راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نبرد روحانیون و فرماندهان

سرانجام محتوم ج. اسلامی  

 

دو سرمقاله و یک مقاله در سه شماره گذشته راه توده زمینه ساز بحث هائی شد که ما آن را مفید میدانیم. به این دلیل که حداقل توجه و تمرکزی را روی مسائل مهم کنونی و آینده ایران موجب می شود.

1- سرمقاله شماره 455 راه توده درباره ظرفیت داشته و یا نداشته رهبر جمهوری اسلامی برای عقب نشینی از سیاست نظامی و جنگی

2- سرمقاله شماره 457 راه توده در باره پیشرفت های صنایع نظامی ایران و حمایت از آن

3- مقاله " رقابت روحانیت و فرماندهان سپاه برای قبضه قدرت"

هم دو سرمقاله و هم مقاله رقابت روحانیت و فرماندهان سپاه، از منسجم ترین دیدگاه های راه توده نسبت به اوضاع ایران است و ما خواندن دوباره و دقیق آنها را به همه خوانندگان راه توده و همه علاقمندان به مسائل ایران توصیه می کنیم. بویژه که بتدریج شمار اخباری که نشانه هائی از وقوع و یا تائید این تحلیل ها را همراه دارند روز به روز بیشتر و متنوع تر می شود. برای نمونه، سخنرانی اخیر رهبر جمهوری اسلامی پس از انتخاب هیات رئیس مجلس که از سیاست دفاعی به جای سیاست نظامی سخن گفت و از آن دفاع کرد و ما آن را یک گام مثبت در جهت فاصله گیری از ماجراجوئی های نظامی و سیاست 8 ساله نظامی ارزیابی کردیم. درحالیکه همچنان که در سرمقاله شماره 455 راه توده نوشتیم، اعتقاد داریم که هنوز زود است درباره کنار گذاشتن سیاست نظامی در جمهوری اسلامی نظر قطعی داده شود و باید دید که آیا رهبر جمهوری اسلامی که فرماندهی کل قوا را نیز برعهده دارد و پرچمدار سیاست جنگی بوده، توان و ظرفیت عقب نشینی کامل و بی بازگشت از این سیاست را دارد یا خیر. سرمقاله شماره 457 راه توده نیز کامل کننده سرمقاله راه توده 455 بود و در آن تاکید شد که ما با پیشرفت صنایع نظامی، با قدرت نظامی ایران و با دراختیار داشتن مدرن ترین ابزارهای نظامی هیچ مشکلی نداریم و حتی آن را تائید و تشویق می کنیم، در صورتیکه این قدرت نظامی در خدمت دفاع از کشور باشد و نه ماجراجوئی های منطقه ای و یا ابزاری برای قبضه قدرت اقتصادی و سیاسی و سرکوب مردم. ما همین نظر را در باره فعالیت اتمی در ایران نیز داریم. یعنی از دستآوردهای اتمی دفاع می کنیم، اما با این شرط که این دستآوردها در خدمت سیاست نظامی قرار نگیرد و همانگونه که میرحسین موسوی در اهواز و درجریان کارزار انتخابات ریاست جمهوری سال 88 اعلام کرد، فعالیت اتمی باید از فعالیت نظامی جدا شده و از دست سپاه خارج شود. همچنان که فعالیت های اقتصادی باید از سپاه جدا شود.

در مقاله مربوط به رقابت ناگزیر فرماندهان سپاه و روحانیت نیز ما حوادث آینده را با دقت بر شمردیم و نوشتیم:

تقابل میان نظامی ها و روحانیت از آغاز جمهوری اسلامی وجود داشت. آیت الله خمینی از همان آغاز بر دور نگه داشتن نظامیان و سپاه از عرصه سیاسی تاکید داشت. خمینی رضاخان و سپس رضاشاه را از دوران جوانی به یاد داشت و آنچه را وی با آیت الله مدرس و روحانیت کرد هرگز از خاطر نبرد. این خاطره تا اندازه ای در وی نیرومند گردید که حتی در دوران مبارزه بر ضد رژیم شاه حاضر به تایید سازمان سیاسی نظامی مجاهدین خلق نگردید و این بیشتر نه از جهت ایدئولوژی این سازمان که به لحاظ جنبه نظامی آن بود. در دوران انقلاب نیز به همین دلیل از مسلحانه شدن مبارزه بر علیه رژیم ابا داشت.

سیاست وی در دوران جنگ نیز این بود که، برخلاف همه جنگ ها در همه کشورها، از این جنگ یک قهرمان نظامی بیرون نیاید. اعتراضی که اکثر بسیاری از فرماندهان سپاه از شیوه پایان جنگ دارند و آن را گاه به گردن هاشمی رفسنجانی و گاه میرحسین موسوی می اندازند نیز از همینجاست. آرزوی این فرماندهان آن بود که با طولانی تر شدن هر چه بیشتر جنگ و کشاندن آن تا درگذشت آیت الله خمینی قدرت سرانجام به چنگ آنان بیفتد.

 با روی کار آمدن آیت الله خامنه ای هر آنچه آقای خمینی رشته بود پنبه شد. آقای خامنه ای که موقعیت خود را بعنوان روحانی و "ولی فقیه" مذهبی متزلزل می دید به موقعیت خود بعنوان فرماندهی کل قوا متکی شد. نتیجه این سیاست تکیه هر چه بیشتر وی بر نیروهای نظامی بعنوان وسیله حفظ جایگاه متزلزل خود در تعادل قوا در جمهوری اسلامی شد. نتیجه این سیاست پررنگ تر شدن هر روزه نقش نیروهای نظامی در عرصه های مختلف اقتصادی و سیاسی شد که خود به یکی از عوامل اصلی بحران تبدیل شده است.

تقابل میان روحانیت و نظامیان در نقش و کارکرد و جایگاه اجتماعی آنان ریشه های خاص خود را دارد. روحانیت با وعظ و خطابه و نصیحت و اقناع و وعده بهشت و دوزخ سر و کار دارد. نظامیان با سلاح و تحکم و دستور و فرماندهی و سلسله مراتب. روحانی که چکمه بپوشد و نظامی شود دیگر روحانی نیست. نظامی هم که بخواهد نصیحت و وعظ و خطابه کند نظامی محسوب نمی شود. تلاش آقای خامنه ای که با انداختن یک چفیه به دور گردن خویش خواست نقش روحانی و نظامی را با هم بازی کند به شکستی سخت انجامید. او نه روحانی به معنای نقش و نفوذ معنوی آن شد. نه نظامی به معنای متکی به ابهت و سلاح و تحکم.

به این ترتیب دستآورد یک ربع قرن رهبری آقای خامنه ای جامعه ای است که در آن تقابل سپاهی و روحانی اکنون به بالاترین حد خود  نزدیک می شود. دو گرایش متضاد روبروی هم قرار گرفته اند. فرماندهان سپاه می دانند که در برابر روحانیان مترقی و مردمگرا هیچ بختی برای جلوه گری ندارند. استقبال وسیع مردم از محمد خاتمی، یا پیروزی حسن روحانی بر رقبای نظامی خود با این جمله معروف "من سرهنگ نیستم" نشان داد که جامعه بویژه روی قدرتگیری سپاه و نیروهای نظامی حساس است. به همین دلیل مقابله سپاه با روحانیانی نظیر محمد خاتمی، حسن خمینی، حسن روحانی، حتی هاشمی رفسنجانی فقط بدلیل مخالفت با مواضع سیاسی آنها نیست. بلکه با موقعیت آنها به عنوان روحانیانی است که هر کدام در سطحی از محبوبیت در جامعه قرار دارند. به همین شکل جلو انداختن روحانیانی نظیر احمد خاتمی، علم الهدی، جنتی، مصباح یزدی، رسایی و حسینیان و غیره نیز باز تنها بدلیل همسویی آنان با نظامیان نیست. سپاه می خواهد این دسته دوم از روحانیان را بعنوان نماینده کل روحانیت معرفی کند تا در شرایط معین با کنار گذاشتن آنها محبوبیت ملی کسب کند. کوشش برای کنار و عقب زدن روحانیان محبوب و پیش کشیدن روحانیان مورد نفرت مردم بخشی از طرح فرماندهان سپاه برای کنار گذاشتن کل روحانیت و بدست گرفتن قدرت کامل است.

اما تنها روحانیت نیست که یکپارچه نیست. سپاه و نظامیان هم یکپارچه نیستند. در سپاه هم نظامیان میهندوست و پاکدامن کم نبودند و نیستند. ولی آنها نیز مانند روحانیان میهندوست کنار گذاشته شده اند.

تقابل سپاه و روحانیت در شرایط تضعیف باز هم بیشتر پایگاه رهبر و خلا قدرت در آینده قطعی است. اینکه این تقابل به کجا ختم خواهد شد به عوامل مختلفی بستگی دارد که موفقیت یا عدم موفقیت حسن روحانی در پیشبرد برنامه های خود یکی از پایه های اصلی ان است. مقابله با حسن روحانی در این واقعیت نیز ریشه دارد.

ما بخش های بیشتری از مقاله "رقابت فرماندهان سپاه و روحانیت" را در این سرمقاله منتقل و تکرار کردیم تا توجه بیشتر خوانندگان خود را بیشتر به اهمیت مسئله جلب کنیم. مسئله و تحلیلی که ادامه دو سرمقاله شماره های 455 و 457 راه توده است.

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  459     22 خرداد ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت