راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

فضای امنیتی

برای حفظ

قدرت حاکم است!

 

این سخن و پیام آیت الله منتظری خطاب به آیت الله خمینی که "وزارت اطلاعات، ساواک را رو سفید کرد"، در آغاز دهه فاجعه بار 60 بیان شد و برکاغذ آمد. جسارتی تاریخی نیاز بود، برای بیان چنین سخنی در آن مقطع زمانی و آقای منتظری این جسارت را با پرهیز از هر ملاحظه و دوری از هر جاه طلبی و مقامی طرح کرد. طرح کرد تا در تاریخ جمهوری اسلامی بماند و ماند! آنچه، پس از انفجار مهیب حزب جمهوری اسلامی و نخست وزیر و بعنوان مقابله با مجاهدین خلق و با اصطلاح "سربازان امام زمان" آغاز شد، در مسیر تکاملی خود رسید به مرحله به قربانگاه بردن آزادی احزاب و مطبوعات و سر از زندان در آوردن توده ایها و فدائی ها و برخی ملیون و فاجعه کشتار سیاسی 1367، اما در این مرحله نیز متوقف نماند و در سیر تکاملی خود گریبان احزابی را نیز گرفت که نه تنها دارای اندیشه های مذهبی بودند، بلکه کارگزاران دهه اول جمهوری اسلامی – در زمان حیات آیت الله خمینی- نیز بودند. فجایعی و جنایاتی در زندان ها صورت گرفت که بارها و بارها آن تعییر آیت الله منتظری از وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را در اذهان تداعی کرد و شاید امروز در هیچ کجای جهان کشور یا موقعیت تاریخی ایران یافت نشود که در آن هر تحرک سیاسی با نگاه امنیتی نگریسته شود، در هر اداره و سازمانی یک اداره امنیت بنام حراست حضور داشته باشد. تلفن ها تا حد ارشد ترین مقامات سابق و کنونی جمهوری اسلامی شنود شود، حتی در اتاق کار برخی نمایندگان مجلس شنود کار گذاشته شود و عملا در مجلس یک فراکسیون از امنیتی ها حضور داشته باشد و در کنار وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه که در ابتدا می خواست نقش "رکن 2" ارتش شاهنشاهی را در سپاه ایفاء کند، خود را صاحب اختیار برای گرفتن جان مردم و فعالان و چهره های سیاسی در خارج از پادگان های سپاه نیز بداند. در ادامه زاد و ولد آن سربازان امام زمان که آقای خمینی به آن اشاره کرد، جنایتکارانی متولد شدند که "احمد خوش کوشک" افشاء شده ترین نمونه آنست. کسی که خود معترف به چند قتل زنجیره ای و از جمله قتل احمد خمینی است. بحث نه بر سر افراد، بلکه بر سر آن نگاه امنیتی به جامعه و شکل گیری انواع ادارات اطلاعاتی و امنیتی و در اختیار داشتن بازداشتگاه ها و بندهائی در معروف ترین زندان ها مانند زندان اوین است. با همین نگاه امنیتی است که وقتی دادستان کل جمهوری اسلامی نیز دهان باز می کند، دهانی امنیتی باز شده است. فلان نماینده مجلس وقتی سخن می گوید، یک مقام امنیتی که دهان گشوده، فلان فرمانده سپاه وقتی حرف می زند گوئی یک بازجوی امنیتی سخن می گوید، در شورای عالی انقلاب فرهنگی بازجوهای امنیتی جای گرفته اند و روزنامه نگار حکومتی نیز می شود امثال شریعتمداری امنیتی و ...

آیا حاکم شدن و یا حاکم ساختن چنین فضای امنیتی بر کشور، به معنای حفظ امنیت عمومی جامعه است؟ به هیچ وجه. این فضا برای حفظ قدرت است که سلسله مراتب حکومتی را در خود هضم کرده است و در ادامه خود تبدیل به یک فرهنگ سوء ظن حتی در میان مردم شده است. کار به جائی کشیده شده که دستگاه های شنود در بازار فروخته می شود و به درون خانه ها راه می یابد. اوباش برای خود اتاق شکنجه در زیر زمین ها برپا کرده اند. نه تنها بسیج و سپاه، نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات چهار نهاد امنیتی موازی برپا کرده اند، بلکه شورای نگهبان هم برای خود یک دستگاه اطلاعاتی درست کرده است و تازه حساب نهاد امنیتی و اطلاعاتی بیت رهبری جدا از نهادهای یاد شده در بالاست و هر کدام از آنها به سهم خود در تشدید فضای امنیتی نقش ایفاء می کنند و همه این نقش آفرینی ها علیه آزادی احزاب، مطبوعات و شخصیت های سیاسی است. وقتی در لباس دزد وارد دفتر کار محمد خاتمی رئیس جمهور اسبق ایران با نام "بنیاد باران" می شوند و یا به بهانه تعمیر کولر وارد اتاق کار علی مطهری نماینده مجلس می شوند تا شنود کار بگذارند و یا نمونه های دیگری افشاء می شود، جز اینست که فضای امنیتی حاکم، نه برای حفظ امنیت مردم، بلکه برای حفظ امنیت قدرت و ثروت است؟

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  459     22 خرداد ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت