راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

شطرنج سیاسی ایران

نیازمند بازیگران تیزبین است!

 

 

 

در گشت زنی های روی فیسبوک ها، گاه به مطالب جالبی برخورد می کنیم. از جمله نوشته کوتاه زیر که دراین هفته آن را یافتیم. نویسنده "امیر" نام دارد که ظاهرا در ایران زندگی می کند و فیسبوکی که این مطلب را منتشر کرده نیز در ایران منتشر می شود. کوتاهی و موجز بودن و دقت این نوشته کوتاه چنان بود که انتشار آن را بعنوان سرمقاله این شماره راه توده برگزیدیم. این انتخاب دو معنا دارد:

1- باز کردن چشم ها برای دیدن و تیز کردن گوشها برای شنیدن آنچه از داخل کشور می‌نویسند و می گویند.

2- این واقعیت که راه توده در تیول نویسندگان ثابت آن نیست. راه توده نشریه ایست که متعلق به همه توده ایهائی که حرف و سخن و نظری دقیق و منطبق با شرایط ایران دارند. بویژه آنها که درایران بسر می برند.

 عنوان نوشته همان است که در زیر می خوانید و عنوان سرمقاله، انتخابی است که ما براساس مضمون این نوشته کوتاه استخراج کرده ایم.

 

آزمودن آزموده‌‌ها ...

در بازی شطرنج ارزش هر مهره را معمولا با سرباز می‌سنجند. به عنوان مثال ارزش اسب با سه سرباز و ارزش وزیر با نه سرباز برابر است. اما همه ی شطرنج بازان می‌دانند که این ارزشگذاری تنها امری فرضی است که تنها در ابتدای بازی و در شرایط برابر در صفحه اعتبار دارد. ارزش سربازی که در ردیف هفتم صفحه قرار داشته و با وزیر شدن بیش از یک حرکت فاصله ندارد حتی از ارزش سوارها بیشتر است. گاهی رقیب ناچار می‌باید رخ یا حتی وزیر خود را با این سرباز تعویض کند.

ارزش افراد در صحنه ی سیاسی نیز بسته به موقعیت و جایگاه شان تعیین می‌شود .

رفسنجانی و خاتمی امروز همان اشخاص سابق نیستند. آنها امروز در ردیف هفتم شطرنج قرار دارند و حاکمیت برای حذف آنها ناگزیر است که هزینه ی سنگینی بپردازد و اگر اجازه بدهد که آنها گام آخر را برداشته و وزیر شوند نه با طیب خاطر که به ناچار و تحت فشار جنبش مردم به آن تن در می‌دهد و جنبش باید از این امر استقبال کند .

در مباحث مرتبط با علوم انسانی و بالاخص در روابط و ساختار سیاسی و اقتصادی هیچگاه یک عامل به تنهایی علت بوجود آمدن یک پدیده نیست؛ بلکه علل و عوامل متعددی در پیوند و ارتباط با هم پدیده‌ای را بوجود می‌آورند.

ما باید علل و ریشه‌‌های وجود حاکمیت کنونی را بیابیم. این علل و عوامل هرچه باشد یک شبه و خلق الساعه بوجود نیامده اند و طبیعی است که یک شبه و خلق الساعه از بین نمی‌روند. یعنی ساده اندیشی است اگر بپنداریم با تغییر حاکمیت کنونی علل و عوامل وجودی آن نیز از بین می‌رود. لذا ما برای از بین بردن ریشه‌‌های وجودی حاکمیت کنونی نیازمند زمینه‌‌هایی مناسب برای تغییرات تدریجی و اساسی هستیم. این تغییرات نیازمند زمان است. چه بسا آمدن هاشمی یا خاتمی زمینه‌ای را فراهم نماید که کمک کند یکی از عوامل مذکور- و نه همه ی آن عوامل - کشف و خنثی شود. همانطور که آمدن اصلاح طلبان دوم خردادی کمک کرد که بعضی از عوامل قتل‌‌های زنجیره‌ای که روشنفکران و دگراندیشان را ترور می‌کردند، افشا شوند و حاکمیت ناگزیر از پرداخت هزینه‌‌های سنگینی شد.

مثل " آزموده را آزمودن خطاست " تنها برای بچه‌‌ها می‌تواند فریبنده و اقناع کننده باشد. بدیهی است که بسیاری از آزموده‌ها را در شرایط جدید و متفاوت باید دوباره آزمود. به این می‌ماند که بگوئیم ما انقلابی را آزمودیم و نتیجه اش را در حاکمیت امروز تجربه کردیم، لذا آزمودن انقلابی دیگر خطاست! در حالی که همه خوب می‌دانیم که انقلابی که در شرایط کنونی بوجود می‌آید با انقلاب سال 57 به طور کلی و ماهیتا متفاوت خواهد بود .چنان که اصلاحات، امروز در جمهوری اسلامی با شعارهای اصلاحات در دوم خرداد 76 متفاوت است و یا بطور اصولی اصلاحات در جمهوری اسلامی با اصلاحات در زمان شاه – مثلا در دوران اصلاحات ارضی و دولت علی امینی- تفاوت دارد.

https://www.facebook.com/groups/406708752712484/

 

 

 

 

 

                        راه توده  40    28 اسفند ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت