راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

در نشریه نامه مردم

آنها که عزای

رد صلاحیت

هاشمی را گرفته اند

اتهامات خود را

به یاد دارند؟

 
 

 

در دو شماره پیاپی 23 و 24 راه توده، در مرداد و شهریور 1373 مقاله تحلیلی مفصل زنده یاد کیانوری منتشر شد. در بخش دوم این مقاله، وی فرازهائی را برای تشکیل یک جبهه و استخراج شعار مرحله ای که ایران و انقلاب 57 در آن قرار گرفته طرح شده و او تاکید کرده بود که این فرازها جنبه قطعی ندارد و تنها پیشنهادی است برای بحث.

پس از انتشار این مقاله و ضمیمه آن، که شامل همین فرازها بود با عنوان "اهداف نزدیک "جبهه واحد ضد ارتجاع". نامه مردم یک جمله دراین ضمیمه را دستآویز یک اتهام به راه توده قرار داد و تا همین دوران اخیر نیز آن را دنبال کرد. حتی در نوشته هائی که بنام کنگره اخیر در نامه مردم انتشار یافت. آن جمله این بود که هاشمی رفسنجانی با تمام انتقاداتی که به او داریم، در جبهه ارتجاع جای ندارد. آنها این جمله را دلیل وابستگی راه توده به حاکمیت و دنباله روی از هاشمی رفسنجانی قرار دادند و جا و بی جا آن را تکرار کردند.

عمرها باید که تا یک کودکی از روی طبع

زاهدی گردد نکو، یا شاعری شیرین سخن

این شعر مصداق آن نکته ایست که می خواهیم روی آن انگشت بگذاریم. این که آن پیر سرد و گرم روزگار تلخ را چشیده، درست گفته بود اما نبود آن تیزهوشی که این سخن را درک کند. در فضای سالهای پس از انقلاب و دوران پس از یورش به حزب در ایران نبودند که بدانند کیانوری چه می گوید.

تا آن که رسیدیم به هفته های اخیر و ثبت نام هاشمی رفسنجانی برای انتخابات ریاست جمهوری و رد صلاحیت او از سوی شورای نگهبان که البته این تصمیم، تصمیمی نبود که تنها فقهای این شورا گرفته باشند. بلکه تصمیمی بود در پشت صحنه که بنام شورای نگهبان اعلام شد. همه ما میدانیم که در روزهای پس از ثبت نام هاشمی چه سونامی در ایران جریان یافت برای شرکت در انتخابات و همه ما میدانیم که پس از رد صلاحیت او چه واکنشی در جامعه داشت. دراین میان، آنها که نامه مردم را ارگان خود کرده اند، به یکباره عزای رد صلاحیت هاشمی را گرفته و در واکنش به این رد صلاحیت اعلام تحریم انتخابات کردند.

این که این اعلام تحریم چقدر اعتبار دارد و چقدر عجولانه بود و یا نبود، مورد بحث در آنچه که هدف از این نوشته است نیست. هدف اینست که هم آن تبلیغاتی که علیه راه توده به زعم شما بدلیل حمایت از هاشمی رفسنجانی غلط بود و هم این عزائی که حالا گرفته اید. هر دو غلط بود و هست. واقعیت همان بود که همان زمان کیانوری نوشت. یعنی علیرغم همه انتقاداتی که به هاشمی داریم، حزب ما او را جزو نیروهای ارتجاعی درحاکمیت جمهوری اسلامی نمی داند و ایکاش معنای این سخن را همان زمان درک کرده بودند که اگر کرده بودند کار به نوسان ها و اشتباهات پیاپی در درک اوضاع ایران نمی کشید و نیازی به رو در رو قرار گرفتن راه توده و نامه مردم هم نبود. یک سیاست واحد و منطبق با شرایط ایران، حلقه پیوند همه توده ایها بود.

حالا عین آن پیشنهاد به قلم کیانوری که اصل آن مقاله تحلیلی و این فرازهای پیشنهادی به خط کیانوری در آرشیو راه توده موجود است  را اگر خوانده اید یکبار دیگر بخوانید و اگر خوانده اید و فراموش کردید دوباره بخوانید تا بخاطر بیآورید و اگر تاکنون نخوانده اید حالا بخوانید. به نقل از راه توده شماره 24، شهریور 1373

 

اهداف نزدیک

«جبهه واحد ضد ارتجاع»

 تزها:

 1- شعار ما برای این دوران هر چه باشد، محتوای آن می تواند تشکیل یک جبهه واحد علیه حاکمیت نیروهای راست و «ارتجاع»، یا در یک کلام «جبهه واحد ضد ارتجاع» باشد. برای این که در سردرگمی فرو نرویم، باید مفهوم «ارتجاع» را از هر نظر کاملا روشن کنیم. یعنی باید پایگاه طبقاتی، نیروهای تشکیل دهنده و گرایش عمومی سیاسی آن را بدون ابهام مشخص ساخت.

2- از نظر اقتصادی، پایگاه طبقاتی ارتجاع، یا راست «ارتجاعی»، عبارت است از بورژوازی بزرگ تجاری و سرمایه داران و بازاریان بزرگ وابسته به قدرت بورس بازان و دلالان بزرگ ارز و خلاصه همه طفیلی های جامعه.

3- نیروهای سیاسی تشکیل دهنده «ارتجاع»، عبارتند از: گروه بندی رسالت- حجتیه، مجلس خبرگان، اکثریت مجلس اسلامی، شورای نگهبان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز و همه افراد و جریاناتی، که به نحوی از انجاء به این گروه بندی ها وابستگی دارند. 

4- گرایش عمومی سیاسی ارتجاع، عبارت است از تلاش برای انحصار مطلق حاکمیت و حذف هر رقیب و نیرویی، که حاضر به اطاعت بی چون و چرا از او و خواست های او نیست، گسترش سرکوب و اختناق، از بین بردن هر گونه نشانه آزادی های سیاسی و اجتماعی و نابود کردن هر نهاد و جریان دمکراتیک یا غیر وابسته به خود.

5- جناح معروف به "چپ" جمهوری اسلامی، علیرغم پاره ای تضادها و تناقضات، که در درون خود دارد، اما بخش عمده و نیروی اصلی آن از یک موضع گیری قاطع ضد امپریالیستی و ضد ارتجاعی پیروی می کند. حمایت و پشتیبانی کامل از این موضع گیری ها وظیفه مسلم ماست. نه تنها خود باید از آن ها حمایت کنیم، بلکه باید سایر نیروهای انقلابی را نیز متقاعد کنیم، که به پشتبانی از این جناح برخیزند.

6- در مورد دولت هاشمی رفسنجانی و همکارانش. سیاست صنعتی سازی سرمایه داری آن ها در شرایط کشور ما، یعنی در شرایط ضعف تاریخی بورژوازی صنعتی داخل، این سیاست نمی تواند در نهایت جز به قدرت گرفتن هر چه بیشتر نیرومندترین بورژوازی کشور، یعنی بورژوازی تجاری و تضعیف بیش از پیش دستآوردها و حقوق زحمتکشان منتهی نشود، با آگاهی بر همین ضعف و فقدان پایگاه طبقاتی داخل است، که وی و همکارانش چشم امید خود را به نیروهایی در آن سوی مرزها دوخته اند. دنبال کردن این سیاست در تحلیل نهایی جز به معنی تسلیم در مقابل خواسته های بورژوازی تجاری در داخل و جز به معنی تمکین در مقابل باج خواهی نیروهای امپریالیستی در خارج نخواهد بود. با وجود همه این ها و با وجود انتقادات و مخالفت های بسیار جدی و اصولی، که نسبت به روش های اقتصادی داخل و سیاست خارجی هاشمی رفسنجانی داریم و بیان می کنیم، وی و همکارانش به طور کلی در "جبهه ارتجاغ" مورد نظر ما جای نمی گیرند. بنابراین، هر جا که آن ها در مسیر مبارزه با این جبهه گام بردارند، باید در مقابل تهاجمات ارتجاع مورد حمایت قرار گیرند.

 

7- در مورد "ولایت فقیه"، به عنوان یک نهاد حقوقی و سیاسی (در قانون اساسی) حزب ما موضع مشخص خود را دارد و باید داشته باشد. اما در مورد "ولی فقیه"، به عنوان یک شخص، حزب حتی در زمان آیت الله خمینی نیز معتقد بود، که این "ولی فقیه" نیست، که نتیجه مبارزه طبقاتی را تعیین می کند، بلکه این تناسب نیروهای طبقاتی است، که سرنوشت ولی فقیه را رقم می زند. از آنجایی که این تناسب امروز به نفع نیروهای وابسته به سرمایه داری بزرگ تجاری و مافیای رسالت- حجتیه برهم خورده است، بنابراین "ولی فقیه" تنها در صورتی، که نماینده و سخنگوی این نیروها باشد، می تواند در مقام خود باقی به ماند. تا زمانی که این تناسب به قوت خود باقی است، با رفتن این فقیه و آمدن فقیه دیگر، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. بنابراین مطرح کردن ولی فقیه به عنوان یک شخص، علاوه بر این که گمراه کننده و توخم زاست، ما را از عرصه اصلی مبارزه خارج و دست نیروهای راست گرای حاکم را در ممانعت از نفوذ ماهیت نظرات و اندیشه های حزب در داخل کشور بیشتر باز می کند. موضع گیری نسبت به ولی فقیه مسئله ای است مشخص، که بر شرایط روز جنبش و نقش مشخصی، که وی در تحکیم حاکمیت نیروهای ارتجاع ایفا می کند، بستگی دارد و خواهد داشت.

8- در چارچوب تشکیل جبهه واحد ضد ارتجاع و در راستای عقب راندن حاکمیت سرمایه داری بزرگ تجاری، ما باید از هر خواستی، که به هر شکل به مواضع ارتجاع حاکم ضربه وارد می آورد، دفاع کنیم.

9- از آنجایی که منافع بورژوازی بزرگ تجاری و نیروهای راست ارتجاعی با منافع اکثریت مطلق مردم در تضاد قرار دارد، این طبقه در چارچوب هر نوع نظام اجتماعی و هر شکل حکومتی، گرایش به سرکوب آزادی های سیاسی و هر شکل از مقاومت مردمی دارد. از این رو هر کس در هر کجا از خواست برقراری آزادی های دمکراتیک پشتیبانی می کند، خواه و ناخواه در برابر آن قرار می گیرد. به همین دلیل است که ما باید با تمام قوا از هر نیروی مدافع گسترش آزادی های دمکراتیک، پشتیبانی و با هر نیروی خواستار محدود شدن این آزادی ها، مبارزه کنیم.

10- ما باید از هر نیرویی، که خواستار برکنار شدن دارو دسته ارتجاع حاکم و ایجاد جامعه ای دمکراتیک است، پشتیبانی کنیم.

11- باید از خواست برقراری آزادی های سیاسی و دمکراتیک، آزادی احزاب، سازمان ها و اجتماعات سیاسی و صنفی، رعایت کامل حقوق زنان و اقلیت های قومی و مذهبی و آزادی کلیه زندانیان سیاسی دفاع کنیم.

12- باید از خواست انحلال شورای نگهبان، اصلاح قانون اساسی و انتقال قدرت حاکمه به مجلس نمایندگان واقعی مردم، که توسط برخی نیروهای سیاسی داخل نیز مطرح شده است، حمایت کنیم.

13- باید از خواست انحلال مجلس اسلامی، که حتی توسط برخی اطرافیان رئیس جمهور نیز عنوان می شود، پشتیبانی کنیم.

14- باید خواست ملی شدن تجارت خارجی، نظارت دولت بر اهرم های اصلی توزیع داخلی، مبارزه با بورس بازان، سوداگران و دلالان و واسطه های بزرگ را در جامعه عنوان کنیم.

سیاست ارتجاع حاکم، با خواست های اکثریت خلق و با خواست های بخش های مهمی از نیروهای درونی و پیرامون حاکمیت در تضاد است. همین امر زمینه را برای گسترش سریع تر سمت گیری و سیاست ضد ارتجاعی حزب در جامعه هموارتر می کند. پیش از آن که همه فرصت ها از دست رود، "جبهه واحد ضد ارتجاع" را باید سازمان داد.

 

 

 

                        راه توده  409     9 خرداد ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت