راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

تنور افشاگری ها علیه

سیاست جنگی باید تند تر شود

 
 

هاشمی رفسنجانی، در چارچوب افشای برخی اسناد و ناگفته های خود، هفته گذشته فیلم و صدای سخنرانی خود را در جمع فرماندهان سپاه، پس از قبول قطعنامه سازمان ملل از سوی آیت الله خمینی و پایان جنگ با عراق منتشر کرد.

مهم ترین بخش این سخنرانی که باحتمال بسیار، انگیزه انتشار آن نیز بوده، مخالفت علی خامنه ای رئیس جمهور وقت و شماری از فرماندهان سپاه با پایان جنگ و تمایل به ادامه جنگ در خاک عراق است.

آن زمان هاشمی رفسنجانی جانشین فرمانده کل قوا (فرماندهی کل قوا با خمینی بوده) است و خامنه ای رئیس جمهور. خامنه ای چنان مصمم به ادامه جنگ بوده که پس از مخالفت هاشمی با عملیات نظامی پس از قبول آتش بس، شخصا با دفتر آیت الله خمینی تماس می گیرد بلکه نظر او را برای ادامه جنگ جلب کند اما آقای خمینی درخواست او را رد می کند و می گوید که جنگ تمام شده است!

این همان سیاستی است که آقای خامنه ای پس از سکاندار شدن و مطلقه شدن قدرتش در جمهوری اسلامی بصورت دیگری ادامه داد و سیاست جنگی کنونی را بر کشور حاکم کرد و این ماجراجوئی می رود تا به یک فاجعه ملی بیانجامد. سیاستی که یا به تسلیم کامل ایران در برابر امریکا و ناتو خواهد انجامید و حتی ممکن است مرگ اتمی را بعنوان مقدمه این تسلیم فاجعه بار به همراه آورد.

ظاهرا، با آگاهی از همین پیشینه و همین خوی ماجراجوئی خامنه ایست که هاشمی رفسنجانی فیلم آن سخنرانی را منتشر کرده است.

نورالدین کیانوری، دبیراول وقت حزب توده ایران دو یا سه بار با خامنه ای دیدار کرد، که یکبار آن مربوط به کودتای نوژه است. دراین دیدار کیانوری پول کودتاچی ها به عوامل نفوذی حزب توده ایران درمیان کودتاچی ها را که بالغ بر یکصد هزار تومان بود در یک کیف دستی به خامنه ای داد و گفت: باز هم می خواهید معطل کنید تا همه را قتل عام کنند؟

خامنه ای که آن زمان در خانه ای که یکی از بازاری های تهران در خیابان "ایران" به او داده بود زندگی می کرد، پول را گرفت و شتابزده به اندرونی بازگشت تا شال و عبا کند و خود را برساند به شورای انقلاب!

ارزیابی کیانوری از شخصیت او، در گزارشی که از دیدارهای خود با خامنه ای به هیات سیاسی داد چنین بود: او یک مائوئیست اسلامی است و می تواند برای ایران و انقلاب فاجعه به بار آورد!

گذشت زمان نشان داد که او در خشت خام دیده بود، آنچه را که تازه امثال بهزاد نبوی و تاج زاده و قدیانی و حتی هاشمی رفسنجانی در آینه می بینند و شاهدند!

بخش دیگری از سخنان هاشمی درباره دلائل قبول آتش بس و پایان جنگ است. او دراین بخش با صراحت می گوید که صلاح نیست دلائل را بگوئیم!

هاشمی دلائل را نمی گوید، اما توده ای ها می دانند که از مهم ترین دلائل، خطر درگذشت آیت الله خمینی پیش از پایان جنگ، تضعیف روحیه در جبهه ها، ضعف توان مالی ناشی از ناتوانی در فروش نفت، ناتوانی در پایان بخشیدن به جنگ پس از درگذشت آقای خمینی، خطر دخالت مستقیم امریکا در جنگ و اشغال جنوب کشور و تشکیل یک دولت دست نشانده بود. بمباران پایانه های نفتی ایران توسط هواپیماهای امریکائی و انهدام بزرگترین هواپیمای مسافربری ایران در آسمان خلیج فارس و... نشانه های این پیش بینی بود. این که از سوی اتحاد شوروی وقت به رهبری جمهوری اسلامی دراین زمینه اطلاعاتی داده شد یا نه، خبر نداریم، اما قبول آتش بس در جنگ با عراق نیازمند چنان ادله محکمی بود که آیت الله خمینی قطعنامه 598 و آتش بس را بعنوان جام زهر قبول کند! هاشمی به این نکات نمی پردازد و آنها را بخشی از دلائل محرمانه قبول آتش بس اعلام می کند.

آنچه که انگیزه ما در این مرور است، تاکید چند باره بر تمام سرمقاله های تحلیلی راه توده طی 8 سال گذشته پیرامون سلطه یک سیاست نظامی و جنگی بر جمهوری اسلامی است. ما در هر تحلیل و تفسیری پیرامون دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد و حتی درباره کودتای 22 خرداد 1388 بارها تاکید کرده ایم که بحث نه بر سر این فرد یا آن فرد، فلان تصمیم و یا فلان عزل و نصب است که فکر کنیم اگر اینها انجام نمی شد و یا دنبال نمی شد مشکل حل بود؛ بحث بر سر یک سیاست استراتژیک و بقول آقای خامنه ای یک سیاست "راهبردی" است که فعالیت اتمی و منطقه ای ایران نیز در چارچوب آن قرار گرفته است. همچنان که کودتای انتخاباتی 22 خرداد، سرکوب مردم، پر کردن زندان  ها از نسل اول و مذهبی انقلاب و حتی تلاش برای مهندسی کردن انتخابات آینده ریاست جمهوری نیز نتیجه منطقی سیاست نظامی حاکم است. سیاستی که پایان فاجعه بار آن نه تنها می تواند به ویرانی و تجزیه کشور بیانجامد، بلکه دستاوردهای اتمی ایران نیز یا بر باد برود و یا در خدمت سیاست استراتژیک امریکا در منطقه عمل کند! این است آن ماجراجوئی بزرگ که روز به روز بیشتر مشخص می شود که در راس حاکمیت و بدنه حاکمیت نیز بیشتر به آن پی می برند و در پی چاره ای برای آن هستند و تقابل هائی که علیه خامنه ای روز به روز آشکارتر می شود دارای این معنی و مفهوم است.

بدین ترتیب است که وقتی گفته می شود هر شعاری برای عبور کشور از بحرانی که گرفتار آن شده، باید در بر گیرنده "صلح" و "عدالت" و "جنگ" و "سیاست نظامی" حاکم باشد، معنای ملی خود را پیدا می کند.

 

 

 

                        راه توده  394     9 بهمن ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت