راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

بین دو یورش، حزب توده ایران چه گفت!

سخنان تاریخی جوانشیر

در حسینه زندان اوین!

 

 من در شهر برلین زندگی می کنم. در ایران از معروف ترین برش کاران خیاط بودم و البته توده ای. در برلین سالها یکی از پر رونق ترین خیاطی ها را داشتم. این اواخر که دیگر در تدارک تعطیل مغازه و بازنشستگی بودم، یک روز روحانی عمامه سیاه به همراه یکی از ایرانیان آشنا وارد مغازه شد. یک شلوار برای تعمیر آورده بودند و عجله هم داشتند. دست به کار تعمیر شلوار شدم که آن روحانی سید که شاید حدود 50 تا 55 سال داشت آهسته دهان گشود و پرسید:

 

 

از جمله کتاب هائی که در سالهای اصلاحات در ایران منتشر شد، یکی هم کتاب "حزب توده از آغاز تا فروپاشی" است که بعدها "عبدالله شهبازی" در وبسایت خویش نوشت که این کتاب از مجموعه نوشته های منتشر شده اوست. این کتاب سالها پیش در یک جلد و کم حجم منتشر شده بود، اما چاپ دوم آن بیش از سه برابر جلد اول شد و مطالب بسیاری بر آن افزوده شد. بر سر افزوده های چاپ بعدی هم گویا شهبازی با مرکز پژوهش ها اختلاف نظر داشته و یکبار هم در وبسایتش به این مسئله اشاره کرده بود. از جمله افزوده ها، بخش هائی از میزگردهای زندان اوین، نامه ها و مقالاتی به قلم از حزب جداشدگانی نظیر حمید احمدی، محسن حیدریان و محمدتقی برومند است که همگی در سالهای مهاجرت پس از یورش به حزب توده ایران از حزب کوچ کردند و برخی از آنها علیه گذشته خویش و یا رفقای سابق خویش مقالاتی را نوشتند و خوراک تازه ای برای مرکز پژوهش های وزارت اطلاعات فراهم آوردند. اما، این نکاتی که اشاره شد، مورد نظر ما نیست.

این کتاب که بالغ بر 1200 صفحه است، یا سریع در ایران فروش رفت و یا حکومت خود آن را جمع کرد، زیرا تلاش های بعدی برای تهیه مجدد آن به نتیجه نرسید. کتاب را اگر یک تیم سه یا چهار نفره روی آن کار کرده و سنگ و کلوخ های آن را جدا کنند، آنچه باقی می ماند یکی از بهترین کتاب هائی می شود که می تواند الگوی حزب سازی و بازسازی مجدد حزب توده ایران در شرایط مناسب برای فعالیت علنی شود. بویژه برای نسلی که سالهای بعد از انقلاب 57 و یا دهه 30 را نه دیده و نه به یاد دارد.

از دل همین کتاب می توان اسناد و اطلاعات قابل توجهی را نیز بیرون کشید که در لابلای گفته ها و نقل قول ها و بازجوئی ها پنهان است. همچنان که پیام  های غیر مستقیم رهبران وقت حزب توده ایران را در لابلای نوشته هائی که زیر شکنجه و بازجوئی نوشته اند می توان استخراج کرد. از جمله متنی که شادروان جوانشیر در یکی از میزگردهای حسینه اوین درباره تحلیل های منتشر شده حزب توده ایران در فاصله دو یورش گفته و یا نوشته است. او با استفاده از اندک ترین روزنه ای که وجود داشته، با صراحت می گوید که جنگ فرسایشی با عراق به سود  امریکا بود و موجب شد تا راستگرایان در گردش به راستی که جمهوری اسلامی آغاز کرد بر حاکمیت چیره شوند. و...

ما برای نمونه، همین گفته ها و یا نوشته های جوانشیر را از همان کتاب حزب توده ایران از آغاز تا فروپاشی از اضافات زیر فشار و شکنجه پالایش کرده و در زیر می آوریم تا مشتی باشد نمونه خروار.

این مطلب را سالها پیش در راه توده منتشر کرده بودیم، اما یک نامه دریافتی مشوقی شد برای باز انتشار آن. در نامه ای که مشوق راه توده برای این باز انتشار شد نویسنده نوشته است:

"من در شهر برلین زندگی می کنم. در ایران از معروف ترین برش کاران خیاط بودم و البته توده ای. در برلین سالها یکی از پر رونق ترین خیاطی ها را داشتم. این اواخر که دیگر در تدارک تعطیل مغازه و بازنشستگی بودم، یک روز روحانی عمامه سیاه به همراه یکی از ایرانیان آشنا وارد مغازه شد. یک شلوار برای تعمیر آورده بودند و عجله هم داشتند. دست به کار تعمیر شلوار شدم که آن روحانی سید که شاید حدود 50 تا 55 سال داشت آهسته دهان گشود و پرسید:

- شما توده ای هستی؟

- بله.

- من مدتی برای یک کار تحقیقاتی از قم به زندان اوین می رفتم. در جریان این کار تحقیقاتی با یکی از رفقای شما در زندان آشنا شدم که اسمش جوانشیر بود. می شناسید؟

- بله. خیلی خوب می شناسم. از رهبران حزب بود.

- من خیلی از رهبران شما را در زندان دیدم اما آقای جوانشیر یک استنثاء بود. بسیار دانشمند و با اطلاعات عمیق بود و من بسیار بهره بردم از ایشان.

- پس چرا او را کشتید؟

- اتفاقا من و برخی دوستانم بسیار تلاش کردیم که ایشان را نجات بدهیم اما نشد و همیشه هم از این تلاش بی سرانجام غمگین هستم. راستش، من نه برای تعمیر شلوار، بلکه بیشتر برای گفتن همین مسئله به اینجا آمدم.

سپس رو کرد به آن ایرانی که همراهش به مغازه من آمده بود و او نیز با سر گفته های وی را در باره بهانه اش برای آمدن به مغازه تائید کرد!

.........

 

 حالا از صفحه 1079 کتاب "حزب توده از آغاز تا فروپاشی"، متن پالایش شده سخنان جوانشیر در حسینیه "اوین" و پس از عبور از شکنجه و بازجوئی ها را بخوانید:

 

 

حزب بعد از دستگیری گروه اول

 

اولین عکس العمل ما و اولین اعلامیه ما بعد از دستگیری گروه اول در مقابل اظهارات دادستان کل انقلاب که برخی از جرایم حزب را برشمرده بود، عبارت از این بود که این چیزها وجود ندارد.

می شود گفت که به حمله متقابل دست زدیم و در این اعلامیه ها اینطور عنوان کردیم که این جرایمی که به ما نسبت داده می شود پرونده سازی است و در این پرونده سازی حتی نیروهای امپریالیستی، قبل از همه انتلیجنت سرویس انگلیس و سیا و حتی موساد اسرائیل شرکت دارند. کارشناسان ساواک به کار گرفته شدند. آخرین اعلامیه ما در باره شکنجه بود و ما اینطور عنوان کردیم که شکنجه توده ای ها در زندان شروع شده و زیر شکنجه اعتراف می خواهند. می خواستیم اگر اعترافی انجام گرفت و اگر کسانی آمدند و در مصاحبه ها مطالبی را گفتند، ما قبلا پیشگیری کرده باشیم که اینها پرونده سازی است و از طرف محافل معینی انجام می گیرد.

تحلیل های ما بر این استوار بود که حمله به حزب توده ایران، ناشی از جرایم حزب نیست، بلکه حمله به انقلاب است. این حساب را می کردیم که مردم لااقل آن کسی که این را می خواند، اینطور عنوان بکنیم که جرایم حزب چیز مهمی نیست و اصلا وجود هم ندارد و بترسید که انقلاب در خطر است! یعنی به این ترتیب حمایت آنها را از حزب جلب کنیم. این روی بینش و باور ما بود. در ماه های قبل از دستگیری، ما این طور فکر می کردیم که گرایش راست در جمهوری اسلامی ایران رو به پیروزی می رود و دست بالا را می گیرد. نیروهای راستگرا دارند در حکومت پیروز می شوند و سپس اول رو پوشیده و بعد روباز، قاعدتا به طرف امریکا می روند.

در مورد سیاست داخلی هم ما می گفتیم که نیروهای راستگرا پیروز می شوند و دارند پیروز می شوند. می گفتیم که سرمایه داری می آید و سرمایه دارها بیش از سابق در حکومت جای خواهند گرفت و دیگر به کارگران و دهقانان و به طور اعم به مردم محروم و کوخ نشین و مردم متوسط چیزی داده نخواهد شد. می گفتیم که سیاست اجتماعی جمهوری اسلامی ایران به طرف شکست می رود. البته جملاتی داشتیم که تا حدودی امید بود؛ امام بود  و هنوز همه امیدها قطع نشده بود.

مجموع تحلیل به اینجا می رسید که سیاست به طرف شکست می رود، عدالت اجتماعی ناشدنی است. این باور ما بود. یعنی ما در تمام 40 سال، به طور کلی عقیده مان این بود که هر جامعه ای یا باید به طرف سوسیالیسم گام بردارد یا در سرمایه داری می ماند و سرمایه داری در آن کشور رشد می کند، و می گفتیم اگر در ایران جلوی سرمایه داری گرفته نشود همان رژیم و نظام شاهنشاهی سابق از نظر اجتماعی باقی می ماند و سرمایه داری در ایران رشد می کند و قوی تر می شود. می گفتیم حالا که به اقدامات اجتماعی آن طور که ما فکر می کردیم در جهت کوخ نشینان ضربه وارد می آید، سرمایه داری رشد می کند.

مواضع حزب در قبال جنگ تحمیلی

مهم ترین مساله ای که در این مدت مطرح بود، مساله جنگ است، که مهم ترین مساله کشور ما بود و ما در این مورد هم مواضعی اتخاذ کردیم که دنباله مواضع قبلی بود و ما از مدت ها پیش فکر صلح را مطرح می کردیم و در این مدت ما قاطع تر این را گفتیم که جمهوری اسلامی ایران راهی جز صلح ندارد و می گفتیم جنگ فرسایشی شده و بی فایده است و این مسائل را در تحلیل های داخلی خودمان بیان می کردیم و بعد هم می گفتیم که همین راستگراها می آیند و صلح را برقرار می کنند.

این بود مواضع اساسی که ما در آن مدت که دو ماه ونیم بیشتر فرصت نبود که راجع به مسایل دیگری موضع گیری بشود و راجع به این مسایل ما موضع گیری کردیم و گفتیم.

 

 

 

                        راه توده  40    26 اردیبهشت ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت