یاد باد آن را که بر ایمان خود استوار باقی ماند |
||
|
||
مراسم خاکسپاری و یاد بود "شهلا فرجاد" در تهران و همچنین یاد بود وی در شهر "برلین" پایتخت آلمان برگزار شد. مراسم یاد بود وی در داخل و خارج از کشور حامل نکاتی است که نمیتوان از کنار آن به آسانی گذشت و آنها را با هم مقایسه نکرد. شهلا فرجاد از زندانیان سیاسی پیش از انقلاب بود که پس از انقلاب در قلب فعالیتهای علنی و قانونی حزب توده ایران فعال شد و در جریان یورش به حزب توده ایران نیز بدلیل همین فعالیتها دستگیر و قریب 8 سال زندانی جمهوری اسلامی بود. او که پزشک عمومی نیز بود، پس از بیرون آمدن از زندان جمهوری اسلامی، بویژه در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی که خود یکی از مدافعان سرسخت شرکت در انتخابات دوم خرداد 1376 و رای به محمد خاتمی بود، وارد فعالیتهای مدنی شد. در کنار دیگران فعالان زن در کانونهای مدنی قرار گرفت، درکنار مادران صلح و .... تا اینجا، در مراسمی که در تهران برای وی برپا شد، سخنرانان از همه این گذشته، و با سربلندی از عضویت او در حزب توده ایران و ایمانش به حزب توده ایران تا آخرین دم حیات سخن گفتند، اما در مراسمی که در "برلین" آلمان برپا شد، بخشهای مربوط به ادامه یقین و باور او به حزب توده ایران سخنی گفته نشد. درجریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری، شهلا فرجاد از مدافعان سرسخت شرکت در این انتخابات و سپس از مدافعان رای به دکتر حسن روحانی بود و با تمام توان و امکانش دیگران را تشویق و قانع به شرکت در انتخابات و رای به روحانی کرد. در مراسم ایران با صراحت از این مواضع او سخن گفته شد، اما در مراسم خارج از کشور، تنها در جملهای کوتاه، برادر وی "فرهاد فرجاد" که از سخنرانان این مراسم بود گفت که او و حزب طرفدار تحریم انتخابات بودند اما هر بار که به تهران تلفن کرده و جویای حال شهلا شده بود، او بر ضرورت شرکت در انتخابات تاکید کرده بود. او گفت که متاثر از همین پافشاری شهلا و این که گفته بود «تحلیل ما دراینجا (ایران) اینست که سرانجام انتخابات 88 تکرار نخواهد شد و رایها را خواهند شمرد. باید در انتخابات شرکت کرد و فضای کنونی جامعه را تغییر داد» در آخرین فرصتها من هم شخصا طرفدار شرکت درانتخابات شدم. (فرهاد فرجاد در جمع رهبری حزب دمکراتیک مردم ایران قرار دارد.) از نگاه ما، مهم ترین بخش یادبودی که برای شهلا فرجاد در ایران و خارج از ایران برپا شد، علاوه بر یادها و خاطرات زندان شاه و زندان جمهوری اسلامی و انسانیت و مهربانی وی، همانا بیان درک درست او از اوضاع ایران و تحلیل دقیق توده ایهای داخل کشور است که فدائیان اکثریت در داخل کشور نیز تا آنجا که اطلاع داریم بصورت وسیع تحلیل و نظری واحد با توده ایهای داخل کشور دارند. یعنی همان نظرات و تحلیل هائی که شهلا فرجاد داشت. و این یعنی، هر اندازه جلوتر میرویم، پرو بال مهاجرین سیاسی بیشتر میریزد و نظرات وتحلیلها و نقش فعالان سیاسی در داخل کشور برجسته تر عیان میشود و این یعنی آن تصورات 4 دهه پیش که از خارج رهبری به داخل میرود و بالای سر کادرها و اعضا قرار میگیرد نقش بر آب زدن است. همه چیز در داخل کشور است. همانگونه که نظرات دقیق و تحلیلهای درست در داخل کشور پیش میرود. ما گزارشهای متعددی همراه باعکس، نه تنها از مراسم خاکسپاری، بلکه از مراسم یاد بود شهلا فرجاد در تهران دریافت داشته ایم که از میان آنها شماری عکس را انتخاب کرده و گزارش زیر را تنظیم کرده ایم. «مراسم تهران، درسالن کنفرانس مجتمع و همچنین پارکینگ مجتمع برگزارشد. ساعت مراسم 5 تا 7 عصر اعلام شده بود اما از ساعت 5 دیگر جای برای نشستن در سالنها وجود نداشت. چنان که ما چهار نفر وقتی رسیدیم که دیگر باید میایستادیم. هرچه دقایق بیشتری گذشت، کوچه هم جایی برای ایستادن نداشت. گردانندگان مراسم زهره تنکابنی و زهره دلیری بودند. تمام جاهایی که مردم ایستاده بودند - تا درب خروجی پارکینگ- با صفحه نمایش "ال. سی. دی" پوشش داده شده بود و آنها که بیرون از سالن و در کوچه بودند، ازطریق این پوشش تلویزیونی مراسم را تماشا میکردند. آنشب جمعیت رابسختی میشد تخمین زد، اما روز بعد در یک جمعبندی رقم بالای یک هزار نفر بدست آمد. تنها، سالنها برای حدود سیصد تا چهارصد نفر جا داشت که همه پر شده بود. جمعیت چنان محمد علی عمویی را احاطه کرده بودند که همه نگران حال او بودند. پس از پایان مراسم رسمی بسختی عدهای ایشان را توانستند از جمع علاقمندان و کسانی که میخواستند با وی عکس یادگاری بگیرند جدا کرده و از سالن بیرون ببرند. سرودها و اشعار زیبائی که خوانده شد، بر شکوه مراسم بسیار افزود. از در خاک خفتگان خاوران یاد شد و به یاد "رحمان هاتفی" نیز قطعه شعری خوانده شد. گروه موسیقی شامل تکنوازی نی و آواز علیزاده بسیار دلپذیر اجرا شد. دوربین یکسره روی چهره رفیق عموئی بود و حاضران بارها نام او را با صدای بلند اعلام کرده و برایش دست زدند. یک نکته بسیار مهم که نباید از قلم بیفتد همکاری جانانه رفقای فدائی برای برگزاری این مراسم بود. مراسم قرار بود ساعت 7 تمام شود، اما پس از مراسم رسمی بسیاری تا پاسی از شب ماندند و بحث هائی که در مراسم رسمی نشده بود، دراین گفتگوهای غیر رسمی جریان داشت. بویژه در باره فاجعه 8 ساله دولت احمدی نژاد و انتخابات اخیر ریاست جمهوری و فضای جدیدی که انتظار میرود در دولت دکتر روحانی بوجود بیآید. ورود دکتر "بنی طرفی" کاندیدای حزب توده ایران برای مجلس اول بعد از انقلاب که با صندلی مخصوص "ویلچر" او را به سالن آوردند از لحظات هیجان انگیز این مراسم بود. بنی طرفی بعد از یورش به حزب دستگیر و زندانی شد. ورود چند تن از تودهایهای به سالن مراسم، در حالیکه زیر بغل آنها را گرفته بودند نیز از لحظات فراموش نشدنی این مراسم بود. آنها که در مسیر حرکت این افراد مسن بودند به احترام آنها بپاخاسته و برایشان دست زدند. تمام مراسم روی یک پرده بزرگ سینمایی نیز همزمان پخش شد. مزاحمتی حتی از طرف گروههای باصطلاح خودسر برای برپائی این مراسم ایجاد نشد و اغلب بر این نظر بودند که این از نتایج انتخابات اخیر است. کنار درب ورودی به محل مراسم یک دفتر یادبود گذاشته بودند که برای امضای آن یک صف تشکیل شده بود تا هرکس خواست آن را امضاء کرده و اگر مایل است جملهای نیز بنویسد. ما نیز این دفتر را امضا کردیم و در مقابل نام بسیاری از امضاء کنندگان خواندیم که نوشته بودند: زنده باد حزب توده ایران. یکی از گردانندگان مراسم دختر عموی زنده یاد شهلا فرجاد بود که تصنیف ملی مراببوس را بسیار زیبا خواند و جمعیت با اوهمراهی کردند. صدای خواننده و همراهان محله را پرکرده بود. ضما، کنار درب ورودی یک کتاب فروشی مختصر هم برپا شده بود. مادر انوشیروان لطفی (شهید عضو رهبری فدائیان خلق اکثریت)، پرویز حبیب پور، دکتر حبیب الله پیمان، خانم مرتاضی لنگرودی همسر دکتر پیمان، مادر افشین اسانلو، دکتر مستشاری، فریبرز رئیس دانا و بسیاری چهرههای سرشناس دیگر و خلاصه هرکس که برای شرف انسانی ارزش قائل بود و امکان حضور داشت نیز در این مراسم شرکت کرده بود که بدلیل ازدحام نمیشد همه آنها را دید و نامشان را به حافظه سپرد. "جامعه آبستن تغییرات است" مهمترین جملهای بود که اغلب در صحبتهای خصوصی و در جمعهای چند نفره روی آن تاکید میکردند. دیده بوسیهای حزن انگیز و درعین حال شورانگیز نیز از دیگر صحنههای به یادگار مانده این مراسم بود. بطور کلی این احساس وجود داشت که انتخابات تاثیر خودش را گذاشته است. آواز خوانی خواهران ریاحی نیز تحسین همگان را برانگیخت. خانواده ریاحی چهارجان باخته فدائی در دهه شصت داد. ضمنا نمایندگان مهاجرین افغان که شهلا فرجاد خدمات پزشکی بزرگی به آنها کرده است و همینطور جامعه پزشکان نیز حضور پر رنگی داشتند.
|
راه توده 416 27 تیر ماه 1392