نگاهی به مصاحبه باقر مومنی با تلویزیون امریکا وقتی نامه مردم سیب را می خورد چرا تلویزیون امریکا درخت را از ریشه در نیآورد ؟ |
آقای باقر مومنی از جمله توده ای هائی است که در دهه 1320 به حزب توده ایران پیوست. پس از کودتای 28 مرداد و یورش همه جانبه فرمانداری نظامی کودتا به حزب توده ایران و دستگیری بخش مهمی از رهبران و اعضای حزب، شماری از کادرهای حزبی در تلاش برآمدند تا بلکه واحدی حزبی را در تهران تشکیل بدهند. از جمله کسانی که دراین ارتباط فعال شدند، یکی هم باقر مومنی بود که در جریان همین تلاش دستگیر شد. هنگام دستگیری از اتومبیل فرمانداری نظامی گریخت اما به سویش تیراندازی کردند و مجددا دستگیر و راهی زندان شد. مدت کمی در زندان بود و سپس آزاد شد و از آن پس عمر و وقت خود را عمدتا صرف امور ترجمه و تحقیق کرد. پس از انقلاب 57 نیز به فاصله گیری خود از فعالیت سیاسی ادامه داد و اکنون نیز چند ده سال است که در فرانسه زندگی می کند و گهگاه نیز جزوه و یا کتاب مانندی را نیز بدست چاپ می دهد. در آغاز دهه 50 زنده یاد کیانوری پس از آن که بار دیگر به رهبری حزب بازگشت و مسئول امور ایران شد، در سفر به فرانسه برای جمع آوری کادرها و امکانات حزب و سمت و سو دادن آنها به سوی فعالیت در داخل کشور، تلاش کرد تا با باقر مومنی که او را از سالهای پیش از 28 مرداد می شناخت دیدار کند. چند پیام کیانوری به مومنی بیپاسخ ماند و سرانجام نیز مومنی پیام فرستاد که دیگر اهل مبارزه وفعالیت سیاسی نیست و به همین دلیل دیدار بی فایده است! این مقدمه را برای آگاهی توده ای ها نوشتیم تا بپردازیم به مصاحبه اخیر تلویزیون امریکا با آقای باقر مومنی که بقول خویش همچنان معتقد به سوسیالیسم است. این مصاحبه در برنامه "بی پرده" و به گردانندگی آقای "فلاحتی" انجام شد. این که آقای مومنی چه نظری در باره حوادث دهه 30، کودتای 28 مرداد، فعالیت های خویش و یا اتحاد شوروی و اصولا انقلاب اکتبر دارد و دراین مصاحبه نیز طرح کرده است، امری است نظری و شخصی و نمی توان اعتراض کرد که چرا اینگونه گفتی و چرا آنگونه نگفتی. ایشان نه حزبی است و نه ادعای توده ای بودن دارد و نه نظراتی که جویده جویده در موارد مورد اشاره مطرح کرد "زدگی" ذهن آزاری دارد. ضمن آنکه تلویزیون امریکاست و محدودیت های خود را دارد و مصاحبه کننده بهرحال ناچار است پاره ای ملاحظات را در نظر بگیرد، همانگونه که گرداننده برنامه ناچار است در ارتباط با مصاحبه شونده ملاحظاتی را در نظر بگیرد. در بخش پایانی این مصاحبه، آقای مومنی ادعائی را مطرح کرد که با توجه به گسترده بودن شمار گیرندگان تلویزیون امریکا نمی توان از کنار آن به این آسانی گذشت. بویژه که ادعای آقای مومنی، نظر و دیدگاه سیاسی نیست که به خود ایشان مربوط باشد، بلکه یک اتهام است و اگر در همان امریکا و یا در فرانسه که ایشان ساکن است کسی چنین ادعائی را مطرح کند، به آسانی می توان او را به دادگاه فراخواند تا مستندات خود را ارائه بدهد و در غیر اینصورت مطابق قانون به اتهام جعل و اتهام اثبات نشده محکوم میشود. آقای مومنی در این بخش از مصاحبه خود مدعی شد که مهدی پرتوی مسئول بخش غیر علنی حزب توده ایران پس از انقلاب عامل ساواک بوده که بعدا عامل ارگان های امنیتی جمهوری اسلامی شده و نتیجه گرفت که سازمان نوید ساخته و پرداخته ساواک بود! این ادعا، دو مدعی معترض دارد. نخست سازمان نوید و دوم خود آقای پرتوی. آنچه به سازمان نوید مربوط می شود آقای مومنی دهان به یاوه گشوده است. بنیانگذار سازمان نوید "رحمان هاتفی" معاون وقت سردبیر روزنامه کیهان در دهه 1350 بود و نه آقای پرتوی و آنچه که از دهان آب نکشیده آقای مومنی در این مصاحبه در باره پرتوی بیرون آمده ادعائی است که هرگز ایشان قادر به اثبات آن نیست زیرا چنین نبود. آنچه درباره پرتوی گفته می شود عمدتا بر محور ضعف ایشان در دوران پس از دستگیری توسط جمهوری اسلامی و در زندان است. تاکنون نیز هیچ سندی ارائه نشده و ثابت نشده که وی پیش از دستگیری در جمهوری اسلامی با ارگان های امنیتی جمهوری اسلامی در ارتباط بوده است. دراین باره دو دیدگاه وجود دارد – جوانشیر و کیانوری- که در کتاب های خاطرات کیانوری منعکس است. آقای مومنی ظاهرا در گوشه ای از پاریس و در انزوا زندگی می کند و چندان درجریان مسائل ایران نبوده و نیست، و به همین دلیل نیز طبیعی است که نداند برجسته ترین کادرهای سازمان نوید و از جمله بنیانگذار آن در گورستان خاوران خوابیده اند! می توان از این ادعای آقای مومنی چنین استنباط کرد که ایشان چون در جریان سازماندهی شماری توده ای در سالهای اول پس از کودتای 28 مرداد ناکام مانده و در جمع آنها کسانی – از جمله متقی- در آمدند که به چنگ فرمانداری نظامی افتاده و در خدمت آن درآمده بودند، تصور کرده هر تشکیلات و سازمانی که در زمان شاه شکل گرفته ساواک زده بوده است! در پایان همین مصاحبه، مصاحبه کننده "فلاحتی" نیز سیب رسیده را از درخت چیده و همان جملاتی را در باره محمد علی عموئی و شوهای تلویزیونی تکرار می کند که در سایت های اقماری نامه مردم و اخیرا بنام کنگره مطرح شده است. این بخش از گفته های فلاحتی چنان همخوانی با نامه مردم دارد که هر شنونده ای احساس می کند از روی نامه مردم و یا سایت های اقماری آن این جمله را خوانده است! سعدی در یکی از حکایت های آموزنده خود در گلستان می گوید:
در صورت تمایل می توانید این مصاحبه را از اینجا ببینید! |
راه توده 399 14 اسفند ماه 1391