشید. بدیهی است در تدوین این برنامهها هدف اصلی یعنی کمک تدریجی به برونرفت کشور از وضع نابسامان اقتصادی و اجتماعی کنونی و نجات مردم با توجه به امکانات و دشواریها و موانع موجود نباید فراموش گردد. |
راه توده 414 13 تیر ماه 1392