راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

خاطرات  تاج الملوک

پشت پرده

دربار پهلوی

دانستی است

امیر راهی

 
 

 

خاطرات می تواند از تاریخ معتبرتر و از داستان جذاب تر باشد . به نظرم کتاب " ملکه پهلوی " از این دست خاطرات است .

 

دکتر ملیحه خسروداد ، تورج انصاری و مهندس محمود علی باتمانقلیچ از بنیاد تاریخ شفاهی (معاصر) ایران در مصاحبه با تاج الملوک همسر رضا شاه و مادر محمد رضا شاه خاطرات او را ضبط می کنند که متاسفانه این خاطرات با مرگ او ناتمام می ماند اما بنیاد مذکور آن مقدار از خاطرات را که ضبط کرده بود پس از مرگ وی منتشر کرد .

این خاطرات از معتبرترین منابع تاریخی در خصوص سلطنت رضا شاه و محمد رضا شاه پهلوی است .

مطالعه ی این خاطرات برای همگان لازم و خصوصا" برای جوانانی که تصور می کنند مردم ایران بی دلیل علیه سلطنت پهلوی قیام کردند! و انقلاب سال 57 ضرورتی نداشت، الزامی است.

 

وی در طول دوران سلطنت پهلوی با سلاطین و رهبران زیادی از جمله هیتلر در آلمان و استالین در ایران ملاقات کرده که شرح ملاقاتش با این دو را مفصل توضیح می دهد که بسیار خواندنی و قابل توجه است . از دیگر مطالب خواندنی این کتاب حوادث مربوط به جنگ جهانی دوم و تبعید رضا شاه توسط انگلیسی ها و نیز بخش مربوط به وقایع ملی شدن صنعت نفت ، نقش دکتر مصدق و حزب توده  ایران است.

 

وقایع مربوط به جنگ جهانی دوم که منجر به تبعید رضا شاه شد درس خوبی است برای حاکمیت کنونی که تصور می کند بدون حمایت مردم و تنها با اتکا به نیروی نظامی قادراست با آمریکا و انگلیس واسرائیل و... مقابله کند.

 

ملکه پهلوی می گوید: " فرماندهان ارتش هم که تا آن روز برای گرفتن پول و بودجه و امکانات و درجه و سایر امتیازات مرتبا شعار می دادند که ارتش ایران چنین و چنان است و می تواند جلوی همه نیروهای همسایه را سد کند ( مقایسه کنید با ادعاهای فرماندهان امروز سپاه پاسداران) با کمال وقاحت و بیشرمی آب پاکی را روی دست رضا ریخته و به او می گویند کاری از دست ارتش برنمی آید و باید تسلیم شد! ... باید عرض کنم مردم نه تنها از استعفای رضا و رفتن او از مملکت ناراحت نشدند و دربرابر مداخله متفقین برای مجبور کردن رضا به استعفا عکس العمل نشان ندادند ، بلکه در کمال چشم سفیدی ابراز خوشوقتی و خوشحالی هم کردند و روزنامه ها هم که تا سوم شهریور 1320 دعاگوی رضا ( یا همان مقام معظم و رهبری کنونی ) بودند شروع به هتاکی و فحاشی نمودند ! "

 

ملکه مادر در خصوص خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس می گوید :

" در مجلس فراکسیون حزب توده موضع ملی شدن نفت را دنبال می کرد و اگر بخواهیم حقیقت را بدون هیچگونه آلودگی بیان کنیم باید با شهامت اقرار کنیم که حزب توده اصلی یعنی توده ای های بالشویک مذهب (!) ازبیخ وبن خواستار ملی شدن نفت ایران و اخراج انگلیسی ها از ایران بودند ...مصدق هم که دید اگر دیربجنبد هدایت احساسات مردم کاملا" به دست حزب توده می افتد خود را جلو انداخت و شد رهبر جمعیتی که خواسته شان ملی شدن نفت بود ... خوب حالا فهمیدید پشت قضیه نفت چه بود؟ آمریکایی ها آمدند به دست مصدق نفت را از انگلیسی ها گرفتند ! البته بعد دیدند پسرعموهای انگلیسی آنها خشمگین هستند یک سهمی هم مجددا به آنها دادند... ما بعد فهمیدیم که توده ای ها حتی چند روز قبل از 28 مرداد1332 از طریق جواسیس خود از نقشه فضل الله زاهدی برای قلع و قمع مخالفان و بازگشت محمد رضا و ثریا از رم مطلع شده بودند و اطلاعات و اخبار خود را به مصدق داده و خواسته بودند مصدق فضل الله زاهدی را که در خانه مرحوم موتمن الملک در شمال تهران پنهان شده و برنامه ریزی می کرد به اتفاق عده ای از افسران وفادار به محمد رضا دستگیرکند اما مصدق عمدا تعلل کرده و خود را به تجاهل زده بود تا زاهدی کار خودش را انجام دهد.

درواقع مصدق فهمیده بود که لجاجت او درعناد با انگلیسی ها باعث شده است یک عده عناصر تندرو و چپ رو و بالشویک سررشته امور را دردست بگیرند. بنابراین اگر می خواست با توده‌ای ها همکاری کند به عینه می دید که توده ای ها اساس سلطنت را بهم می ریزند وپادشاهی ایران را تعطیل و دراینجا هم یک مملکت شبیه شوروی درست می کنند تا عده ای پابرهنه و کارگر و زارع بیایند حزب درست کنند و اداره مملکت را دردست بگیرند!

خوب معلوم بود دراین شرایط وضع امثال مصدق هم بهم خواهد ریخت و اول از همه اموال و املاک او مصادره خواهد شد!

اگر هم می خواست خودش به عنوان نخست وزیری که چندسال شعار ملیت وحمایت ازپابرهنه ها و مبارزه با شرکت نفت را داده بود وارد عمل شود و همه را سرجای خودشان بنشاند وجهه ای را که برای خودش ساخته بود خراب می کرد! پس بهترین موقعیت پیش آمده بود که فضل الله زاهدی بیاید و متجاسرین (!) را سرکوب کند و مملکت را از خطر بالشویکی نجات دهد. مصدق هم مظلوم نمایی کرده و وجهه مردمی و ملی اش حفظ گردد!

تازه ما بعدها فهمیدیم که سفیر کبیر آمریکا ( اگر اشتباه نکنم هندرسن) از قبل مصدق را در جریان گذاشته بود که قرار است چه بشود!

... بعد از 28 مرداد 1332 فضل الله زاهدی او را گرفت . اما محمدرضا به دادستانی ارتش دستور داد درمورد مصدق سخت نگیرند . خودش تقاضا کرده بود به دیدن ما بیاید . آمد پیش من و محمدرضا و از همه ما حلالیت طلبید و گفت با توجه به قول و قسم که در برابر رضا (شاه) ادا کرده بوده است نه تنها در صدد تعطیل سلطنت برنیامده بلکه از همکاری با توده ای ها برای اعلام جمهوری و اعلام انحلال سلطنت پهلوی خودداری کرده است . راست هم می گفت ."

 

البته خانم تاج الملوک ( ملکه پهلوی – ملکه مادر) در اظهارات خود می کوشد نقش سازمان سیا و دولت آمریکا و انگلیس و مزدوران داخلی آن ها را در کودتای 28 مرداد 32 کم رنگ سازد درحالی که خود آمریکایی ها به کرات نقش خود در ساقط کردن دولت ملی مصدق را تایید کرده اند . برای مطالعه ی بیشتر در این مورد می توانید به کتاب " همه مردان شاه " نوشته ی استیفن کینزر مراجعه کنید .

 

 

 

                        راه توده  40    2 خرداد ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت