نگاهی که توده ایها به "جبهه چپ" و "شعار" روز دارند جبهه متحد حمایت از نتیجه انتخابات در مسیر تحول |
بحث "اتحاد چپ" در داخل و خارج ایران همچنان ادامه دارد، در حالیکه مرزهای چپ نیز همچنان در حال جابجایی و تغییر است. یک بحث اتحاد چپ عمدتا در داخل ایران وجود دارد که منظور همان اتحاد اصلاح طلبان و تحول خواهان و جنبش سبز و مجموعا چپهای مذهبی است. یک بحث اتحاد چپ هم عمدتا در خارج ایران وجود دارد که منظور اتحاد چپهای غیرمذهبی علیه جمهوری اسلامی است. بنظر میرسد که دو سوی این بحث بر روی پایههای درستی قرار ندارد. اتحاد چپ یک امر مشخص است. در شرایط کنونی اتحاد چپ یعنی آنکه چه کنیم تا آنهایی که در انتخابات اخیر به حسن روحانی رای دادند با آنانی که به او رای ندادند یا به دیگر نامزدها رای دادند ولی بطور بالقوه پایگاه چپ در جامعه میتوانند باشند با یکدیگر متحد شوند. اتحاد چپ در این مفهوم یعنی اتحاد مردم و نیروهایی که انها را نمایندگی میکنند. بنابراین درک از اتحاد چپ یعنی مثلا اتحاد نیروهای غیرمذهبی چپ در برابر مذهبی چپ، یا اتحاد کسانی که دارای آرمان مشترک مثلا سوسیالیسم یا مذهبی هستند پایهای بسیار سست برای اتحاد است زیرا نه مذهبی یا غیرمذهبی بودن و نه داشتن آرمان مشترک مبنای هیچگونه اتحادی نبوده و نمیتواند باشد. حزب توده ایران یک حزب مذهبی یا غیرمذهبی نیست، بلکه یک حزب فرامذهبی است. تمام تاریخ این حزب تلاش برای پشت سرگذاشتن تقسیم جامعه به مذهبی و غیرمذهبی و عمده کردن تقسیم واقعی و شناخته شده طبقاتی و اجتماعی و جهانی براساس چپ و راست بوده است. ما یک حزب غیرمذهبی نیستیم که بخواهیم با دیگر نیروها براساس غیرمذهبی بودن ولو "چپ" متحد شویم. برعکس ما میخواهیم اتحادی فراتر از عقاید و مذاهب و مکاتب بوجود آوریم. به همان اندازه که مذهبی یا غیرمذهبی بودن نمیتواند مبنای اتحاد باشد صرف اعتقاد به یک مکتب یا داشتن یک آرمان مشترک نیز نمیتواند مبنای اتحاد قرار گیرد. مبنای اتحادها همیشه سیاست است همانطور که دلیل انشعاب ها. درون یک حزب هم اگر سیاست مشترک و واحد وجود نداشته باشد حفظ انسجام و اتحاد ناممکن است چه رسد میان گروهها و احزاب مختلف. برعکس افراد دارای عقاید فلسفی و مذهبی گوناگون میتوانند در یک حزب یا جبهه کنار هم باشند بشرط اینکه سیاست مشترکی داشته باشند. نمونه اش را ما در تاریخ بسیار دیده ایم و از جمله در تاریخ حزب خودمان. در تجربه جهانی نیز مثلا در حزب بلشویک در دورهای در رهبری این حزب کسانی قرار گرفته بودند که تحت تاثیر تفسیر برخی کشفیات علمی، ماتریالیسم را نفی میکردند. لنین معتقد بود که باید با این افراد بحث کرد ولی وحدت حزب و تحریریه ارگان حزب که این افراد در آنجا حضور داشتند بخاطر این موضوع نباید خدشه دار شود و لطمه ببیند. در حالیکه برعکس آن ناممکن بود. به محض انکه بر سر سیاست روز در احزاب اختلاف نظر بوجود آمده، صرفنظر از آنکه افراد ماتریالیست بودند یا ایدالیست یا مذهبی یا غیرمذهبی و هر عقیده دیگر آن حزب دچار انشعاب شده است. بنابراین اتحاد چپ اصلا اتحاد براساس مذهبی و غیرمذهبی و عقیده و آرمان مشترک صرف نیست. درست برعکس. اتحاد چپ یعنی اتحاد میان نیروهایی که سیاست روز نسبتا مشترک و نزدیک به هم دارند ولی عقاید و مکاتب و آرمانها و دیدگاههای مختلفی نسبت به اهداف درازمدت خود دارند. آیا کسانی که امروز در ایران و خارج ایران از اتحاد چپ سخن میگویند چنین دیدگاهی نسبت به این اتحاد دارند؟ بنظر میرسد که نه. وقتی گفته میشود که مثلا چریکهای فدایی اکثریت و اقلیت و راه کارگر و حزب کمونیست کارگری و حزب توده ایران اتحاد چپ کنند، یعنی در واقع براساس آرمانهای تخیلی و مذهبی و غیرمذهبی با هم متحد شوند و اگرنه چنین اتحادی چگونه ممکن است برقرار شود و دوام آورد؟ بفرض همه این نیروها با هم متحد شده بودند آیا جز آن بود که در جریان انتخابات اخیر این اتحاد از هم میپاشید و همه دوباره رویاروی هم قرار میگرفتند؟ بله ما تودهایها میتوانیم صرفنظر از رفقای فداییان اکثریت داخل کشور با جناح چپ هواداران اصلاحات، مجاهدین انقلاب اسلامی، جبهه مشارکت، حزب همبستگی، جنبش مسلمانان مبارز، هواداران میرحسین موسوی و طیف جنبش سبز و مجموع نیروهایی که خود را "چپ" در برابر راست و اصولگرایان تعریف میکنند متحد باشیم و در عمل هم هستیم، زیرا هم تحلیل مان از شرایط و راه حلها و سیاستهای روز به هم نزدیک است و همه خود را "چپ" میدانیم ولو اینکه در برخی عقاید و آرمانها با هم اختلاف داشته باشیم. اگر نهضت آزادی ایران نیز تعریف جدیدی از خود کرده و خود را در جبهه چپ میداند چنانکه دبیرکل آن در جلسات بین الملل سوسیالیست شرکت میکند، در انصورت این نهضت نیز در اتحاد چپ (نه به معنای ایدئولوژیک و مذهبی، بلکه بر مبنای سیاست روز در برابر راست) قرار دارد. ولی ما نمیتوانیم با کسانی که درک ما از شرایط و سیاست روز با آنها یکی نیست اتحاد چپ کنیم ولو آنکه آرمانها و اهداف ادعایی مشترک داشته باشیم. در آن سوی نامه مردم و راه کارگر و اقلیت و حزب کمونیست کارگری هم میتوانند با هم "اتحاد چپ" کنند و مجاهدین خلق و رضا پهلوی هم که اخیرا خود را "چپ" اعلام کرده به این اتحاد بپیوندند زیرا همه آنان سیاست روز مشترک و نزدیک به هم دارند ولو اینکه دارای عقایدی مختلف باشند. ولی این دو جبهه در شرایط فعلی نمیتوانند با هم اتحاد داشته باشند و هر اتحادی که برقرار شود در برخورد با نخستین مسئله مشخص روز از هم میپاشد. چنانکه امروز ما درباره دولت حسن روحانی معتقدیم که باید سیاست پشتیبانی انتقادی از این دولت را در پیش گرفت و کمک کرد که بتواند ایران را از بحران خطرناکی در آن قرار گرفته خارج کند تا شرایط مساعدتری برای پیشبرد جنبش مردم بوجود آید. جبهه راست رو و چپ رو معقتد است که باید کاری کرد که این دولت زمین بخورد و ناموفق باشد تا مردمی که رای داده اند "توهم زدایی" شوند. این دو دیدگاه چگونه میتوانند با هم متحد باشند؟ ما که این دیدگاه دوم را اصولا نه "چپ" که ذخیره راست و ارتجاع حکومتی میدانیم چگونه میتوانیم با آن اتحاد کنیم؟ اگر درک کسانی از اتحاد چپ اتحاد میان طرفداران لاییسیته و ماتریالیسم فلسفی و سکولاریسم است سراغ حزب توده ایران برای چه می آیند؟ حزب توده ایران که یک حزب مذهبی یا غیرمذهبی نیست که بخواهد بر اساس اصول فلسفی و مذهبی با کسی متحد یا دشمن شود. اکنون در ارتباط با مشی سیاسی چپ در ایران دو جبهه بوجود آمده که عناصر و نیروهای آن را در بالا بر شمردیم. اتحاد میان این دو جبهه نه تنها ناممکن بلکه حتی کوشش برای رسیدن به آن هم خطرناک است، زیرا به معنای آن است که این دو جبهه برای رسیدن به اتحاد مقداری از مواضع خود کوتاه بیایند و از طرح آن صرفنظر کنند. ما میتوانیم نسبت به نیروهای چپ طرفدار اصلاحات و تحولات در داخل کشور که در بالا بر شمردیم و آنان را متحد خود میدانیم مقداری نرمش نشان دهیم و اصل را بر اتحاد بگذاریم و این کار را هم میکنیم ولی نسبت به نیروهایی که در جبهه مقابل گرفته اند میتوان به استناد اینکه گویا ما همه "چپ" هستیم نرمش نشان داد؟ کسانی هستند که در هشت سال دوران فاجعه احمدی نژاد در برابر او سکوت و از آن مضحک تر بنام چپ و حتی توده ای از سوسیالیسم احمدی نژادی سخن گفتند. انتخابات 88 را تحریم کردند. از برآمد جنبش سبز عصبی و نگران شدند و رهبران آن را "آمریکایی" و "لیبرال" نامیدند. در انتخابات 92 پیروزی "قالیباف" را وعده دادند. امروز حسن روحانی شروع به کار نکرده منتقد او شده اند و اکنون دم از "اتحاد چپ" میزنند. یعنی دیگران در برابر آنان سکوت کنند و گذشته آنها را به یادشان نیاورند و امروزشان را نقد نکنند. این اتحاد چپ نیست فرصت طلبی برای نپذیرفتن مسئولیت دیدگاهها و مواضع است. راه توده خود بزرگترین پرچمدار اتحاد چپ در ایران است ولی نه اتحاد چپ روها و چپ نماها. اتحاد چپی که ما پرچمدار آن هستیم در وحدت با تودههای میلیونی و نرمش و همراهی نسبت به آنان و نیروهایی که آنها را نمایندگی میکنند خود را نشان میدهد، نه در گذشت و سکوت نسبت به کسانی که عملا در جبهه تحقیر مردم و شکست جنبش آنان قرار گرفته اند. میان این دو جبهه هیچ اتحادی در شرایط کنونی و با سیاستهای کنونی ممکن نیست و فکر هر گونه اتحادی تنها میتواند در طرح و ایستادگی بر روی مواضع درست مانع و تزلزل ایجاد کند و به آگاهی و شناخت مردم از جبهه بندیهای واقعی جامعه لطمه وارد آورد. ضمن اینکه وقت و انرژی ها را به بیراهه بکشاند. بجای دنبال کردن اتحاد براساس اندیشه های فلسفی باید نیروی خود را بر روی اتحاد و همراهی با کسانی قرار داد که شاید از نظر فلسفی با ما اختلاف نظر داشته باشند ولی سیاستی نزدیک و همگون به ما برای برونرفت کشور از وضعیت کنونی و تامین آینده ای بهتر برای آن دارند. |
راه توده 416 27 تیر ماه 1392