کره شمالی رهبر جوان و جدید بهانه ها را برای استراتژی امریکا علیه چین فراهم می کند ترجمه و تدوین آذرفریتاش |
29 نوامبر 2012 در جلسه بررسی بودجه دفاعی امریکا در مجلس سنای این کشور اصلاحیهای با اتفاق آرای نمایندگان برای حمایت از ژاپن در بحران دیپلماتیک با چین در باره مالکیت بر جزایر"سنکاکوــ دیااویا" در جنوب دریای چین به تصویب رسید. امریکا بدینوسیله ادعای دولت ژاپن در ماه سپتامبر 2012 درباره اداره این جزایر را به رسمیت شناخت و این جزایر را در مالکیت "ژاپن" اعلام کرد. امریکا با حمایت صریح از ژاپن اهداف خود را اشکار میکند که از چارچوب هشت جزیره با مساحتی در حدود 7 کیلو متر فراتر است. ولی این جزایر بر منطقهای به مساحت 3.5 میلیون کیلومترمربع گسترش مییابند که از تایوان تا سنگاپور را دربر میگیرد و اندوخته قابل توجهی از ذخایر ماهیگیری و هیدروکربن و نفت معادل 20 تا 200 میلیارد بشکه نفت را در آن انباشته شده است. برای درک اهمیت این منطقه میتوان ذخایر نفت آن را با عربستان سعودی مقایسه کرد که 260 میلیارد بشکه برآورد شده است. بویژه اینکه این آبراه حیاتی ناوگان دریای چین است که دو سوم از محصولات وارداتی این کشور از آن عبور میکند. اکنون سراسر این منطقه به صحنه اختلافات ارضی بین ویتنام، برونئی، مالزی، فیلیپین و تایوان تبدیل شده است.
60 درصد ناوگان دریایی ایالات متحده
این دقیقا همان بخشی از جهان است که ایالات متحده تصمیم دارد 60 درصد نیروی دریای خود را تا سال 2020 در انجا متمرکز کند. امریکا هم اکنون نیز بزرگترین نیروی نظامی منطقه است. درگیریهای محلی در حوزه مرزهای دریائی و جزایر منطقه به واشنگتن این امکان را میدهد که تکیه گاههای استراتژیک و پایگاهای جدیدی برای ناوگان دریائی خود بویژه در تنگه" مالاکا" که محل حمل و نقل نفت از خاورمیانه به آسیا است بدست آورد. این سیاست استقرار نیروی دریای امریکا در منطقه آسیایی اقیانوس ارام نه تنها نظارت بر مسیر حمل ونقل انرژی خاورمیانه به آسیا ، بلکه با هدف نظارت به کره شمالی نیز هست. در دسامبر گذشته ایالات متحده و ژاپن قراردهایی را منعقد کردند که به اتحاد محکم تر آنان انجامیده است.
ناوهای هواپیمابر امریکا برعلیه نیروی دریایی چین
به باور ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی امریکا "سیاست نگاه به شرق" اوباما ترجمان سیاسی تمرکز استراتژیک بسوی آسیاست. یعنی منطقهای که بخش بزرگی از تاریخ قرن بیست یکم درانجا نوشته خواهد شد. براساس این سیاست امریکا با تکیه بر متحدان سنتی خود مانند ژاپن، فیلیپین، سنگاپور، تایلند، استرالیا وکره جنوبی باید وزنهای در برابر نیروی در یائی چین بوجود آورد. در آخرین کنگره حزب کمونیست چین که در ماه نوامبر 2012 برگزارشد این کشور مجموعهای از اهداف دفاعی خود را در جهت گسترش ناوگان هواپیمابر و توسعه ظرفیت تولید سلاح تدوین کرد. "هو وان مینیگ" رئیس گروه ساخت تاسیسات هوادریای چین اعلام کرد که کشورش ساخت تعدادی پایگاهای هوائی در دریا را آغاز خواهد کرد. هدف از احداث این پایگاها حفظ نفوذ دریائی چین در مناطق ساحلی و تنگههایی است که اکنون توسط ناوگان ایلات متحده کنترل میشود. ایالات متحده بر روی تقویت حضور نظامی در این منطقه به بهانه تضمین امنیت منطقه اقیانوس ارام شرطبندی کرده است. سرلشکر روس ولادیمتر داروگین معتقد است که ناوهواپیما بر چین پاسخ به برنامههای ایلات متحده در منطقه است.
جنگ اقتصادی
ریچارد هاس در ادامه می افزاید که اهمیت منطقه اسیا- اقیانوس آرام با توجه به شمار جمعیت و سرعت رشد اقتصادی بقدری است که ایالات متحده نمیتواند به آن بی توجه باشد. شرکتهای امریکائی سالانه بیش از 300 میلیارد دلار کالا و خدمات به کشورهای منطقه صادر میکنند. بویژه که کشورهای آسیائی محل سرریز سرمایه گذاریهایی است که برای اقتصاد ایالات متحده حیاتی است. "بنابراین حفظ ثبات منطقه برای رفاه اقتصادی امریکا ضروری است". برای افزایش تجارت امریکا در منطقه ایالات متحده امضای معاهدهای چند جانبه را بین کشورهای اسیا و اقیانوس ارام پیشنهاد کرده است که با ایجاد 35 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان (دربرابر 26 درصد اتحادیه اروپا) به معنای نخستین منطقه آزاد تجاری جهان خواهد بود. این مشارکت آسیا ــ اقیانوس آرام بوضوح به شکلی طراحی شده که پکن را از عرصه خارج کند. در حالیکه چین میکوشد تا با ژاپن و کره جنوبی به توافقنامه تجارتی توسعه اقتصادی دست یابد. ظهورچین به عنوان اقتصادی نیرومند نه تنها تصویر توسعه اقتصادی کشورهای آسیائی را تغیر داده بلکه تحولی است در وضع جدید ژئواستراتژیک در اسیا و منطقه اقیانوس آرام. ویلیام برنز معاون وزارت امور خارجه امریکا با تاسف اظهار میدارد که تقریبا نیمی از وزن حمل نقل تجاری جهان اکنون از طریق دریای چین جنوبی انجام میشود. در واقع چین باوارد کردن وسیع تولیدات کشورهای اسیایی بدانها امکان داده است که تا حدودی از پیامدهای بحران اقتصادی جهانی اسوده بمانند. اگر تسلط چین بر منطقه موجب ناخشنودی است ولی وجودش برای ادامه اقتصاد منطقه اجتناب ناپذیراست و هیچکس در فکر پشت کردن به آن نیست. در پشت این منطق رقابت اقتصادی جنگ یوان و دلار نیز توخالی شده است. هم اکنون یک سال است که مبادلات تجاری چین وژاپن با ارزهای داخلی آن دو و بدون استفاده از دلار صورت میگیرد. اگر دومین وسومین اقتصاد جهانی در مورد مسئله ارزی به توافق برسند .بقیه کشورهای آسیائی مجبور به دنباله روی از این سیاست میباشند. سیاستی که لزوما مورد پسند صاحبان قدرت در ایالات متحده نیست. با این حال نه ژاپن و نه چین مایلند که وضعیت به تشنج بین دو کشور بیانجامد زیرا مسائل اقتصادی اکنون در اولویت است. |
راه توده 403 29 فروردین ماه 1392