ایران کانون مهمترین تصمیم جهانی علیه جنگ و فاشیسم |
سال 1943 در تهران یک کنفرانس مهم بین المللی تشکیل شد. این کنفرانس که بعدها بنام "کنفرانس تهران" در تاریخ ثبت شد، با هدف گشایش جبهه جدیدی علیه آلمان هیتلری و با شرکت استالین رهبر اتحاد شوروی، چرچیل نخست وزیر بریتانیای کبیر و روزولت رئیس جمهور امریکا تشکیل شد. پیش از این کنفرانس رضاشاه که در آستانه اتحاد رسمی با هیتلر بود، توسط انگلستان تبعید شد و سکان سلطنت پهلوی بدست پسر ارشد او "محمدرضا" سپرده شد و بدنبال آن بود که، کشور ما به کانون مهم ترین تصمیمات جهانی علیه هیتلر تبدیل شد. یکی از مترجمین بسیار جوان استالین دراین کنفرانس، که همراه هیات اتحاد شوروی به تهران آمده بود، سالها بعد، خاطرات و مشاهدات خود را از این کنفرانس نوشت. او که "والنتین برژکوف" نام داشت یکسال پیش از انقلاب اکتبر و در سال 1916 بدنیا آمده بود. او پس از پایان جنگ و بعنوان خبرنگار ویژه مجله مهم "عصرجدید" به ایالات متحده، انگلستان، فرانسه، چین، بلژیک، مجارستان، بلغارستان، کانادا، یوگسلاوی، جمهوری فدرال آلمان سفر کرد. خود در مقدمه کتاب و یا بهتر است بنویسم "گزارش خبری" کنفرانس تهران می نویسد: "این کتاب شرح رویدادی است که در تاریخ دیپلماتیک جنگ دوم جهانی جای ویژه دارد. کنفرانس در پائیز 1943 در تهران برگزار شد. نوشته های من نه یک رساله پژوهشی است و نه یک تجزیه و تحلیل کامل کنفرانس تهران و مسائل مطرح شده در آن، بلکه خاطرات یک شاهد و یک مترجم ساده آن رویداد است. البته بر اسناد و خاطرات برخی شرکت کنندگان دیگر آن کنفرانس نیز تکیه کرده ام." در این شماره راه توده(413) متن کامل گزارش وی را منتشر کرده ایم.
چند نکته!
1- در این گزارش می خوانید که رهبران و هدایت کنندگان قدرت های بزرگ دوران چگونه وقتی وارد اتاق مذاکره مستقیم می شوند، ناچارند همه تعارف ها و اشارات دیپلماتیک را کنار گذاشته و با صراحت کامل در باره آنچه که مورد بحث است گفتگو کنند. اگر با دقت، گزارش را بخوانید به این نکته بیشتر پی خواهید برد. شناخت عمیق استالین از مکر و حیله انگلستان و تسلطی که او در جریان کنفرانس نسبت به چرچیل از خود نشان می دهد و با چند مانور بسیار زیرکانه او را ناچار می سازد گشایش جبهه شمال را بپذیرد. او برای این پیروزی موفق می شود تا حدودی رئیس جمهور امریکا را با خود متحد کند و این از شگردهای ماهرانه استالین در این کنفرانس بود.
3- انگلستان همانگونه که از مانورهای چرچیل در کنفرانس تهران
مشخص است، تا آخرین لحظات می کوشید وقتی جبهه شمال را بگشاید
که دیگر هیچ چاره ای نباشد. یعنی تا آنجا که امکان داشت این
جبهه را به تاخیر بیاندازد تا اتحاد شوروی بیشتر ضربه ببیند و
آلمان و شوروی هر دو ضعیف شوند. در نهایت نیز، وقتی جبهه را
بگشاید که خطر پیروزی اتحاد شوروی به تنهائی و شکست دادن ارتش
فاشیستی هیتلر قطعی باشد. دراین صورت بعنوان شریک پیروزی وارد
جنگ شود. این را استالین متوجه شده بود و به همین دلیل روی
گشایش سریع جبهه شمال اصرار می کردد تا خسارات و تلفات شوروی
را کاهش دهد.
5- بازگشت روزولت به امریکا و فشار عظیم تبلیغاتی که بدلیل
ملاقات هایش با استالین و دیدارهایش با وی در سفارت اتحاد
شوروی در تهران به وی وارد آوردند؛ عملا پیش از آنکه شانسی
برای یک دوره دیگر ریاست جمهوری داشته باشد از پای در آمد.
بتدریج و بدنبال شکست هیتلر، آیزونهاورها و دیگر نظامیان بر
کاخ سفید تکیه زدند و دوره مک کارتیسم و مقابله با اتحاد شوروی
آغاز شد. کنفرانسی که تاریخ تقریبا 6 دهه تاریخ جهان را رقم زد. 7- نکته مهم دیگر، آن تندروی و چپ روی است که استالین و اتحاد شوروی پس از پیروزی در جنگ با فاشیسم گرفتار آن شدند. چنان که ضرورت حفظ جدائی و تضاد منافع امریکا و انگلستان را فراموش کرد و آن دو در کنار یکدیگر متحدانی علیه اتحاد شوروی شدند. ما فکر می کنیم به مجموعه دلائلی که در بالا به آنها اشاره کردیم، نه تنها انتشار این یادداشت و تمرکز روی مباحث کنفرانس تهران ضروری است، بلکه مطالعه و مرور چند باره آن نیز ضروری است. هر بار می توان خواند و درس جدیدی از آن گرفت. |
راه توده 413 6 تیر ماه 1392