راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

چپ ایران

باید برنامه های

اقتصادی

منطبق بر شرایط

را ارائه کند!

 
 

 

با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری شرایط نوینی برای کشور ما و چپ ایران آغاز شده است. در واقع چپ ایران باید بتواند دوباره آن نقشی را که حزب توده ایران در ابتدای انقلاب داشت اکنون و در شرایطی به کلی متفاوت، از نو برعهده گیرد. یعنی از یک نیروی صرفا منتقد اقتصادی و سیاسی به یک نیروی پیشنهاد و ارائه طرح و برنامه اقتصادی و سیاسی صعود کند.

مشکل بزرگ چپ ایران در عرصه اقتصادی آن است که به مترجم متون خارجی تبدیل شده و مدام از "نئولیبرالیسم" سخن می‌گوید بدون آنکه هیچ تحلیل مشخصی از آن داشته باشد یا برنامه مشخصی برای عقب راندن آن ارائه دهد. همین ضعف از جمله عواملی است که مانع از آن شده که برخی اقتصاددانان چپ ایران یک تحلیل مشخص از دوران احمدی نژاد ارائه دهند و آن را تحت عنوان "نئولیبرالیسم" در کنار سیاست های اقتصادی دوران محمد خاتمی یا هاشمی رفسنجانی قرار می دهند. مقایسه ای که اشکار از فقر بینش طرح کنندگان چنین ادعایی حکایت می کند. طرح نئولیبرالیسم بدین شکل در واقع نوعی سلب مسئولیت از تحلیل مشخص از وضع اقتصادی کشور است.

تصور برخی از اقتصاددانان چپ آن است که امروز یک برنامه نئولیبرالی در ایران پیاده می‌شود و ابتدا باید این برنامه را بطور کل کنار گذاشت تا بتوان یک برنامه دیگر، برنامه‌ای مترقی را در پیش گرفت. در حالیکه چنین نیست. اولا یک برنامه نئولیبرالی خالص وجود ندارد. ثانیا در هر برنامه ای می توان هرقدر نئولیبرالی باشد تغییر بوجود اورد و بالاخره باید بتوان در چارچوب همین برنامه موجود راه حل‌‌هایی را ارائه داد که خشن ترین جنبه‌‌های برنامه نئولیبرالی را نفی کند و شرایط را برای عقب راندن آن فراهم کند. تضادهای اجرای برنامه‌‌های نئولیبرالی چنین امکان نقد و نفی را فراهم می‌کند و باید بر این تضادها تکیه کرد.

امروز در همه جای جهان و از جمله در اروپا برنامه‌‌های نئولیبرالی و ریاضتی اجرا می‌شود و در هیچ کجا احزاب چپ و کمونیست و کارگری دادن طرح و پیشنهاد برای بهبود امور و زندگی مردم را موکول به کنار گذاشتن کامل این برنامه‌‌ها نکرده و نمی‌کنند. برعکس آنان ضرورت و فایده مندی چپ را در نشان دادن امکان وجود و در پیش گرفتن اصلاحات مشخص و موردی که می‌تواند در روند اوضاع به سود زحمتکشان بهبود ایجاد کند می‌بیینند.

در ایران بویژه باید توجه داشت که اکنون دولتی بر سر کار امده است که مورد حمایت و پشتیبانی مردم است و در ضمن میراث شومی برای آن باقی مانده است. از سوی دیگر کشور ما با تحریم‌‌های جهانی هم روبروست که باید بتوان با آن مقابله کرد و از آن خارج شد. در برخورد با سمتگیری‌‌های اقتصادی دولت نوین این شرایط را نیز باید در نظر گرفت. در غیراینصورت چپ یا در جامعه منزوی می‌شود یا به آلت دست راست و گروه‌‌های ارتجاعی علیه دولت حسن روحانی تبدیل خواهد شد که هر دو فاجعه است.

اقتصاددانان چپ ایران باید بتوانند طرح‌‌های سازنده و جایگزین را تدوین و آنها را بنحوی پیشنهاد کنند که پشتیبانی مردم را جلب کند و در عین حال به معنای مخالفت با اقدام‌‌های حکومت برای بهبود اوضاع نباشد. در این زمینه باید از دگم‌‌ها و جزمیات فاصله گرفت و سیاست‌‌ها را نباید فقط با آرمان‌‌ها سنجید بلکه باید با وضع موجود سنجید و از هر اقدام اصلاحی ولو کوچک پشتیبانی کرد و پیشنهادهای اصلاحی ولو کوچک را تدوین و مطرح کرد، ضمن اینکه همزمان برای تدوین یک برنامه جامع تحول اقتصادی کوشید.

برخی از اقتصاددانان چپ برای توجیه بی عملی خود یا ارائه راه حل های کلیشه ای غیرعملی به اصولی کلی استناد می کنند که مثلا در چارچوب سرمایه داری این یا آن اصلاحات ممکن نیست و باید مردم را بسیج کرد که کل سیستم سرمایه داری را براندازند و شیوه نوین اقتصادی در پیش گیرند. در تجربه تاریخی جنبش چپ چنین ادعاهایی شده و همواره بسود سرمایه داری تمام شده است. در دوران پس از جنگ جهانی دوم نیز زمانی که برخی احزاب کمونیست سیستم جامع تامین اجتماعی و بیمه و مرخصی با دستمزد و غیره را پیشنهاد کردند، برخی پشت همین ادعاها پنهان شده و می گفتند که چنین تحولی در چارچوب نظام سرمایه داری ممکن نیست و سرمایه داری حاضر نیست مزد بدون کار به کسی دهد. دیدیم که چنین شد و بیمه و مرخصی سالانه یعنی مزد بدون کار هم به کارگران تعلق گرفت و تناسب قوا توانست بر روی بخشی از قوانین کارکرد سرمایه داری اثر گذارد و آن را اصلاح کند.

چپ ایران این را هم باید بداند که بطور یکجانبه نمی تواند بر روی بهبود وضع زحمتکشان تکیه کند مگر اینکه آن را درون یک طرح عام برای بهبود اقتصاد کشور و کل مردم ایران قرار دهد. همانگونه که هیچکدام از مدافعان سرمایه داری مدعی نیستند که برای ثروت اندوزی بیشتر طرفدار سرمایه داری هستند بلکه می گویند که وجود سرمایه دار یا سرمایه گذار بسود اقتصاد ملی است. همین اصطلاح "کارآفرین" که بجای سرمایه دار و کارفرما اختراع کرده اند ناشی از ضعف و نشان تردید جامعه درباره جایگاه و نقش سرمایه داران در اقتصاد ملی است. این اصطلاح می خواهد بگوید که سرمایه داران سازندگان کار برای جامعه و بسود همه و اقتصاد کشور هستند. می توان از همین اصطلاح بهره گرفت و سرمایه دارانی را که سازنده کار نیستند یا اخراج کننده کار هستند زیر فشار قرار داد.

جنبش چپ نیز به همین شکل باید بتواند متقابلا میان بهبود وضع زحمتکشان و رونق و بهبود اقتصادی بسود کل کشور و همه قشرهای اجتماعی پیوند برقرار کند، در غیراینصورت صرف شعار و مطالبه دردی از طبقه کارگر و زحمتکش جامعه ایران دوا نخواهد کرد. جنبش چپ باید بتواند هم به لحاظ سیاسی و هم بطور علمی نشان دهد که نقش نیروی کار و آموزش و سطح زندگی آن در پیشرفت و بهبود کل اقتصاد کمتر از نقش سرمایه دار نیست که بیش از آن است. تنها در این صورت است که هم زحمتکشان جامعه به جنبش چپ می پیوندند و هم دیگر قشرهای اجتماعی از مطالبه بهبود وضع زندگی زحمتکشان جامعه پشتیبانی می کنند.

 

 

 

                        راه توده  412     30 خرداد ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت