راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

اهداف مشترک

ساواک و اطلاعات سپاه

در حمله به زندانیان

بند 350 اوین

 

  صبح پنج شنبه هفته گذشته ماموران اطلاعات سپاه و ماموران سازمان زندان ها به بهانه بازرسی به بند 350 زندان اوین یورش برده و زندانیان بی دفاع را مورد ضرب و شتم قرار دادند.  رویدادی که سابقه آن به دوران شاه و چند یورش ساواک به زندانیان اوین و شهرهائی مانند شیراز و اصفهان باز می گردد. از جمله یورش سال 53 در زندان عادل آباد شیراز که با فاجعه ای شبیه به همین فاجعه اخیر در بند 350 اوین بود.

در یورش به بند 350 اوین شمار بسیاری از زندانیان مجروح شدند و بسیاری به زندان های انفرادی انتقال یافتند. واکنش خشم و نفرتی که این رفتار زشت و وحشیانه در جامعه برانگیخت تا آنجا دامنه دار شد که پای مجلس به میان کشیده شد و صدا و سیمای دروغگوی جمهوری اسلامی ناگزیر شد "مستند" مونتاژی از وضعیت زندان ساخته و اصل یورش و حمله را تکذیب کند. ساخت و پخش این مستند که کتبی آن را حسین شریعتمداری در کیهان نوشت نشان داد که دوران قداره کشی علنی و ادعای آنکه سپاه چون خود را پاسدار حکومت می داند حق همه گونه خلاف قانون و زورگویی و ستمگری را دارد پایان یافته است و ناگزیر باید با توسل به دروغ رفتار خود را نزد مردم توجیه کنند. در این میان برکناری اسماعیلی رییس سازمان زندان ها زیر فشار افکار عمومی با انتصاب او بعنوان رییس دادگستری تهران توام شد تا راه محاکمه او که خواست مردم و زندانیان سیاسی و خانواده های آنهاست بسته شود. رییس قوه قضاییه با انتصاب رئیس متهم به توطئه و ضرب و جرح و مصدومیت سازمان زندان ها بعنوان رئیس دادگستری تهران در عین حال که فرار از محاکمه وی بود، نوعی فرا فکنی و پیش انداختن دادگستری و وزیر آن پورمحمدی نیز بود. قوه قضائیه به این ترتیب از زیر بار پذیرش مسئولیت و تن دادن به محاکمه اسماعیلی رئیس سازمان زندان ها گریخت و عملا به دولت پیام داد "گربه را مش رمضان بگیرد"! در حالیکه نه وزارت دادگستری و نه وزیر آن نقشی دراین فاجعه نداشتند و آنکه باید پاسخ بدهد دادستان عمومی "اژه ای" و رئیس قوه قضائیه "آملی لاریجانی" اند.

قوه قضائیه با این فرافکنی نشان داد که نه اهل اصلاح خود است و نه اهل رعایت قانون. وقتی قوه قضائیه اهل قانون نیست، چطور می توان از مردم انتظار رعایت قانون را داشت؟

دادستان کلی که خود حامی چماقداران و مهاجمین و شکنجه گران است و پشتش به بیت رهبری و فرماندهان سپاه گرم است، چگونه می تواند با اوباشی که به زندانیان سیاسی حمله بردند مقابله کند؟

قدرت نمایی های نفرت انگیز علیه زندانیان از موضع شکست و ضعف است. حکومت اعتبار خود را میان مردم از دست داده است و امیدی هم به جلب و جذب نیروی جدید ندارد. همه رویش کرده ها در دوران احمدی نژاد هرچه روئیده بود و روییدنی بود را درو کردند و بانک و کارخانه و صنعت و معدن و زمینی برای نسل جدید رویش کن ها باقی نگذاشته اند. نسل قبلی رویش کرده هم در بیرون از زندان احساس می کند بر روی منابع مالی و اقتصادی آنها انگشت گذاشته شده، بهانه تحریم ها برای سواستفاده ها و اختلاس های کلان از آنها گرفته می شود، راه آنکه زیر پوشش مبارزه با امریکا فضای نظامی گری و دولت جنگی را به جامعه و مردم تحمیل کنند بر آنها بسته می شود، اکنون برای بقای خود به اینگونه حادثه سازی ها روی آورده اند که یادآور حادثه سازی های دوران خاتمی نیز هست. آنها هنوز نپذیرفته اند که دوران، دیگر دوران خاتمی نیست. دوران آنکه سپاه و وزارت اطلاعات ضرب و شتم و قتل زنجیره ای کنند و نامه اعتراضی آن به آقای خاتمی فرستاده شود پایان یافته است. امروز همه می دانند که باید کانون اصلی توطئه را بی مهابا مورد خطاب قرار داد. همانطور که آقایان تاج زاده و میردامادی دو تن از کارگزاران برجسته پیشین کشور و زندانیان کنونی زندان های آقای خامنه ای تاکید کرده اند زندانیان سیاسی در اساس بهای رای مردم به حسن روحانی را می پردازند. این واقعیتی است که با قدرت باید بر آن تاکید کرد و دلیل فاجعه آفرینی هائی نظیر یورش به بند 350 اوین را برای مردم روشن تر ساخته و ضرورت حضور آنها در صحنه دو انتخابات مجلسین شورا و خبرگان را یادآور شد.

 

 

 

                        راه توده  45    4 اردیبهشت ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت