انتخابات تمام شد و اکثرتفسیرها و تحلیل ها از اتفاق شگفتی که
باورکردنی نیست سخن میگویند . هدف سرزنش کسی نیست، می پذیریم
کسی که انتخاب شده یکی از گروه حاکم است و بهترین توصیفی که از
او شده و خود مدعی آنست اعتدال او است. آیا اعتدال معنای
سیاسی، اجتماعی و طبقاتی خاصی دارد؟ یا تغییر و تحول سیاسی -
اجتماعی خاصی را نوید میدهد؟
خیلی روشن است در وطن ما که درهر زمینه اجتماعی افراطی گری در
اوج خودش اعمال میشود، هیچ قانونمندی مدنی مورد عمل قرار نمی
گیرد. قانون گریزی از شاخص ترین ویژه گیهای دولتمردان است.
فساد، غارت اموال عمومی، بی اعتنائی به مطالبات عمومی مردم
وعدم رعایت حقوق زنان، کودکان، اقلیت های مذهبی
و...........گوشه ای از عملکرد حکومت بویژه درهشت سال گذشته
بوده است.
طبیعی است این وضعیت قابل دوام نیست و بی تردید همان مردمی که
رژیم فاسد و دیکتاتور شاه را به زباله دان تاریخ فرستادند هر
حاکمیتی با این مشخصات را هم از قدرت به زیرخواهند کشید. آن
مرحله هنوز نرسیده است، سازمان های مناسب و شرایط عینی مربوط
به چنین مرحله ای هنوز صورت مادی بخود نگرفته است. این جاست که
استقبال از تغییرات رفرمیستی اهمیت خاصی پیدا میکند.
درشرایط انتخابات مشخصأ دوگروه به عنوان کاندیدا انتخاب شده
بودند که هیچکدام خواهان تغییر در فرم حاکمیت نبودند، تنها
تفاوت آنها دراین بود که یک گروه اصرار در ادامه وضع موجود
داشت و حداقل برای اینکه خود را عزیز رهبر هم بکند، وعده شرایط
سخت تر را هم میداد. گروه دیگر با احساس خطر از روال جاری
حاکمیت و اینکه احتمالأ حتی به جنگ و مخاطره تمامیت ارضی نیز
منجر شود روشی معقولانه تر و مبتنی بر حداقل های قانونمداری را
پیشنهاد می کرد. اینجا نقطه تقسیم مشی افرادی بود که مثل ما
فکرمی کردند و شکست گروه افراطی را پیروزی نسبی میدانستند و
افرادی که بدون هیچ نوع ابزار سازمانی و مردمی به کمتر از سقوط
حاکمیت رضایت نمی دادند. گروه اول هم حاکمیت و راس هرم آنرا
خوب می شناخت. استادی آنها را در مهندسی انتخابات باور داشت و
خواب دم صبح کروبی را به یادداشت که چگونه برآشفته بود که پس
از بیداری از خواب یکساعته همه چیز عوض شده بود و دیگرانی که
مطرح نبودند سر از صندوق های رای درآورده بودند .
اینها ولی به یک چیز باورداشتند و میدانستند که پیروزی
کاندیداهای گروه افراطی با چهار سال و یا هشت سال مجدد انسان
ستیزی و ایران ستیزی ختم می شود. درکاندیدای اصلاح طلب و
اعتدالی هیچ وارستگی انقلابی و یا توان اینکه پس از پیروزی
بتوانند مستقل از رهبر قدم موثری در جهت تغییر بردارند هم سراغ
نداشتند، تنها باور داشتند که مردم ستیزی جنون آمیز افراطیون
راست مذهبی را ندارند و برای مرحله ای که هنوز تدارک سازمانی
مردمی برای مبارزه قطعی علیه حاکمیت وجود ندارد، پیروزی اصلاح
طلبان شاید بتواند گوشه ای از فشارهای دائمی برمردم را بکاهد.
با بروز اختلافات شدید درون حکومتی و پائین آمدن خامنه ای از
عرش، این امید را می داد که در مهندسی انتخابات کمی دست به عصا
راه بروند و این امرصورت گرفت و مردم درون مملکت با شامه تیز
خود آن را متوجه شدند و با حضور انبوه خود درانتخابات و گوش
نکردن به بانگ تحریم حماسه آفریدند. پیروزی نسبی حاصله را مردم
در خیابان ها با جشن و پایکوبی به جهانیان نشان دادند .
انتظارمیرفت پروسه ای که طی شد و درسی که مردم دادند از عناد
یک بعدی نگری ها بکاهد و فضای همکاری سازنده ای را درجهت
هماهنگی با شرکت کنندگان تیز بین داخل کشور در انتخابات بوجود
آورد. این انتظار از سلطنت طلبان، مجاهدین خلق و یا جریانات
مشابه که پیروزی خود را در حمله امریکا و اسرائیل و پرت کردن
نواله ای برای آنها بعد از حمله میدیدند نبود. انتظار از
آنهائی بود که سابقه ای در حضور در کنار مردم دارند. امید این
بود که نتیجه اعلام تحریم را دیده و بر واقعیاتی که مردم کوچه
و خیابان دیدند و به نمایش گذاشتند گردن بگذارند. و درسایه
آنها رفتار و سیاست های خود را تنظیم کنند. متاسفانه چنین نشد
و تنها بخش کوچگی از موضع عدم شرکت درانتخابات انتقاد کردند.
بخش وسیع تر شرکت سی و چند میلیون نفری در انتخابات را دیدند
امان دل خود را به بیست و چند درصدی که با انگیزه های مختلف و
منجمله بی عملی در انتخابات شرکت نگردند خوش می کنند. (درتمام
دنیا حتی درآزادترین کشورها همیشه درصدی از مردم درانتخابات
شرکت نمی کنند)
جواب مردم به این گروه روشن است، رای ندادید و تحریم کردید،
خود دانید، لطفأ از تاکید براینکه بخاطرمنافع و مصالح مردم
چنین کردید دست بردارید. ما خود مصالح خود و میهن در خطرمان را
تشخیص دادیم و درانتخابات شرکت کردیم و پیروزی خود را هم جشن
گرفتیم . اگرنمی توانید ببینید، به قول سهراب سپهری چشم ها را
باید شست. تلاش ما از این ببعد این خواهد بود که وعده های داده
شده انتخاباتی را پیگیری کرده و خواستار اجرای آن شویم .
|