3 گام مهم که دولت روحانی و تحول خواهان باید بردارند |
از آخرین استدلالهای بازندگان انتخابات در خارج کشور، یکی هم آن است که اصولا هدف از مهندسی انتخابات و پیروزی حسن روحانی تعدیل مطالبات جنبش سبز بوده است. یعنی دولت اعتدال علیه جنبش سبز است. البته منظور از این سخن آن است که پیروزی حسن روحانی نه نتیجه جنبش و مبارزه و خواست مردم بلکه حاصل فریب خوردن آنان بوده است! حکومتها از نظر این عده همیشه پیروز و حاکم و ایجاد کننده توهم در مردم هستند و مردم همیشه فریب خورده و متوهم! کسانی که چنین استدلالهایی را میخوانند یا میشنوند ممکن است که تصور کنند که در کشور دیگری زندگی میکنند. بسیاری از همین آقایان بودند که تا چند ماه و چند هفته - نمیگوییم چند روز - پیش از انتخابات با این عنوان که اصلا هیچ اصلاح و تحولی در وضعیت موجود ممکن نیست انتخابات را تحریم کرده بودند. عجیب اینکه حالا همانها میگویند که حسن روحانی را آورده اند که در مطالبات جنبش سبز تعدیل ایجاد کند و جلوی طرح و تحقق آن را بگیرد! کدام یک را باید پذیرفت؟ نه به آنکه تحقق هیچ مطالبهای اصلا و ابدا در چارچوب "رژیم ولایی" امکان پذیرنیست و نه به اینکه مطالبات جنبش سبز در رژیم ولایت فقیه در حال تحقق بوده و روحانی را آورده اند تا در مطالبات جنبش سبز تعدیل ایجاد کند! واقعا اگر مردم انتخابات را تحریم کرده بودند و حسن روحانی شکست خورده بود و قالیباف یا جلیلی رییس جمهور شده بودند دیگر هیچ مشکلی نبود و مطالبات جنبش سبز تعدیل نشده و یکی یکی در حال تحقق بود؟ این مانند آن است که کسی مثلا 1000 تومان از دیگری طلبکار باشد و زور و قدرت گرفتن آن را هم نداشته باشد. بعد اگر از شخص دیگری بتوان 800 تومان را گرفت گفته شود که دارند مطالبات ما را "تعدیل" میکنند! ولی صفر را که نمیتوان تعدیل کرد. مگر مطالبهای قرار بوده در دولت احمدی نژاد یا قالیباف و جلیلی تحقق پیدا کند که اکنون حسن روحانی را "مهندسی" کرده و آورده اند که جلوی آن گرفته شود؟ کسانی که چنین استدلال میکنند در واقع درک ساده شان از مطالبه آن چیزی است که در تخیلات و ذهن آنها وجود دارد نه آنچه توان و قدرت گرفتن یا امکان عمل و تحقق دارد که در اینصورت هر آدم عادی میفهمد که امکان تحقق مطالبات جنبش سبز در شرایط دولت حسن روحانی صدها و هزاران بار بیشتر از امکان تحقق آنها در شرایط دولت احمدی نژاد یا قالیباف و جلیلی است. ولی بحث در اینجا فراتر از اینهاست. بحث بر سر انتخابات اخیر و دولت حسن روحانی هم نیست. بحث بر سر یک شیوه تفکر و استدلال و عمل است که در همه جا دستاورد جنبش مردم را میخواهد علیه همان جنبش بکار گیرد. خطر در این فکر و این شیوه است که باید آن را عمیقا شناخت و فاش کرد. کسانی که چنین سخن میگویند اتفاقا خیلی خوب میفهمند که انتخاب حسن روحانی یک دستاورد بزرگ جنبش مردم ایران بود که امکان طرح و تحقق مطالبات و خواستهای مردم را در طول زمان و در یک روند فراهم آورده است. ولی راهبرد و استراتژی آنان عبارت از آن است که از خود دستاورد جنبش مردم، از این امکانی که جنبش برای طرح خواستها بوجود آورده بهره گرفت تا آن را به شکست کشاند. جامعه ما از این رهگذر در طی سی و چند سال پس از انقلاب ضربههای بسیار خورده است. در دوران خاتمی نیز همین اتفاق روی داد و از فرصتها و امکانهایی که دولت خاتمی برای آزادیها و فضای نقد و گفتگو بوجود آورد برای به شکست کشاندن آن سود جستند. مراسم 16 آذر سال 83 در دانشگاه تهران و هو و جنجال دربرابر خاتمی را میتوان فراموش کرد که چگونه از دستاورد انتخاب مردم علیه خود انتخاب مردم بهره گرفته شد؟ نمونه دیگر آن در دوران پس از انقلاب 57 و در جریان کانون نویسندگان روی داد. پس از انقلاب که در پی 25 سال رژیم دیکتاتوری مطلق، آزادی بیان و مطبوعات در کشور بوجود آمد شماری از اعضای کانون نویسندگان تصمیم گرفتند از فضای آزادی استفاده کنند و مراسمی برگزار کنند که جزییات آن در خاطرات هوشنگ ابتهاج "پیر پرنیان اندیش" آمده است. هر قدر گفته شد شرایط کشور طوری است که عدهای میخواهند در آن درگیری و جنگ روشنفکر و مذهبی راه بیاندازند و باید از آزادیها حراست کرد و اگر درگیری بوجود آید بسود حفظ آزادیهای موجود و همان روشنفکران هم نیست متاسفانه فایده نکرد. گفتند در اساسنامه کانون آمده است که "آزادی بدون حد و حصر" و تودهایها میخواهند مطالبات ما را تعدیل کنند! این آقایان فراموش کرده بودند که "آزادی بدون حد و حصر" در زمان شاه هم در اساسنامه کانون بود و انقلاب مردم بود که این خواست را تحقق بخشیده بود و حالا زمان حراست از آن بود، نه آنکه بیاییم از دستاورد انقلاب علیه خود آن بهره گیریم و این دستاورد را هم بر باد دهیم. کوشش برای بهره گیری از دستاوردهای یک جنبش علیه خود آن جنبش یک راهبرد ارتجاعی شناخته شده و کهن است. بازندگان انتخابات از هم اکنون این شیوه را در برابر دولت حسن روحانی بکار گرفته اند. آنها میدانند که یکی از مهمترین دستاوردهای انتخابات 92 امکان طرح خواستها و مطالبات مردم و بوجود آمدن شرایط مساعد مبارزه برای تحقق آن است و از هم اکنون میخواهند از این امکان برای به شکست کشاندن نتیجه این انتخابات و این جنبش بهره گیرند. اینکه این شیوه تا چه اندازه بتواند ویرانگر و مشکل ساز باشد به سه عامل بستگی دارد. نخست موانع عملی که راست افراطی و ارتجاع ایران بتواند دربرابر دولت حسن روحانی قرار دهد و مانع از تحقق خواستها و برنامههای آن شود. دوم برنام رییس جمهور جدید که تا چه اندازه بر اتکا به مردم و حل اصولی مشکلات جامعه در یک روند درازمدت متکی باشد. و بالاخره سطح پختگی و تجربه مردم ایران که تا چه اندازه بتواند موانع پیشاروی را بشناسد و برای مبارزه و غلبه بر انها آماده باشد. در این میان وظیفه همه نیروهای چپ و مترقی و میهندوست آن است که با طرح مطالبات و خواستهای مرحلهای و منطقی از یکسو و ارائه راه حلها و پیشنهادهای مرحلهای و منطقی از سوی دیگر به گذار از دوران سخت و آزمون دشواری که در برابر مردم ما و میهن ما قرار گرفته است بنوبه خود یاری کنند. |
راه توده 416 27 تیر ماه 1392