دستآورد غرب در جنگ سوریه: سوریه ضعف و غرق جنگ داخلی هینترگروند- ترجمه رضا نافعی |
برغم موفقیت های نظامی نیروهای دولتی سوریه در هفته ها و ماههای گذشته، آرامش در سوریه برقرار نمی شود. آمریکا در فکر برداشتن گامهای نظامی دیگراست. روز هشتم ماه مه 2013 نیروهای دولتی شهر "خیبرت غزاله" را تسخیر کردند، ده روز بعد همراه با نیروهای شبه نظامی حزب الله حمله به شهر "قصیر" را آغاز کردند که دارای اهمیت استراتژیک است و شورشیان در پنجم ماه ژوئن مجبور به عقب نشینی از آن شهر شدند. در نیمه اول سال 2013 نیروهای دولتی موقعیت با ثبات تری نسبت به قبل پیدا کردند. این موفقیت حاصل دو عامل بود: یکی نظامی یکی مردمی. از لحاظ نظامی نیروهای دولتی دو شیوه جنگ چریکی و جنگ کلاسیک را با هم ترکیب کردند از سوی دیگر کسانی که تا آن زمان نسبت به شورشیان حسن نظر داشتند از آنها روی برگرداندند. این نکته را "سلیم ادریس"، افسر فرمانده ارتش آزاد سوریه، اندک زمانی بعد از عقب نشینی از شهر قصیر، بطور غیر مستقیم تایید کرد و گفت: تا زمانی که غرب سلاحهای بهتری در اختیار مخالفان مسلح نگذارد و آنها نتوانند مواضع نظامی بهتری بدست آورند در کنفرانس سوریه شرکت نخواهند کرد. روز 31 ماه مه پژوهش منتشر شده از سوی ناتو بنام "ورلد تریبون" حکایت از آن داشت که اینک 70 در صد از مردم سوریه از رژیم اسد پشتیبانی می کنند، بیست در صد بی طرف هستند و ده در صد هم از شورشیان حمایت می کنند. از لحاظ نظامی نیز وضع نیروهای ناهمگونِ مخالف دولت سخت آشفته است. کسانی که روزی آنها را میدان دادند امروز خود اسیر دست آنها شده اند. مجاهدان مسلمان بدلیل تجارب نظامی که دارند از موثر ترین بخش مخالفان هستند ولی گزارش هائی که از شهر آزاد شده قیصر در دست است نشان می دهند آنها دنبال هدف هائی هستند که بدشواری ممکن است مورد تایید مردم سوریه قرار گیرند.
نابود کردن صد ها هدف
در چنین وضعی غرب هم همراه با پیش آهنگش، حکومت اردوغان پیوسته زیر فشار بیشتری قرار می گیرند که دست بکاری بزنند. نامه ژنرال مارتین دمپسی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، سندی است که نشان می دهد واشنگتن و هم پیمانهایش با چه مشکلاتی روبرو هستند. در این سند افسر عالی مرتبه آمریکائی به بررسی امکاناتی که در برابر آمریکا قرار دارند می پردازد. در این نامه که خطاب به "کارل لوین"، رئیس کمسیون نظامی سنای آمریکا نوشته شده، گفته شده است که برای یک سلسله از اقدامات حمایتی از مخالفان تدارکاتی دیده شده است. نخست می توان به مخالفان آموزش داد و به آنها برای طرح نقشه، استراتژی و تاکتیک آموزش داد، در باره کمک های اطلاعاتی و حمایت های لجیستیک نیز می توان فکر کرد. برای انجام این طرح باید "چند صد تا هزار نفر در اختیار داشت" هزینه آن به سالی تا 500 میلیون دلار بالغ می گردد. از این طریق می توان بر مهارت های مخالفان افزود.البته این خطر هم هست که " افراط گرایان بتوانند به منابع اضافی دیگر هم دست یابند". امکان دوم اجرای " ضربات محدود" است: "این عملیات همراه با خشونت مرگ زاست، باید هدف هائی مورد اصابت قرار گیرند که رژیم را در موقعیتی قراردهند که دست به عملیات نظامی بزند، برای خود سلاح های مدرن تهیه کند یا از خود دفاع کند. " این امکان هست که " صد ها هدف را با شتابی که خودمان بخواهیم نابود کنیم" این طرح خطر به بار آوردن " تلفات جنبی " در بر دارد. سومین امکان برای عمل، ایجاد منطقه پرواز ممنوع است. اما شرط مقدماتی آن منهدم کردن نیروی ضدهوائی سوریه است. هزینه این عملیات " در آغاز 500میلیون دلار است" بعدا می تواند به ماهی یک میلیارد دلار افزایش یابد. دمپسی به ایجاد مناطق بیطرف نیز فکر کرده است، بویژه در مرز ترکیه و اردن، که می توانند تحت حفاظت نیروهای آمریکا منطقه عقب نشینی و در عین حال مناطقی برای آموزش باشند، ولی این نیز، چون نیاز به "هزار سرباز پیاده نظام آمریکائی دارد" پر هزینه خواهد بود. برای کنترل سلاح های شیمیائی رژیم نیز به افراد پیاده نظام نیاز داریم که آن نیز پر هزینه است. جمع بندی فرمانده بلند پایه آمریکا چنین است: "اغلب اوقات این امکانات بطور مجزا مورد بررسی قرار می گیرند. بهتر آنست که این ها در محدوه یک استراتژی کلی مورد بحث قرار گیرند، در ارتباط با هدف های ما، همراه با همپیمانها و شرکای ما" . تجارب ده سال گذشته به ما آموخته اند که تنها با تغییر دادن تناسب قوا نمی توان به هدف رسید: "اگر سامانه های رژیم فروپاشند بی آن که یک اپوزیسیون کار آمد در صحنه باشد، بی آن که خواسته باشیم کمک به نیرومند شدن افراطگرایان کرده ایم و یا کنترل بر سلاحهای شیمیائی را که می خواهیم در دست داشته باشیم، از دست خواهیم داد." دمپسی نامه خود را با چند نصیحت محدود کننده به پایان می برد : باید با مسئولیت عمل کرد، با دقت سنجید و امثال این حرف ها. اما از آنچه که اشپیگل می نویسد و تفسیر هائی که دیگر رسانه های خط دهنده غربی نیز به تبعیت از آن می کنند که "احتمال حمله نظامی به سوریه پیوسته کمتر می شود"، در این نامه چیزی مشاهده نمی شود. برعکس ، ژنرال دمپسی می نویسد: پذیرفتن تعهد جدی تر اجتناب ناپذیر است" او فقط یاد آور می شود که چگونگی اجرای این تعهد باید سنجیده باشد. از این رو برخلاف رسانه های آمریکائی و آلمانی عنوانی که ریا نوستی انتخاب می کند این است: "ایالات متحده آمریکا نقشه حمله به صدها هدف را در سوریه تدارک می بیند".
تغییر رژیم یا حفظ بی ثباتی
با توجه به تحکیم موقعیت سیاسی و نظامی دولت اسد، پاسخ به این پرسش که چنان دخالتی چه سودی می تواند برای غرب در بر داشته باشد، روشن تر شده است. نکته ای که می تواند مورد تایید عمومی قرار گیرد اینست که از این اپوزیسیون نمی تواند دولتی بر آید که بتواند کشور را متحد سازد، عواقب جنگ داخلی را بر طرف کند و افزون بر این ها مورد پسند غرب نیز باشد. آنچه روز به روز منطقی تر بنظر می رسد این است که هدف واقعی غرب دیگر تغییر رژیم نیست، بلکه هدف ایجاد بی ثباتی دراز مدت در سوریه است – مانند لیبی. آنچه از مدت ها پیش به بخشی از استراتژی تهاجمی امپریالیستی تبدیل گشته و به اجرا گذاشته شده بهره برداری از اختلافات قومی و مذهبی است. بنظر می رسد آنچه در حال حاضر در سوریه روی می دهد پیاده کردن همین نقشه است. تردیدی نیست که طراحان نقشه های راهبردی نظامی در غرب نیز خوب می دانند که این افراد شبه نظامی مجاهد که از کشورهای مختلف به سوریه آمده اند به این زودی ها خاک این کشور را ترک نخواهند کرد. در چنین وضعیتی رژیم کنونی سوریه نخواهد توانست در سراسر کشور آرامش بر قرار سازد – بویژه از آن رو که حمایت کشور های غربی از شورشیان نیز ادامه دارد. هماهنگ با این وضع ، افزون بر خط اصلی چالش، زد و خورد های نظامی میان گروههای مستقل نیز پیوسته افزایش می یابد. مثلا جنبش رهائی بخش کرد ، که در سخت ترین شرائط ، می کوشد تا ساختار دموکراتیک را در مناطقی که بر آنها تسلط دارد، به پیش براند، پیوسته مورد حمله مجاهدین مسلمان قرار می گیرد، که البته بازوی نظامی جنبش رهائی بخش کُرد، تا کنون بر مجاهدان چیره شده است. میان ارتش آزاد سوریه و مجاهدان نیز بارها و بارها در گیری های نظامی روی داده است، با توجه به این وضعیت بنظر نمی رسد که هیچ یک از گروههای محلی، بتوانند در میان مدت ، بر سراسر سوریه مسلط گردند. صرفنظر از این که هدف غرب برای دخالت در سوریه چه بود، واشنگتن از وضعیت موجود هم ناراضی نیست. زیرا نقش سوریه بعنوان قدرت محلی تضعیف شده است. البته اسرائیل هم از این که سوریه ضعیف شده ناراضی نیست، چون بزرگترین خطری که اسرائیل را تهدید می کرد رژیم اسد همراه با ایران و حزب الله لبنان بود. Ziel: Failed State
http://www.hintergrund.de/201307232712/politik/welt/ziel-failed-state.html |
راه توده 417 3 مرداد ماه 1392