راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

چند پیام خوانندگان

و پاسخ ما به آنها

 

راه توده: دوست گرامی رضا از ایران- امانتی شما بدست ما رسید و ضمن اعلام دریافت آن، از شما سپاسگزاریم.

 

راه توده: از همه دوستان و علاقمندان و خوانندگان راه توده تقاضا می کنیم، اگر دسترسی به کتاب "حزب توده ایران ومسائل میهن انقلابی ما" دارند، یا اصل آن را (حتی بصورت امانت و آدرس بازگرداندن) برای ما بفرستند و یا آن را کپی کرده و به آدرس صندوق پستی راه توده پست کنند. از مدتی پیش، از داخل کشور از ما خواسته اند که این کتاب را بصورت پاورقی و در یک فایل کامل منتشر کنیم. مانند کتاب های دیگری که به این طریق منتشر کرده ایم. پیشآپیش از این همکاری تشکر می کنیم.

 

احمدنیاسری- رفقاخسته نباشید. کتاب تخت پولاد را برایتان ارسال کردم. البته با ای میل. ضمنا می خواستم نظرتان را درمورد «آزادی یواشکی زنان» بدانم.

 

راه توده: دوست گرامی. ای میل شما دریافت شد و کتاب را چاپ کردیم و برای همکار گرامی راه توده دکتر سروش سهرابی هم فرستادیم تا مطالعه کرده و نظرشان را برای انتشار و یا برای شما بنویسند. درباره موضوعی که سئوال کرده اید، اجازه بدهید ما وارد این بحث های حاشیه ای و جنجال سازی های روز نشویم و به کارهای اساسی تر بپردازیم. آنچه مسلم است اینست که ما نه طرفدار حجابیم و نه مخالف حذف آن. حالا می خواهد یواشکی باشد، علنی باشد، و یا هر شکل دیگری داشته باشد. مهم اینست که مردم را به حال خود بگذارند تا خود هر گونه می خواهند لباس خود را انتخاب کنند. بنظر ما یکی از انگیزه های مهم حاکمیت در جنجال حجاب و تحمیل آن به زنان، اولا در اختیار داشتن موضوعی برای فشار اجتماعی و ایجاد هراس های نوبتی و چند روزه برای اهداف سیاسی است که پشت آن پنهان است و دوم این که حجاب را تبدیل به نماد حاکمیت دینی کرده اند و بخشی از روحانیون نیز به آن دامن می زنند.

 

احمد- با سلام. معمولا مردم در کشورهایی انقلاب میکنند و میکردند که اکثریت به سطحی از آگاهی. سیاسی- اقتصادی رسیده باشند. چنانکه درسال ۴۲هم آقای خمینی دست به اغتشاش زد. شاید بگویید مردم آمادگی و آگاهی نداشتند که با او همراهی کنند. اما این را هم بدانید که ۵۷ هم این آمادگی و آگاهی وجود نداشت و اصولا قاطعانه بگویم که قریب به اتفاق مردم فردی بنام خمینی را نمی شناختند. خمینی را غربی ها با همدستی چین و شوروی و بدلیل ایستادگی شاه در مقابل زیاده خواهی های غرب و جریان اوپک و اتفاقات بعدی از جمله ربوده شدن آموزگار وزیر وقت نفت این آخوند مرتجع را علم کرده و بسیاری از سازمانها و احزاب و شخصیت های سیاسی و روشنفکر را هم بدنبال خود کشید....و روزگار چپ و راست را سیاه کرد. حزب توده هم از آن جمله است و کشور ما شده انبار واردات بنجل چینی و روسیه و کره ای...و مردم در فقر و فلاکت وافرادی بی هویت بدون بینش سیاسی اقتصادی بر خر مراد سوار و شما هنوز از خمینی و شورش ۵۷ دفاع کرده و میکنید.

راه توده: آقای احمد گرامی. ما نامه شما را بی کم وکاست منتشر کردیم تا دیگر خوانندگان راه توده نیز در جریان این نوع نظرات که البته نظرات تازه و بکری نیست قرار بگیرند. اما نظر خودمان: دوست گرامی خشت اول چون نهاد استاد کج- تا ثریا می رود دیوار کج. شما از همان تعریف اولی که از انقلاب کردید و دارید، خشت را کج گذاشتید و رسیدید به انقلاب 57 که آن را شورش 57 نام نهادید. نه برادر گرامی. آن اشاراتی که شما کرده اید دلیل انقلاب مردم در سال 57 نبود. اتفاقا از دلائل شرایط انقلابی یکی هم همین است که شرایط و مردم رهبران را می سازند و حتی کشف می کنند. بقول خود شما، آقای خمینی در سال 42 هم همین حرف ها را می زد، اما در آن زمان شرایط انقلابی نبود، درحالیکه همین حرف ها در سال 57 از آقای خمینی رهبر انقلاب ساخت. حرف های ساده ای که در باره آموزگار و اوپک و بقیه مسائل زده اید، همان استدلال هائی است که کاربدستان دوران سلطنت در خارج از کشور می زنند و می آورند که یا نمی دانند و یا اگر میدانند نمی خواهند بگویند و بنویسند که چه کردند و چه شد که انقلاب شد و ضعف ها ی رژیم گذشته چه بود. ما به شما توصیه دوستانه می کنیم که عمیق تر مطالعه کنید.

 

بیژن کاکاوند- ضمن سپاس وقدردانی اززحمات مستمرتان.

آقای خمینی درزمان حیاتش بارها تاکیدکرده: دستورات و فتاوی و سفارشات و وصایای من اگر به صورت نوشتاری و گفتاری باشد قبول دارم و درغیر این صورت نظر و ایدۀ من نیست (گفته هایی ازاین مضمون) حالا در مورد انتخاب رهبری بعد ازخودش آیا نوشته و یا سخنرانی و یا.....وجود دارد یا واقعن توطئه ای بود که اجرایش کردند؟.

 

راه توده: آقای کاکاوند گرامی. آقای خمینی هیچ وصیتی در باره این که چه کسی جانشین او شود نداشت و ندارد. چه نوشتاری و چه گفتاری. آنچه که در مجلس خبرگان پس از درگذشت ایشان از سوی هاشمی رفسنجانی مطرح شد این بود که گویا آقای خمینی یکبار که برنامه اخبار تلویزیون را می دیده و هاشمی هم حضور داشته، در پاسخ به ابراز نگرانی هاشمی پس از کنار گذاشته شدن آیت الله منتظری از قائم مقامی آیت الله خمینی نسبت به جانشینی ایشان ابراز نگرانی می کند. در همان لحظه فیلم سفر آقای خامنه ای به کره شمالی و یا چین پخش می شده و آیت الله خمینی هم با خونسردی می گوید: همین آقای خامنه ای. ناطق خوبی هم هست!

البته در سالهای اخیر خانم زهرا مصطفوی دختر آقای خمینی هم مصاحبه کرده و گفته است که آقای خمینی فقط نگفت آقای خامنه ای، بلکه اسم چند نفر را آورد؛ از جمله آقای خامنه ای و آقای هاشمی.

این آن اطلاعات مستندی است که ما دراختیار داریم. اما تحلیل ما که بارها نیز در راه توده منتشر شده اینست که در مجلس خبرگانی که پس از در گذشت آیت الله خمینی تشکیل شد، یک معامله براساس توازن قوای موجود در مجلس صورت گرفت. نخست نظر شورائی شدن رهبری رای نیآورد زیرا میدانستند با شورائی شدن ولایت اولا دیگر شورای نگهبان بی معناست و دوم این که بتدریج زمینه لغو ولایت فراهم می شود و .... دوم این که فشاری از جانب مقلدان و سخنگویان آیت الله گلپایگانی که هنوز در قید حیات بود و یکی از مراجع مهم مذهبی در قم بود به مجلس وارد آمد تا حدی که قرار شد در شورای رهبری نماینده ایشان هم یکی از 5 عضو این شورا باشد. گویا در طرح آقای خامنه ای بعنوان جانشین، نظر آقای گلپایگانی هم تامین شد. در این توازن قوای جدید، هاشمی درحالیکه جانشین فرمانده کل قوا در زمان آقای خمینی بود رئیس جمهور شد و آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی. بعدها بتدریج جاده برای تمرکز قدرت در دست آقای خامنه ای فراهم شد. فرماندهی کل قوا را وی خود بدست گرفت، سپاه را تصفیه کرد، دوران 8 ساله ریاست جمهوری هاشمی تمام شد و ایشان به بهانه مخالفت با تغییر قانون اساسی اجازه نداد که هاشمی یک دوره دیگر هم رئیس جمهور بماند. درحالیکه اصل 44 همین قانون اساسی را بعدها خود تغییر داد و فرمان خصوصی سازی صادر کرد. در ادامه نیز رسانه هایی بصورت هدایت شده از آقای خامنه ای بعنوان "رهبر انقلاب" اسم بردند تا آقای خمینی تداعی شود، درحالیکه در همه جای دنیا و در تمام تاریخ یک انقلاب، یک رهبر بیشتر ندارد و آن هم رهبری است که انقلاب را تا پیروزی رهبری کرد و اگر خود در زمان خویش سقوط نکرده، پس از در گذشت وی، این مقام و نام دیگر محلی از اعراب ندارد. همه این تلاش ها با هدف احیای نظام سلطنتی و نفی جمهوری در جمهوری اسلامی صورت گرفته و به همین دلیل یکی از مهم ترین شعارهای میرحسین موسوی تاکید بر اجرای دقیق قانون اساسی بود که در آن نفی حکومت فردی و سلطنتی مستتر است. امیدواریم این اطلاعات ابتدائی مفید واقع شده باشد.

----------------

 

محسن: سباس و تشکر از سرکار خانم آزاده اسفندیاری بخاطر زحمات ارزشمند ایشان برای ترجمه متون روسی و غیرو.

 

راه توده: مراتب ذکر شده در پیام شما به اطلاع ایشان خواهد رسید و ما نیز به سهم خود از شما و همه خوانندگانی که قدر زحمات کارکنان و نویسندگان و مترجمین راه توده را میدانند تشکر می کنیم.

----------------

 

سروش- سلام

سپاس فراوان از زحمات شما. در آدرس زیر و در صفحه 53-55 گزارشی تکان دهنده از آمار روابط جنسی و طلاق به نقل از گزارش مرکز پژوهش های مجلس وجود دارد که امیدوارم از آن برای تهیه گزارش های خود استفاده کنید:

http://rc.majlis.ir/fa/report/show/889601

 

راه توده- بی نهایت از محبتی که کردید آقای سروش گرامی تشکر می کنیم. ایکاش دیگر خوانندگان راه توده نیز همینگونه مانند شما و دیگر دوستانی که ما را درجریان مطالب و اسناد و خوانده های خود قرار میدهند عمل کنند.

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  460     29 خرداد ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت