راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

19 تیرماه 1362

دو نقل قول

درباره کشته شدن

رحمان هاتفی

در زندان توحید!

 

 

طبیعی است که آقای خوانساری که خلاصه گزارش وی در باره اعتصاب مطبوعات و بخشی از مسائل روزنامه کیهان در سال انقلاب را در همین شماره راه توده می خوانید، بدلیل بی ارتباطی با حزب توده ایران و مسائل آن، از برخی نکات و تاریخ ها که در گزارش خود نوشته اند اطلاع نداشته باشند. برای روشن تر شدن مسائل توضیح کوتاهی بر بخش مربوط به هاتفی و حزب توده ایران یادداشت های ایشان می نویسیم

 

رحمان هاتفی شب 11 اردیبهشت ماه 1362 و در یورش دوم به حزب توده ایران در خانه ای دستگیر شد که در آن سه تن دیگر از رهبران حزب نیز حضور داشتند. مهندس فرج الله میزانی (جوانشیر) که در غیاب کیانوری و پس از دستگیری وی رهبری حزب را در اختیار داشت، انوشیروان ابراهیمی دبیر هیات سیاسی کمیته مرکزی و مسئول کمیته ایالتی آذربایجان و مهدی پرتوی عضو هیات سیاسی حزب و مسئول سازمان غیر علنی حزب که همگی با هم دستگیر شدند. هاتفی در زندان کمیته مشترک (موزه کنونی توحید) در 19 تیرماه همان سال 62 کشته شد و در قطعه معروف به خاوران به خاک سپرده شد. یورش اول به حزب که طی آن رهبر حزب "کیانوری" و جمع دیگری از رهبران حزب دستگیر شدند در تاریخ 6 بهمن 1361 صورت گرفت. ضمنا همسر هاتفی، یعنی خانم شکوه هاتفی تا آنجا که اطلاع داریم در تهران زندگی می کنند و معمولا هر تیرماه، شب سالگرد برای همسر خود می گیرند که برخی چهره های قدیمی مطبوعات ایران در آن شرکت می کنند. تردید نداریم که اطلاعات ذکر شده در بالا مورد تائید ایشان نیز هست.

جزوه ای بنام "کتابچه حقیقت" در تهران منتشر شده که مبتکر آن مرحوم پیروز دوانی بود که در جریان قتل های زنجیره ای کشته شد، و نقل کننده مطالب آقای مهدی پرتوی. در این جزوه نیز نکات و مستنداتی در همین ارتباط ها که در باره دستگیری ها نوشتیم وجود دارد. تصور می کنیم. در باره خودکشی و یا کشته شدن هاتفی در جریان بازجوئی توام با شکنجه نیز دو روایت وجود دارد. تاکنون مستندترین نقل قول در باره خود کشی هاتفی در جریان بازجوئی های توام با شکنجه از جانب انسان شریفی مطرح شده که خود سالها از زندانیان مذهبی دوران شاه بوده و در کابینه دولت میرحسین موسوی حضور داشته و مدتی هم نماینده مجلس بوده است. با در نظر گرفتن پاره ای ملاحظات از بردن نام شریف او معذوریم. تنها می توانم بگویم که با تاثر بسیار ناشی از آنچه بر سر هاتفی آمد این واقعه را بر زبان آورده است. دو نقل قول دیگر هم از جانب یکی از زندانیانی که در یکی از سلول های مجاور او بوده و در جریان قتل عام 67 اعدام نشد، مستقیم شنیده شده که عینا و بدون ذکر نام وی می نویسم:

1- دو شب قبل از واقعه، ظاهرا نیمه شب، وقتی او را کشان کشان از اتاق شکنجه به سلولش باز می گرداندند و در حقیقت او را که براثر شکنجه قادر به راه رفتن نبود روی زمین می کشیدند، برای آنکه دیگر زندانیان بدانند چه کسی را روی زمین می کشند فریاد می زند: مردم! ببینید با ما چه می کنند.

2- صبح بسیار زود و پیش از پخش صبحانه زندانیان، یکی از زندانیان از زیر چشم بند هاتفی را می بیند که غرق در خون است و با شتاب از سلول بیرون کشیده و روی زمین می کشند و می برند. آن روز برای شستن کف راهرو و سلول هاتفی، صبحانه زندانیان دیرتر توزیع می شود.

ما برای حفظ امانت، نقل قول ها را بدون هیچ تفسیری در اینجا آوردیم. دو نقل قول مستند دیگر هم هست که تقریبا همین قول آخر را تائید می کند، اما آنها خود شاهد دو واقعه ای که در بالا نوشتیم نبوده اند، بلکه پس از بازجوئی های زندان توحید و انتقال به زندان اوین آن را شنیده اند. از ذکر نام آنها نیز معذوریم، اما یقین داریم و داشته باشید که تمام جزئیات این مسائل اگر هم هنوز در گوشه ای ضبط نشده و برای ثبت در تاریخ نمانده باشد، چنین خواهد شد و رو سیاهی بر چهره شایعات سازان و ابهام پراکنان خواهد ماند.

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  459     22 خرداد ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت