راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

انتخابات 92 و انتخاب روحانی

گام به جلو بود، نه گام به عقب!

 
 

 

دو گروه معقتدند انتخاب حسن روحانی  به ریاست جمهوری عقب نشینی نسبت به دوران اصلاحات بود. به گفته اینان خروج محمدرضا عارف و اینکه حسن روحانی خود را اصلاح طلب نمی‌داند یا نبوده است، نشان از عقب نشینی اصلاحات دارد و سقف خواست‌‌های جامعه ایران و اصلاح طلبان اکنون از محمد خاتمی به هاشمی رفسنجانی و محمدرضا عارف و بالاخره به حسن روحانی عقب نشینی کرده است.

از این دو گروه یکی در داخل کشور است که امثال حسین شریعتمداری، روح الله حسینیان، اطرافیان جبهه پایداری آیت الله مصباح، بخشی از موتلفه و کلا افراطی ترین بخش جناح راست اند که نگران آینده خود هستند. در خارج کشور نیز سلطنت طلبان، طرفداران حمله امریکا به ایران، لائیک‌‌های واپسگرا، بخشی از "چپ"‌‌های سابق که در حزب کمونیست کارگری جمع شده اند و یا سایت "اخبار روز" را ارگان خود کرده اند قرار دارند که سرنوشت خود را با عدم امکان بهبود اوضاع ایران پیوند زده اند. هر نوع اصلاح و تحول و بهبود اوضاع در ایران برای این دو گروه حکم پایان موجودیت سیاسی را دارد.

این دو گروه در سی سال گذشته با یکدیگر متحد بوده اند و قطعا در دوران آینده که خود را بیشتر در خطر می‌بینند اتحادی قویتر برقرار خواهند کرد. هر دو این نیروها دارای ابزارهای قوی رسانه‌ای هستند. جبهه خارج کشوری این نیروهای واپسگرا به مقاومت عملی که جبهه داخلی در برابر حسن روحانی قرار خواهد داد امید بسته و به سرخوردگان از تحریم وعده ریزش آرای روحانی در ظرف شش ماه را می‌دهد. جبهه داخلی نیز به فشار رسانه‌ای و ایدئولوژیک و معنوی که جبهه خارجی روی حسن روحانی قرار خواهد داد حساب می‌کند که بتواند بخشی از مردم و روشنفکران را از وی جدا کند.

آیا واقعا این دو درست می‌گویند و آنچه با انتخاب حسن روحانی روی داده عقب نشینی جنبش و اصلاحات است و یا برعکس یک گام بزرگ به پیش؟

در واقع متحوای آنچه روی داده آن نیست که گویا طرفداران تحول و اصلاح یک گام به پس و به ماقبل اصلاحات گذاشته اند. برعکس، در عمق مسئله سمتگیری حسن روحانی در جریان انتخابات و گزینش وی نشان از یک تحول عمیق تر در بطن جناح راست داشت که حکایت از پذیرش این واقعیت بود که تفکر و ضرورت اصلاحات از جامعه ایران حذف شدنی نیست. این جناح راست و به اصطلاح "اصولگرا" بود که ناگزیر شد یک گام به عقب گذاشته و ضروت اصلاح و تحول را بپذیرد. کافیست نگاهی به سخنگویان مختلف جناح راست غیر افراطی کشور بیاندازیم که همه آنان درس انتخابات را ناممکن بودن حذف جریان اصلاحات و شکست را ناشی از عدم توجه به نظر و رای مردم دانسته اند.

برخی معتقدند که در مقایسه میان میرحسین موسوی و حسن روحانی، اولی دارای دیدگاهی روشن تر و قاطع تر نسبت به دلایل بحران عمیق اجتماعی و اقتصادی بود و درنتیجه راه حل‌‌هایی بیشتر منطبق با منافع اکثریت جامعه داشت. از این نظر نتیجه انتخابات را یک گام به پس نسبت به جنبش سبز می‌دانند.

بخش اول این نظر شاید درست باشد ولی باید توجه کرد که درهمان انتخابات 88 نیز موسوی خود را "اصلاح طلب اصولگرا" معرفی کرد و مدعیان امروز حسن روحانی آن روز نیز می گفتند که موسوی اصلا اصلاح طلب نیست. به عبارت دیگر در همان سال 88 نیز میرحسین موسوی می‌دانست که وضعیت کشور به شکلی است که تنها با نیروی یک جریان نمی‌توان از بحران و بن‌بست خارج شد و طیف نظامی - امنیتی را که به منبع سرشار ثروت و قدرت دست یافته به عقب راند. بنابراین تفاوت‌‌ها در شخصیت میرحسین موسوی و حسن روحانی یک بخش مسئله است، تفاوت در شرایطی که در سال 88 یا در سال 92 هریک از اینها باید درون آن کار خود را اغاز می‌کرد و یا آغاز کند بخش دیگر و مهمتر مسئله.

شرایط امروز برای حسن روحانی نسبت به سال 88 برای میرحسین موسوی از یک جهت دشوارتر و از یک جهت آسانتر است. از این جهت دشوارتر است که چهار سال دوم و کودتائی ریاست جمهوری احمدی نژاد انبوهی از مشکلات و ویرانی و مسایل داخلی و بین المللی بوجود آورده است که دولت جدید باید با آن نیز، در کنار آواری که از چهار سال اول باقی است دست و پنجه نرم کند. ولی راه از این جهت برای حسن روحانی کمتر دشوار است که برخلاف سال 88 که همه جناح راست از کودتا پشتیبانی کردند، امروز بخش مهمی از آن جناح نیز بر ضرورت بازگشت از راه طی شده و جلوگیری از ادامه فاجعه مصمم شده است و خواهد کوشید در عین سهم خواهی و فزون طلبی، در مجموع در مسیر پیش روی حسن روحانی و جامعه ایران برای اصلاح امور سنگ اندازی جدی نکند.

بنابراین مسئله را نمی‌توان بدین شکل ساده و مبتذل کرد که اصلاحات در جامعه ایران به جلو رفته یا به عقب گام گذاشته است. واقعیت این است که جامعه ایران در هشت سال گذشته تحت حاکمیت ناکارامدترین و ارتجاعی ترین بخش جناح راست گام‌‌هایی بزرگ از نظر اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی به عقب برداشته است. اما این فاجعه هشت سال گذشته یک نوع آگاهی و مقاومتی را در جامعه و میان مردم و نیروها بوجود آورده که تناسب قوا در صحنه سیاسی را تغییر داده و شرایط مساعدی را برای برون رفت از بن بست و انحطاط و حتی امکان فراتر بردن اصلاحات را بوجود آورده است. در این مفهوم کارزار انتخابات ریاست جمهوری، سمتگیری حسن روحانی، نقش هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی و حتی ناطق نوری و بالاخره رای وسیع مردم به حسن روحانی قطعا نشان از پختگی جامعه و رهبران سیاسی آن، یک گام بزرگ در سمت اصلاحات، در سمت پیشبرد تحولات در کشور ما بوده است.

 

 

 

                        راه توده  415     20 تیر ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت