نگاهی به سخنرانی ها و خطاب های رهبر آرامش گورستانی در ایران دیگر ممکن نیست! |
1- فشار مخالفان دولت در مجلس که روی وزیر علوم متمرکز شده بود، موقتا فروکش کرده است، اما شک نیست که آستانه انتخابات مجلس آینده مخالفان دولت خواهند کوشید به هر بهانه و طریق که شده وزیر کنونی علوم را عوض کنند. آنها تجربه همین بازی را با دولت خاتمی داشتند. با تغییر عبدالله نوری که وزیر کشور بود و سرانجام به محاکمه هم کشیده شد، با تغییر وزیر ارشاد "مهاجرانی" و ... دو وزارتخانه آموزش و پرورش و علوم برای مخالفان دولت اهمیت انتخاباتی دارد، همچنان که وزارت نفت و اقتصاد اهمیت مالی! علیرغم تائیدهای توام با سکسکه رهبر جمهوری اسلامی از دولت، از آنجا که وی عادت دارد دو پهلو حرف بزند تا بعدا برای خود راه گریز و انکار بازگذاشته باشد، حمله به وزیر علوم و وزیر ارشاد مستند می شود به جملاتی که از لابلای حرف های علی خامنه ای بیرون می کشند. از جمله این سخن او در دیدار با دولت و سران نظامی که "آرامش کنونی دانشگاه ها نباید بهم بریزد" "آرامش" ی که او به آن اشاره می کند، نام واقعی اش چیز دیگری است، همچنان که وقتی می گوید نباید دانشگاه زنجیره سیاسی احزاب شود معنایش چیز دیگری است. آرامش یعنی اختناقی که در دولت احمدی نژاد به دانشگاه تحمیل شد باید ادامه یافته و وزارت علوم و دولت کنونی هم از آن حراست کند! درباره فعالیت سیاسی در داخل دانشگاه ها نیز نه در دوران شاه چنین چیزی ممکن شد، (در هیچ کشور دنیا چنین چیزی امکان پذیر بوده و یا هست) و نه در ایران. بسیار طبیعی است دانشجوئی که می خواهد سیاسی باشد و فعالیت سیاسی کند در این و یا آن حزب فعال شود. آن سه دانشجوی دانشگاه تهران که در 16 آذر معروف در دانشگاه کشته شدند، مگر غیر از این بودند؟ دو تن آنها توده ای و یکی از آنها تمایلات جبهه ملی داشت. همیشه همین بوده و خواهد بود. اختناق با آرامش مورد اشاره ایشان هم هرگز دوام دار نخواهد بود. با اولین روزنه ای که در مملکت باز شود این آرامش به نسیم آزادی تبدیل خواهد شد و این تازه به آن شرط است که این اختناق آنقدر ادامه نیابد و توام با سرکوب نباشد که وقتی روزنه ای در مملکت باز شد در دیگ بخار یکباره نپرد! پس از سقوط رضا شاه و باز شدن فضای سیاسی کشور همین اتفاق افتاد و پس از سقوط فرزندش محمد رضا شاه نیز این اتفاق تکرار شد. برخی احکام اجتماعی تغییر ناپذیر است و جمهوری اسلامی نیز تافته جدا بافته ای نیست. 2- در هفته گذشته اسرائیل به جنایاتی در غزه و علیه فلسطینی ها دست زد که در سالهای اخیر کمتر تصور می شد چنین شود. این که ابعاد جنایات چگونه و چه مقدار است؟ این که هنوز پرونده قتل یاسرعرفات توسط دولت اسرائیل بسته نشده و دهها مورد دیگر خبری، مورد نظر در این اشاره ای که می خوانید نیست زیرا اخبار آن روی بسیاری از سایت های خبری منتشر شده و حتی تصاویر آن از تلویزیون ها – علیرغم همه سانسوری که به سود اسرائیل می کنند- پخش شده است. اشاره ما به حوادث غزه باز می گردد به داخل کشور و آنها که حالا شعار "نه غزه، نه لبنان- جانم فدای ایران" را پیراهن عثمان کرده اند. مسئله اینگونه است که از ابتدای شکل گیری "حماس" جسته و گریخته همیشه اطلاعاتی منتشر شده بود که اسرائیل در شکل گیری و یا حداقل تشویق به شکل گیری این ماجرا دست داشته است. و در روزهای اخیر نزدیک ترین تفسیر به واقعیت اینست که دولت اسرائیل نگران تشکیل دولت وحدت ملی در فلسطین است. یعنی آشتی و یک کاسه شدن حماس و جنبش فلسطین و گرفته شدن بهانه ای که تا کنون برای مذاکرات صلح داشته است. یعنی این ترفند که "دولت خودگردان فلسطین نماینده همه مردم فلسطین نیست و مذاکراه و توافق با آن اعتبار ندارد." این بهانه با تشکیل دولت وحدت ملی در فلسطین از بین می رود و هدف اسرائیل با یورش نظامی به غزه که بهانه آن قتل مشکوک سه نوجوان اسرائیلی بود، جلوگیری از تشکیل چنین دولتی بود. دولتی که بعنوان سخنگوی همه فلسطینی ها می توانست بر سر میز مذاکره حاضر شود و اسرائیل دیگر بهانه ای برای خودداری از مذاکره نداشت. اینها گفته شد تا برسیم به آن خطابه های ضد دولت خودگردان فلسطین که رهبر جمهوری اسلامی در تهران خواند و همزمان با مخالفت با آن، دست نوازش مالی و نظامی را بر سر حماس کشید و در همین نوار غزه کنسولگری پنهان باز کرد. اگر وحدت فلسطینی ها در تضاد و تقابل با اهداف اسرائیل است، نباید از خود سئوال کرد که به چه دلیل رهبر جمهوری اسلامی از شکاف در بین فلسطینی ها و حمایت از حماس و تقابل با دولت خودگردان فلسطین عمل کرد؟ اینها نمونه هائی از خطابه خوانی ها و سخنرانی های رهبر جمهوری اسلامی است که تبدیل به سیاست حاکم می شود. چنان که در مورد فعالیت اتمی شد و 150 میلیارد دلار پول نفت ایران را بدست بانک های غارتگر امریکا و اروپا داد و پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل برد. و حالا سنگی را که او به چاه انداخته دهها آدم عاقل باید جمع شوند تا آن را در آورند. ایران بدون ماجراجوئی های دولت احمدی نژاد که تحت حمایت رهبر عمل کرد نیز می توانست از نظر فعالیت اتمی تا حدود زیادی به همان نقطه ای برسد که اکنون رسیده است. با این تفاوت که نه 150 میلیارد دلار پول ایران را بانک ها دراختیار گرفته و با آن در بورس های بین المللی بازی می کردند و نه مردم در تنگنای اقتصادی و گرانی و اقتصاد کشور تورم زده می شد و در حاشیه آنها، عده ای دزد و چپاولگر تحت حمایت فرماندهان سپاه و به بهانه دور زدن تحریم ها، بقیه پول های نفت را به جیب می زدند. مملکتی که با سخنرانی و خطابه سیاست های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و اتمی اش تدوین شود، همان می شود که اکنون هست و شک نکنید که در نماز عید فطر – هفته آینده- یکبار دیگر رهبر حرف هائی خواهد زد که بر تشنج و آشفتگی مملکت خواهد افزود. روزی که آیت الله موسوی خوئینی ها، جلوی پاشنه در بیمارستانی که سعید حجاریان را در حال مرگ به آن منتقل کرده بودند در مصاحبه با خبرنگاران گفت " انگشت اتهام یک جهت را نشان میدهد. سیاست های مملکت هر چند وقت یکبار به یک سمتی کشیده می شود." که اشاره اش به همین تزلزل و چند رنگی رهبر جمهوری اسلامی بود.
|
راه توده 465 دوم مرداد ماه 1393