توده ای پیشگام تحریم انتخابات نیست |
یک روز پس از اعلام رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی، "نامه مردم" بنام حزب توده ایران بیانیهای در تحریم انتخابات یازدهم صادر کرد. ظاهرا اعلام قطعی رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی دلیل تعجیل در صدور این بیانیه است؛ همان کسی که تا چندی پیش نماد ارتجاع در جمهوری اسلامی معرفی میشد و یکی از خیانتهایی که گردانندگان نامه مردم به راه توده نسبت میدادند آن بود که در گذشته راه توده اعلام کرده هاشمی رفسنجانی را جزیی از جبهه ارتجاع جمهوری اسلامی نمیداند. اکنون رد صلاحیت همین هاشمی رفسنجانی از نظر بیانیه نویسان نامه مردم " نشانگر حرکت قطعی ارتجاع حاکم، به رهبری علی خامنه ای، به سمت حکومتی شبه نظامی و دیکتاتوری عریان تر، که در آن حتی شماری از رهبران درجه اول جمهوری اسلامی، بدون اجازه او حق حیات سیاسی ندارند، است." سخن در اینجا بر سر موضع نامه مردم درباره هاشمی رفسنجانی و خیانتهایی که در این باره - از جمله همین اواخر و در به اصطلاح کنگره ششم- به راه توده نسبت میداد نیست که باید به آن مفصل و جداگانه پرداخت. سخن بر سر ادبیات و لحن و مضمون این بیانیه که انباشته از تناقض گویی و اصطلاحاتی نظیر "مزدور"، "گماشته"، "اوباش" و مشابه آن هم نیست. بحث بر سر تحریم انتخابات، چند هفته پیش از برگزاری آن است، آن هم در شرایطی که فضای انتخابات یکی از بزرگترین فرصتهای جامعه ایران برای سیاسی شدن بیشتر، افشاگری درباره وضع کشور، نقد و انتقاد از اوضاع، تشدید تضادها، تراشیده شدن از پیکر واپسگراترین جناحهای قدرت حاکم و نزدیک شدن نیروها در سمت تشکیل یک جبهه وسیع تر دربرابر این قدرت است و این همه صرفنظر از امکان معینی است که برای مبارزه بسود پیروزی نامزدی بوجود میاید که ظرفیت بیشتری به نسبت بقیه برای تغییر جهت و روند اوضاع کشور دارد. نامه مردم مینویسد: "به گمان ما انتخابات را باید به عرصه مطرح کردن خواستهای جدی مردمی، و به چالش کشیدن برنامههای مرتجعان حاکم از جمله: خواستِ حذفِ نظارت استصوابی شورای نگهبان، تأمین عدم دخالت نیروهای سپاه و امنیتی در انتخابات، آزادی فوری و بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی، و پایان دادن به ”حصرِ“ زهرا رهنورد، میرحسین موسوی، و مهدی کروبی، تبدیل کرد." بله. اما چگونه؟ با صدور بیانیه تحریم؟ عرصهای اگر وجود داشته باشد که در آن بتوان برای مقابله با نظارت استصوابی و عدم دخالت نیروهای سپاه و آزادی زندانیان مبارزه کرد، عرصه انتخابات است، نه تحریم آن. عرصه انتخابات، یعنی هم در روند مبارزه انتخاباتی و هم در کوشش برای پیروزی نامزدی که بیش از دیگران ظرفیت پیش بردن تغییرات و تحولات مثبت را داشته باشد. بفرض که همه آنچه نامه مردم میگوید انجام شد ولی بقول نویسندگان همین نشریه چه فایده تا وقتی ولایت فقیه طرد نشده باشد؟ مگر نمی گویید در چارچوب رژیم ولایت فقیه اصلاحات امکانپذیر نیست؟ آیا با تحریم، اصلاحات ممکن می شود؟ نامه مردم هنوز به این تناقض نتوانسته پاسخ دهد و اعوجات و مواضع فرصت طلبانه آن نیز بخشی ناشی از همین تناقض گویی هاست، تناقض گوییها که در گذشته و در جریان انتخابات دوم خرداد 76 مدعی بود که شرکت در این انتخابات مشروعیت بخشیدن به رژیم ولایت فقیه است و اکنون در همین بیانیه معکوس آن را میگوید و مینویسد: "حماسه خرداد 1376 و رای 20 میلیونی مردم بر ضد نامزد اصلح ولایت فقیه، ناطق نوری، پایههای رژیم ولایت فقیه را لرزاند." امروز نامه مردم ادعای بیانیه پیش از انتخابات خرداد 76 را برای انتخابات 92 تکرار میکند و مینویسد: "انتخاباتی در میهن ما در شرف انجام نیست که ما برای رای دادن در آن نامزدی را جستجو کنیم. در چنین وضعیتی شرکت در انتخابات تنها یاری رساندن به برنامههای رژیم برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رای است." چه تضمینی وجود دارد که نامه مردم 4 یا 8 سال دیگر تغییر موضع ندهد و انتخابات 92 را "حماسه" نخواند؟ هنوز تا انتخابات چند هفته باقی است، هفتههایی که میتواند سرنوشت ساز باشد. جامعه ایران در تجربههای گذشته خود نشان داده که نسبت به انتخابات - بویژه ریاست جمهوری- منطقی برخورد میکند و نه احساسی و شعاری. همه چیز تا آخرین روزها و لحظهها میتواند تغییر کند و ما باید پا به پای مردم پیش برویم و بکوشیم آن گزینهای را که بیش از همه بسود مردم است همراه با آنها بیابیم و بتدریج به گزینه مورد نظر اکثریت تبدیل کنیم. هدف از بیانیه زود هنگام و فرصت طلبانه نامه مردم چیزی جز این نبود که فردا بتواند مدعی شود که نخستین جریانی بوده که انتخابات را تحریم کرده است. این هم نشاندهنده درکی است که نویسندگان این بیانیه از مفهوم "پیشآهنگ" دارند و هم نشانه بی خبری از وضع کنونی ایران در آستانه انتخابات. |
راه توده 409 9 خرداد ماه 1392