راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

تولد دوباره

حزب کمونیست

روسیه فدراتیو

تهیه و تنظیم آزاده اسفندیاری

 

اوایل دهه 1990 میلادی حزبی که  بیش از 70 سال در راس حکومت اتحاد شوروی بود و بالا ترین دستآورد های بشری را ایجاد کرده بود، زیر فشار بیرونی و خیانت داخلی فرو ریخت.

با انقلاب اکتبر1917 به رهبری "ولادیمیر ایلیچ لنین" اولین کشور سوسیالیستی پا به عرصه جهان گذاشت.علیرغم جنگ های خونین تحمیلی از جانب کشورهای سرمایه داری، حزب کمونیست این کشور با رهبری "استالین" توانست در عرض 20 سال کشور شوراها را از مقام سیزدهم رشد صنعت و تکنیک در جهان به دومین کشور پیشرفته صنعتی جهان برساند.

سال 1941 آلمان هیتلری با بیش از 5 میلیون نیروی نظامی، مرکب از ارتش آلمان و کشورهائی که آلمان هیتلری آنها را تسخیر کرده بود (مانند لهستان) جنگ با اتحاد شوروی را آغاز کردند. (این آمار در کتاب خاطرات مارشال ژوکف فرمانده ارتش سرخ در جنگ دوم جهانی اعلام شده است.)

حزب کمونیست با آگاهی از قریب الوقوع بودن جنگ همه امکانات مادی و معنوی دفاعی را برنامه ریزی کرد تا از سرزمین و مردم خود دفاع کند. به مدت چهار سال جنگی که سر نوشت بشریت را رقم زد با پیروزی وصف ناشدنی نخستین کشور سوسیالیستی و رهبری حزب کمونیست پایان یافت.

سهم مردم و کشور اتحاد شوروی از جنگ،27 میلیون کشته و ویرانی دهها هزار شهر و روستا بود. حدود نیمی از کشته شدگان جنگ را اعضای حزب کمونیست تشکیل می دادند. آن ها در مقام  سازمانده و پیشاهنگ در امر سرکوب دشمن در جبهه و پشت جبهه نقش رهبری را به عهده داشتند.

با رهبری"استالین"اتحاد شوروی نه تنها بر فاشیسم غلبه پیدا کرد و مردم جهان را از بردگی رهانید بلکه توانست در مدتی کوتاه خرابی های جنگ را ترمیم کند.

با رسیدن "نیکیتا خروشف"مدافع نظریات"نیکولای بوخارین"(1) به رهبری حزب کمونیست، در زمینه های صنعتی، کشاورزی و سیاست های داخلی و خارجی تجدید نظر آغاز شد. حاصل آن دگرگونی های نظری، فاصله گرفتن تدریجی مردم از حزب کمونیست و بعدها، جای گرفتن "میخائیل گورباچف" به سال 1985 در رهبری حزب کمونیست اتحاد شوروی بود. (هر چند رهبری این حزب در زمان"لئونید برژنف" از سیاست های خروشچف دوری گزید و "یوری آندروپف" جانشین برژنف بدلیل درگذشت مجال نیافت تا جامعه را باز سازی کامل بکند).

"گورباچف"به عنوان دبیر کل حزب کمونیست آگاهانه مسیر حزب و کشور اتحاد شوروی را به سمت ایده آل های نمایندگان نئولیبرال هائی نظیر "مارگارت تاچر" نخست وزیر بریتانیا و "رونالد ریگان" رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا سوق داد. زیر فشار محاصره اقتصادی و نظامی و تحت نظارت دقیق رهبران غرب اتحاد شوروی از پای در آمد و جهان شاهد یکی از غم انگیز ترین فجایع تاریخی خود شد.

طبق برنامه آن ها "دنیا به کام شد و ندای مخالفی از دژ مستحکم سوسیالیسم جهانی بر نیامد"!

سال 1991 با اعمال نظر مشاوران آمریکایی مستقر در مسکو و با دستور گورباچف حزب کمونیست غیر قانونی ومنحل اعلام شد، اما با تلاش فعالان حزبی و مراجعه به دادگاه قانون اساسی، دادگاه رای به قانونی بودن فعالیت حزب کمونیست داد.

آشفتگی و دگرگونی اجتماعی و فشار های همه جانبه، مانع از آن شدند تا حزب کمونیست به خود سر و سامان بدهد.

سر انجام در کنگره سرنوشت ساز سال 1993، نمایندگان سازمان های حزبی سراسری حزب کمونیست روسیه "گنادی زوگانف" بر جسته ترین کادر این حزب را به عنوان دبیرکل  برگزیدند. اعضای کمیته مرکزی و کادر های وفادار به مشی لنینی حزب گرد هم آمدند تا کشتی طوفان زده کمونیست های روسیه را در تلاطم شکست ها و حوادث آن روز ها و سال ها، از غرق شدن نجات دهند. با اعلام وجود و قد برافراشتن حزب، نوری بر تاریکی ها تابیده شد. کمونیست ها نشان دادند که میراث لنین و استالین و مردم قهرمان اتحاد شوروی از ضمیر خلق ها زدودنی نیست.

در سال 1996 "گنادی زوگانف به عنوان کاندیدای حزب کمونیست این کشور در کارزار انتخاباتی با "بوریس یلتسین" و ژنرال ارتش "لیبد" رقابت کرد که "زوگانف"بالا ترین رای را به دست آورد. حکومت یلتسین با ژنرال "لیبد"(2) تبانی کرد و با ترفندهای مختلف مانع از سپردن کرسی ریاست جمهوری به "گنادی زوگانف" شد.

با استقبال مردم از حزب کمونیست روسیه، دشمنان این حزب به اشکال مختلف متوسل شدند تا حزب نتواند جای شایسته خود را احیا کند. علاوه بر ترور و سر به نیست کردن فعالان این حزب توسط "شکارچیان" الیگارش ها، با نفوذ کردن عوامل حکومتی به صفوف حزب، برنامه های حزب را مختل کردند و در موردی حزب را به انشعاب کشاندند.

بخش راستین و پایدارحزب با وجود آسیب ها و محدودیت های زیاد، طی چند سال با تصفیه های درونی و تدوین برنامه های جدید توانست به انسجام تشکیلاتی شایان توجهی دست یابد. در کلیه انتخابات کشوری، جمهوری ها و استانی شرکت کرده و با برنامه های خود به عمق جامعه روسیه نفوذ کرد. علاوه بر روی آوری زنان، جوانان و دیگر اقشار مردم، دانشمندان رشته های مختلف علمی، هنرمندان و نویسندگان نیز به صفوف حزب پیوستند. کارزار تبلیغاتی و عملی حزب کمونیست به تدریج نتایج درخشان خود را در عرصه عمل نشان داد، تا جایی که سه سال پیش تلویزیون سراسری روسیه در یک نظر خواهی عمومی دو ماهه در مورد محبوب ترین شخصیت های تاریخی روسیه چنین نتیجه گرفت : لنین و استالین در راس نظر سنجی ها قرار دارند.

فعالیت روز افزون کادرهای آموزش دیده حزب و بال و پر گشودن حزب در اقصی نقاط روسیه منجر بدان شد تا در برخی از جمهوری ها، استان ها و شهر های روسیه فدراتیو نمایندگان این حزب به مقام های اجرایی  کشور دست یابند.

ارتباط با احزاب چپ در قاره های مختلف و اجرای دیپلماسی فعال در سطح جهانی و افشاگری بیدادی که بر مردم دنیا توسط ستمگران جنگ طلب اعمال می شود، اعتبار روز افزونی را برای حزب کمونیست روسیه و رهبر آن "زوگانف" به همراه آورد.

مقام و منزلت روز افزون حزب کمونیست روسیه را در سال های اخیر باید در پیگیری این حزب از مشی لنینی "تحلیل مشخص از اوضاع مشخص" جستجو کرد. بدون تردید در تدوین سیاست ها و برنامه های حزب "گنادی زوگانف" نسبت به دیگر رهبران حزب کمونیست نقش درجه اولی را داشته است. او با تسلط بر تئوری مارکسیت - لنینیست و تجارب کار حزبی و انطباق آن با شرایط امروزه جهان و کشور مهر و نشان یافته های خود را بر پیشانی وقایع اجتماعی زد. رهبر حزب کمونیست روسیه با نوشتن دهها کتاب و صدها مقاله، با استناد به اسناد تاریخی زمان اتحاد شوروی نه تنها از حقایق زمان لنین و استالین غبار روبی کرد، بلکه نوشته های او چراغی شدند در دست نسل جوان برای مبارزه با بحران های اجتماعی. او توانست حزب را هوشمندانه از حوادث پس از اتحاد شوروی عبور داده و آن را بدیلی قابل تایید برای مردم روسیه بسازد.

سال گذشته "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه در جواب سئوال خبرنگاری که از او پرسید "دومین شخصیت صاحب نفوذ روسیه را چه کسی می دانید؟" گفت: گنادی زوگانف.

حزب کمونیست روسیه اگر چه نقش اپوزیسیون دولت را در آن کشور دارد، اما بدون تردید حقانیت برنامه های خود را هم به جامعه روسیه و هم به حکومت این کشور قبولانده است. واقعیت های جهانی و محاصره نظامی، اقتصادی و سیاسی روسیه جملگی فریادهای این حزب را به گوش کرملین هم رساند. در دو سال اخیر توجه به منافع ملی روسیه و سینه به سینه شدن حکومت این کشور در مقابل نیروهای جنگ طلب جهانی حقانیت سیاست های حزب کمونیست و رهبری آن را به اثبات رساند. استقبال از مراسم 70 سالگی "زوگانف" که با شکوه بی نظیری همراه گشت، نشان از اعتبار شور انگیز این حزب بود. ابتدا رئیس جمهور روسیه "ولادیمیر پوتین" به دفتر کار"زوگانف در پارلمان این کشور رفت (زوگانف رهبر فراکسیون نمایندگی حزب کمونیست در پارلمان این روسیه است) و با اهدای مجسمه "الکساندر نیوستکی" سردار نظامی روس و فاتح جنگ با متجاوزین سوئدی ها و ژرمن ها در سال 1240 میلادی به او تبریک گفت. هر کدام از مقام های حزبی و حکومتی به ترتیب در مجلس به او تبریک گفتند و در جشنی که برای او ترتیب داده شد، دانشمندان رشته های مختلف علمی،هنرمندان و نویسندگان طراز اول روسیه، مسوولین تشکل های مختلف اجتماعی حضور داشتند. (فیلم این مراسم را بعنوان پیوست همین گزارش در این شماره راه توده می بینید)

کلام آخر این که حزب کمونیست روسیه توانست از امواج پر مخاطره و فرازو نشیب های بی شمار با سر بلندی زبان گویای مردم سرزمین وسیع روسیه و خلق های جهان گردد. این امر نمی توانست تحقق یابد، مگر با اتکاء به متدولوژی مبارزه اجتماعی، تکیه به مردم و به کار گرفتن کادرهای جوان که این مجموعه جمع شد و پرچم کشور شوراها را برافراشتند.

-------------------------------

1) نیکولای بوخارین توجه به امر کشاورزی را در اقتصاد اتحاد شوروی ارجح می دانست.

2) ژنرال لیبد ابتدا خود را بعنوان کاندیدای مستقل در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد، اما در آخرین لحظه به نفع یلتسین از کاندیداتوری استعفا داد. بعد از مدتی هلیکوپتر او در منطقه قفقاز سقوط کرد و کشته شد.

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  462     12 تیر ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت