جوان مغربی در سال 1932 درخانواده یهودی در "کنستانین" بدنیا
آمد. وی دوست و همرزم مردم الجزایر - عرب و مسلمان - بود.
ویلیام از نوجوانی مبارزه سختی را مخفیانه "زیر زمینی" برعلیه
فاشیسم در فرانسه آغاز کرد و سپس به حزب کمونیست الجزایر برای
مبارزه استقلال الجزایر پیوست. آرمان وی الجزایری آزاد و
سوسیالیستی بود. او زیر سلطه استعمار و در شرایطی دشوار همراه
با دیگر همرزمان خود به مبارزه در راه ترقی و دمکراسی در
الجزایر ادامه داد و در کوتای سال 1965 به زندان افتاد و شکنجه
شد. با اینکه در دهه 1990 افزایش نفوذ اسلامگرایان سدی برای
تحقق تحولات دمکراتیک در الجزایر و دمکراسی شد، اما ویلیام و
دیگر همرزمان وی ناامید نشدند و به مبارزه خود ادامه دادند .
روزنامه "اومانیته" ارگان حزب کمونیست فرانسه مصاحبه با او
کرده است که خلاصه ای از آن را ترجمه کرده ام.
شما دوران کودکی خود را در خانواده ای یهودی، در "کنستانتین"
گذراندید. نظرتان در مورد رابطه کارگران مسلمان و یهودی در آن
دوران چیست؟ برای کارگران تضاد طبقاتی در مقابل اعتقادات مذهبی
در الویت بود ؟
ویلیام سپراتیس: در برخی از کارخانه های نجاری در کنستانتین
اکثریت کارگران یهودی بودند. من با این کارگران در دوران ظهور
فاشیسم آشنا شدم. آنها احساس همدلی و همبستگی با کارگران عرب و
مسلمان داشتند. در آن زمان نژادپرستی در میان اهالی کنستانتین
حاکم بود اما از طزف دیگر مبارزه برعلیه فاشیسم و نظام
استعماری فرانسه در جریان بود. استعمارگران "زمینداران بزرگ
روی اقلیت اروپائی ها نفوذ ایدئولوژیک و سیاسی برای جدا کردن
اهالی الجزیره وسرکوب مردم داشتند و هذف دیگر استعمارگران خنثی
کردن فعالیت کارگران یهودی و کشیدن انها به سمت اقلیت یهودی
اروپائی موافق استعمارگران بود. در گیری و تضاد بین افرادی که
منافعی در سیستم استعماری داشتند و مخالفان سیستم کلونیزاسیون
در الجزایر بود. اکثر یهودیان کنستانتین از قبایل "بربر" بومی
یهودی بودند و یا فرزندان کشیشی که در دوران تفتیش عقاید
اسپانیا را ترک کردند و یهودیانی که فرانسه را ترک کردند و به
الجزایر پناهنده شدند .
چرا شما در تمام عمر به ارمانهای خود پایدار ماندید ؟
ویلیام: برای ما مسئله به این شکل مطرح نیست. یهودی باشی و یا
مسلمان فرقی نمی کند. مسئله مبارزه طبقاتی است. برای ما اصلی
ترین مسئله مبارزه برعلیه فاشیسم وسیستم استعماری و مبارزه
برعلیه استثمار انسان از انسان است. برادر بزرگ من "لوسین"
نیروی محرکه این اگاهی سیاسی و طبقاتی بود. او یک معلم مبارز
بود و مبارزان را برای سرکوب نیروهای استعمارگر رهبری میکرد.
او را رژیم در سال 1934 از اموزش پرورش اخراج کرد و به فرانسه
تبعید کرد. او در فرانسه مبارزه را در جبهه مقاومت برعلیه
فاشیسم ادامه داد و در شهر لیون درسال 1944 توسط گشتاپو دستگیر
شد و کشته شد.
- چگونه جنبش تقسیم شد و جنگ رهائی بخش در اول نوامبر سال 1954
اغاز شد؟
ویلیام: مبارزه برای استقلال به شیوه های متفاوتی در جریان
بود. در واقع جنبش رهائی بخش هرگز متوقف نشد. در اغاز
کلونیزاسیون، پس از شکست شورش مسلحانه مردم بدنبال شیوه های
دیگری از مبارزه رفت. پس از انقلاب اکتبر در سال 1917 در شوروی
جنبش رهائی بخش با نام سازمان انقلابی "ستاره افریقای شمالی
"تاسیس شد، سپس اولین سازمان های کمونیستی وابسته به حزب
کمونیست فرانسه ایجاد شد. چون تا سال 1936 امکان تاسیس یک حزب
کمونیست الجزایری بدلیل "قانونی که در 28 ژوئن سال 1881به
تصویب رسید و سپس در سال 1887 دولت فرانسه آن را در تمام
مستعمرات به مردم تحمیل کرد" نبود.
استقلال مستعمرات در سال 1920 به عنوان یک اصل در انترناسیونال
کمونیسیم به تصویب رسید. بنابراین، یکی از شروط عضویت در حزب
کمونیست به رسمیت شناختن حقوق ملتها بود .
- به نظر میرسد که مبارزه در راه استقلال تا پایان جنگ دوم
جهانی تحت الشعاع جنگ قرار میگیرد ؟
ویلیام : با ظهور فاشیسم کمونیست ها شعارهای خود را ملایم
کردند. آنها از آزادی صحبت کردند و محکوم بودن سیستم استعماری.
در آن دوران " زمینداری بزرگ" در حال فرسایش بود. استعمارگران
بزرگ در حال تجزیه "جدائی " از قدرت فرانسه بودند. آنها
"زمینداران بزرگ " ایجاد یک دولت نظیر اپارتاید مانند افریقای
جنوبی را در سر داشتند و حتی از اتحاد با هیتلر و موسولینی هم
ابائی نداشتند. به همین دلیل حزب کمونیست الجزایر شعار استقلال
در مستعمرات را بطور رقیق مطرح کرد و این منصفانه نبود. حزب
باید از فرصت تفرقه در میان استعمارگران بهره می گرفت وشعار
استقلال را با پیوند با مبارزه برعلیه فاشیسم مطرح میکرد. بطور
کلی می توانم بگویم که جنبش ملی الجزایر به اهمیت مبارزه
برعلیه فاشیسم را کم بها داد. در سال 1946 حزب کمونیست الجزایر
به سیاست های این دوره انتقاد کرد .
- از اغاز سال 1945 مبارزه مسلحانه در الجزایر امکان پذیر شد.
این جریان را چگونه اغاز شد ؟
ویلیان: پس از سال 1945 من مسئول سازمان جوانان حزب کمونیست در
کنستانتین شدم وهمچنین رهبر جنبش اتحادیه دمکراتیک جوانان
الجزایر. این سازمان عمدتا از جوانان مسلمان و یهودی تشکیل شده
بود. در اول ماه مه 1945 در الجزایر تظاهرات اول ماه مه برگزار
شد و در روز هشتم مه قتل عام "ستیف". سرکوب گران با اشتیاق به
استقبال سرکوب جنبش ازادی بخش ملی رفتند اما بعد از این قتل
عام جنبش گسترش یافت و کمونیستها یک پارچه شدند. هنگامیکه
اولین دستگیرها در محافل ملی صورت گرفت کمونیستها کمیته عفو
بین المللی را تشکیل دادند. جنبش عفو در الجزایر بسیار فعال
بود و از حمایت جنبش بین المللی دمکراتیک و حزب کمونیست فرانسه
برخوردار بود. صدها تن از ملی گرایان دراثر این مبارزه آزاد
شدند. مبارزه برای آزادی در کشورهای جهان در حال گسترش بود. از
جمله مردم ویتنام نمونه و مشوق مبارزه جنبش ملی در الجزایر شده
بود.
|