راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

جامعه بلاتکلیف
خواست 25
 ساله رهبر است!

 

آقای خامنه ای در آغاز ماه رمضان در جمع مسئولین نظام سخنرانی کرد. محتوای این سخنرانی همان حرفها و توصیه های تکراری همیشگی ایشان است که اصولا هدف آن ایجاد آنچنان تعادل قوایی در جمهوری اسلامی است که هیچ مسئله ای نتواند حل شود و همیشه نیروهای مختلف با هم درگیر بمانند تا ایشان بتواند بعنوان "رهبر فراگیر" ظاهر شود و دعواهای جناحی را فعال نگه دارد. در واقع ایشان وظیفه رهبری خود را معکوس انجام می دهد. بجای آنکه مشکلات میان نیروها و قوا را حل کند تا راهی پیش پای کشور گشوده شود، برعکس، مدام مسائل و مشکلات را فعال نگه می دارد. به همین دلیل است که در 25 سال رهبری وی هیچ مسئله و مشکلی بطور قاطع حل نشده و همه چیز، پا در هوا باقی مانده و این وضع ادامه دارد. نه تکلیف احزاب روشن است، نه مطبوعات؛ نه وضع سیاست اقتصادی، نه فرهنگ، نه دانشگاه ها، نه حجاب و بی حجابی، نه گروه فشار، نه مناسبات بین‌المللی، نه رابطه یا عدم رابطه با امریکا و غرب. نه رئیس جمهور تکلیف خود را می داند، نه وزرا، نه مدیران، نه کارشناسان، نه استادان، نه دانشجویان، نه زنان، نه کسبه، نه آنها که کار دارند، نه آنها که بیکارند و ... همه و همه بلاتکلیف هستند.

تمام کوشش هایی که مردم ما در طی این بیست و پنج سال انجام دادند تا با رای خود یک سیاست مشخص و واحد را در کشور برقرار کنند و تکلیف مسائل را روشن کنند آقای خامنه ای به شکست کشانده و گفته در اینصورت "حاکمیت دوگانه" می شود. معلوم نیست چرا اگر تکلیف مسائل روشن و یک سیاست مشخص در کشور اجرا شود به معنای "حاکمیت دوگانه" است ولی بلاتکلیفی و پادرهوایی به معنای حاکمیت یگانه ایشان است. بنظر می رسد تا زمانی که مجلس خبرگان قوی وجود نداشته و این رهبری ضعیف و ناتوان ادامه داشته باشد وضع کشور به همین منوال باقی خواهد ماند.

همه راه هایی که مردم ما گشودند این شیوه رهبری بست. راه اصلاحات از طریق رای به محمد خاتمی با بهره گیری از قوه قضائیه مسدود شد، با راه بازگشت به انقلاب از طریق رای به میرحسین موسوی نیز با کودتا مقابله شد و اکنون که ملت ما راه میانبر دیگری بنام "اعتدال" گشوده، آقای خامنه‌ای می کوشد به شکلی "اعتدال" را تفسیر کند که دوباره به حذف اکثریت مردم و مطالبه ها و خواست های آنان و روشن شدن مسائل بیانجامد و وضعیت پادرهوایی و بلاتکلیفی کشور و مردم حفظ شود.

ایشان در جمع مسئولین نظام می گوید: "اعتدال شعار بسیار خوب و مورد تأیید است زیرا افراط همواره محکوم است. ولی مراقب باشید که برخی در صحنه سیاسی کشور، با شعار اعتدال، جریان های مؤمن را کنار نزنند، زیرا همین جریان مؤمن است که در مواقع خطر زودتر از همه سینه سپر می کند و در مشکلات نیز، دولت را به طور واقعی کمک می کند.... اعتدال به این معنا نیست که از کارهایی که جریان مؤمن، احساس وظیفه می کند، جلوگیری کنیم."

"اعتدال"‌ خوب است، ولی .... و همه بحث هم بر سر همین ولی است. مفهوم این "ولی" آشکارا این است که مومنین در کشور ما دیگر اکثریت مردم نیستند، بلکه یک "جریان" اقلیت هستند و حکومت هم متکی به همین اقلیت است. بنابراین دولت نباید این اقلیت را کنار بگذارد، بلکه باید آن را در کنار خود نگه دارد و اجازه دهد هر جا "احساس وظیفه" کرد وارد میدان شود و جلوی حل قاطع مسائل را بگیرد.

اگر بحث بر سر احساس وظیفه است چرا وقتی چند میلیون مردم تهران و دیگر شهرهای ایران در جریان انتخابات 1388 احساس وظیفه کردند که باید به خیابان بیایند و از رای خود و جمهوریت دفاع کنند، جلوی آنها با تفنگ و گلوله گرفته شد؟ چرا تظاهرات 25 خرداد به گلوله بسته شد؟ پس منظور رهبر احساس وظیفه واقعی که اکثریت مردم یک کشور برای سرنوشت میهن خود دارند نیست، بلکه منظور باز گذاشتن دست یک جریان اقلیت است که بتوانند هر کار می خواهند بکنند تا قدرت و ثروت یک اقلیت حکومتی حفظ شود.

آقای خامنه ای روشن نمی کند که منظورش از مومن کیست و چیست؟‌ یک بخش از "جریان مومن" همان مدیران و اختلاس چی ها و دزدهایی از نوع  محمد خاوری، "مدیر بسیجی" سابق بانک ملی است که اتفاقا شدیدا احساس وظیفه کرده و در تظاهرات ساندیسی 9 دی با چفیه حاضر شده بود. یا سردار رویانیان و امثال آنهاست که متخصص احساس وظیفه هستند. این "جریان مومن" که شامل بسیاری از مدیران دوران احمدی نژاد و بخشی از فرماندهان سپاه و شمار زیادی از نمایندگان کنونی مجلس می شود، احساس وظیفه شان در حد همان حفظ موقعیتی است که به آنها امکان اختلاس و دزدی می دهد، واگر نه اینها جان به عزرائیل هم نمی دهند، چه رسد که بخواهند در موقع خطر در صحنه حاضر شوند و جان را برای دفاع از رهبر و جمهوری اسلامی بدهند.

بخش دوم "جریان مومن" مداح ها و اراذل و اوباش و لات و لوت هایی هستند که رهبر دور و بر خود جمع کرده که حد و حدود اینان همان هفت تیر کشی و قمه زنی و افتادن به جان زندانیان بی دفاع در کهریزک و اوین و غیره است. اینان هم در حد همان لفت و لیسی که می کنند و امتیازاتی که از آن بهره مند هستند برای رهبر احساس وظیفه می کنند.

ظاهرا ولی منظور رهبر از جریان مومن گروه سومی است که همان اندک جوانان کم سن و سالی است که بصورت گروه های هفت هشت نفره در اینجا و آنجا به آنها گفته می شود که "احساس وظیفه"‌ کنند و تظاهراتی مثلا علیه محمد خاتمی یا مذاکرات اتمی به راه بیاندازند، یا خواهان اعدام "سران فتنه"‌ شوند. اگر در میان اینها معدودی هم باشند که حاضر باشند جان خود را برای جمهوری اسلامی و رهبر آن بدهند، در اینصورت اینان جریان مومن نیستند بلکه گوشت دم توپ هستند که صدها و هزاران بار بیش از آن را امثال طالبان و القاعده و داعش تربیت کرده اند.

منظور رهبر از "جریان مومن" آن مومن واقعی نیست که مثلا اخلاق را رعایت می کند، نماز می خواند، دروغ نمی گوید، دارای احساس نوعدوستی و همبستگی و یاری به همنوعان خود و دیگر فضایلی از این نوع است، که می توان گفت به اشکال مختلف و با ادیان و اندیشه های مختلف در کشور ما اکثریت مردم را تشکیل می دهند. منظور رهبر از "جریان مومن" نه این اکثریت که اقلیتی است از دزدها و اختلاس چی ها، اراذل و اوباش و بالاخره کسانی است که اندیشه طالبانی و داعشی دارند.

مشکل این نیست که آقای خامنه ای چه کسی را مومن می داند و چه کسی را نمی داند. مشکل آن است که اکثریت مردم و رای آنها را قبول ندارد. تعریف آقای خامنه ای از اعتدال بر این اساس نیست که اکثریت مردم چه می گویند و چه می خواهند و از اعتدال چه می فهمند. چرا که در اینصورت می دانست اکثریت مردم به حسن روحانی و شعار اعتدال رای داده اند اتفاقا برای آنکه بساط اینگونه "مومنان" اعم از دزد و اختلاس گر، یا رمال و مداح یا احساس وظیفه کننده و گوشت دم توپ را جمع کنند. آقای خامنه ای در اینجا هم وارد میدان شده تا مانند دوران محمد خاتمی و جنبش سبز جلوی تحقق و اجرای خواست های مردم را بگیرد. نتیجه این شیوه رهبری ادامه بلاتکلیفی و پادرهوایی کشور ماست، شیوه ای که صدها میلیارد دلار درآمد نفت را به باد داد و تحریم هایی کمرشکن را بر روی دست ملت ما گذاشت. سخنان آقای خامنه ای درباره "اعتدال" نشان می دهد که وی همچنان مصمم است به شیوه ضعیف رهبری بیست و پنج ساله خود ادامه دهد.  

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  46   26 تیر ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت