از سالهای بازسازی ساواک تا تشکیل اطلاعات سپاه |
در اواخر ماه گذشته مطبوعات خبر دادند که عدهای از نمایندگان مجلس "طرح دو فوریتی شنود اسلامی" را به مجلس ارائه داده اند. براساس این طرح شنود "قانونمند" میشود و کمیتهای برای آن در هر استان تشکیل خواهد شد که یک نماینده مجلس نیز باید عضو آن کمیته باشد. مسئله شنود بویژه از زمان کشف دستگاه استراق سمع در اتاق کار آقای علی مطهری نماینده مجلس به سطح روزنامهها کشیده شد. به گفته آقای مطهری کلیه نمایندگان مجلس شنود میشوند. همچنین علنا سخن از شنود محمد خاتمی رییس جمهور پیشین میرود و خود خاتمی نیز به آن اشاره کرده است. در دوران احمدی نژاد هم گفته میشد که هم احمدی نژاد و هم بیت رهبری علیه همدیگر شنود میکنند و حتی دعوا و اختلافی که بر سر وزارت اطلاعات وجود داشت بخشی نیز به همین مسئله شنود باز میگشت. ماجرای شنود البته ماجرایی تازه نیست. در همان ابتدای انقلاب نیز روزنامه مردم ارگان حزب توده ایران خبر داد که "ساواک دو سری کابل 1800 زوجی دارد که قادر است چند هزار تلفن را در آن واحد در مراکز مختلف تهران کنترل کند" و با توجه به شایعاتی که درباره بازسازی ساواک به گوش میرسید هشدار داد که حتی دولت موقت هم باید نگران باشد. در واقع ماجرای شنود جزیی از ماجرای تلخ بازسازی ساواک و نگاه کهنه و امنیتی به کار اطلاعاتی است که از فردای انقلاب 57 عدهای خواهان ادامه آن شدند.
بازسازی ساواک آقای دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران بازسازی ساواک در آن سالهای اول انقلاب را در گفتگو با "اندیشه پویا" چنین روایت میکند: "روزنامههای حزب توده مرتب فشار میآوردند که اسامی ساواکیها منتشر شود. بعضی از اعضای دولت و شورای انقلاب هم همین نظر را میدادند، اما من با انتشار آنها مخالفت کردم. حزب توده میدانست که بعضی از افراد فعال حزب با ساواک همکاری میکردند. هدف حزب از انتشار اسامی شناسایی این اعضاء بود. اما من برای دولت و شورای انقلاب و سپس رهبر فقید انقلاب توضیح دادم که انتشار علنی این اسامی چه پیامدهایی خواهد داشت و موجب ایجاد یک بحران امنیتی در سطح جامعه خواهد شد. مردمی که این افراد را میشناسند به جان آنها خواهند افتاد ... با اشرافی که به ساختار و فعالیتهای ساواک پیدا کردیم روشن شد که دو اداره در ساواک وجود داشت که بسیار مهم و برای امنیت کشور حیاتی بودند: اداره دوم و اداره هشتم. اولی جاسوسی برون مرزی، دومی ضد جاسوسی در داخل کشور. ... با کسب نظر موافق مهندس بازرگان به یکی از مدیر کلهای ساواک، که هنوز از ایران خارج نشده بود، اطلاع دادم که به دیدن من به نخست وزیری بیاید. او ابتدا به شدت ترسیده بود و نمیآمد. اما بعد از توضیحاتی که درباره ضرورت این دیدار به او داده شد، آمد و به اتفاق به بازدید از ادارات دوم و هشتم ساواک پرداختیم. ... در زاهدان، به عنوان مثال، ساواک توانسته بود، موافقت یک دندانپزشک را، که مطبش روبروی کنسولگری هند بود، برای نصب دوربینهای مخفی، جلب نماید. او همچنین از نصب دوربینهایی مخفی برای جمع آوری اطلاعات درباره رفت و آمدهای سفارت شوروی در تهران در اطراف سفارت توضیحاتی داد. ..." (اندیشه پویا – اسفند 92) اینکه حزب توده ایران صرفا بدلیل احتمال وجود عناصر نفوذی ساواک خواهان انتشار اسامی آنان بود یک ضد تبلیغ علیه حزب توده ایران است. بخش مهم اسامی ساواکی ها سرانجام منتشرشد و هیچ انتقام و کشتاری هم به راه نیفتاد و اصولا مردم ایران به حکومت در آن زمان اعتماد داشتند و اهل اینگونه کشتارها و انتقام گیریهای خودسرانه نبودند. حداکثر عناصر ساواکی را دستگیر میکردند و تحویل میدادند. مخالفت حزب توده ایران با بازسازی ساواک دلایلی بسیار عمیق تر از ادعاهای آقای دکتر یزدی داشت که به سرنوشت انقلاب مربوط میشد. در واقع حزب توده ایران وضع امنیتی را که در حال شکل گیری بود و بعدها حاکم شد از همان زمان پیش بینی میکرد. ماجرای بازسازی ساواک هم هیچ ربطی به جاسوسی و ضدجاسوسی نداشت چون اصلا ساواک در این زمینه کاری انجام نمیداد. ساواک خود وسیله جاسوسی برای امریکا به حساب بودجه و پول مردم ایران بود. آقای "محمد علی سید نژاد" رفیق "محمود احمدی نژاد" و نماینده انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم در گفتگویی با "شهروند امروز" درباره نخستین دیدارهای خود با کارگزاران دولت موقت چنین میگوید: "آن موقع جلساتی میان انجمنها و هیات دولت هم برگزار شد. در این جلسات آقای چمران هم یکبار گفت که ساواک بخشهای مختلفی دارد و نباید با همه بخشها به یک صورت برخورد کرد. ایشان به بخش ضد چپ ساواک اشاره کرد که اکنون هم کارایی دارد. ما برای اولین بار بود که از معاون نخستوزیر میشنیدیم که عناصر ساواک را میتوان به خدمت جمهوری اسلامی گرفت." چنانکه میبینید بحث بر سر جاسوسی و ضد جاسوسی نیست. بر سر چپ هاست. البته تنها موردی که ساواک کار ضدجاسوسی میکرد درباره شوروی بود که آن هم برای خدمت به امریکا انجام میشد نه مردم ایران. در همین زمینه روز نامه "مردم" 15 فروردین 1358 زیر عنوان "ما عمیقا نگرانیم" نوشت: "روز پنجشنبه درست در آستانه رفراندم، امیرانتظام سخنگوی دولت مطلب بسیار مهمی گفت که به عمد یا تصادف در میان انبوه خبرها گم شد. امیرانتظام گفت که یک گروه سه نفری مامور تسویه امور ساواک شده اند. سخنگوی دولت اسامی این سه تن را ذکر نکرد ولی توضیح داد که ساواک وسایل و دستگاههای عظیمی دارد که میلیاردها دلار میارزد. از این وسایل باید استفاده کرد! امیرانتظام ادعا کرد که قانون حفظ و امنیت اجتماعی که سازمان امنیت و اطلاعات کشور– ساواک – بر مبنای آن تشکیل شده در آغاز به قصد مبارزه با جاسوسان خارجی بوده ولی در عمل مورد سوء استفاده قرار گرفته است. بنظر سخنگوی دولت موقت میتوان از این قانون و از همه تاسیسات و دستگاههای ساواک حسن استفاده را کرد. مجموعه آنچه که سخنگوی دولت در باره ساواک بیان کرد عجیب و مدهش است. اگر آنچه گفته شده، اجرا شود، ساواک بازسازی میشود، درست در زمانی که مردم زجر کشیده ایران بحق خواستار ویران کردن کامل ساواک و تار و مار کردن بقایای این سازمان گانگستری هستند؛ زمانی که خود امیرانتظام مجبور شده است اعتراف کند که 15 گروه پنهانی ساواک علیه انقلاب فعالیت میکنند و هر روز خبر تازهای از جنایات ساواک انتشار مییابد، باور نکردنی است که سخنگوی رسمی دولت موقت انقلابی به جای اعلام نتایج اقدامات دولت علیه این سازمان جنایتکار و مجازات عمال آن مطالبی عنوان کند که به معنای آغاز بازسازی ساواک است. دلیلی که سخنگوی دولت برای اتخاذ چنین روشی عنوان کرده دو تاست: نخست اینکه کشور ما مرز دارد و دشمنان به آن نظر دارند و مراقبت ضروری است، دیگر این که دستگاههای ساواک گرانبهاست و حیف است که به کار نیفتد. چنین به نظر میرسد که آقای امیرانتظام و کسانی که او از طرف آنان سخن میگوید، اطلاع دقیقی از چگونگی تشکیل ساواک و قوانین آن ندارند و گرنه میدانستند که ساواک از نخستین روز عامل نفوذ سازمانهای جاسوسی امپریالیستی در کشور ما بوده و نه وسیله مبارزه با اجانب. این سازمان از پایه و ریشه برای خدمت به اجانب علیه مردم ایران تشکیل شده، در هیچ حالتی ممکن نیست برای خدمت به مردم و برای مقابله با اجانب به کار افتد. ساواک در 1336 به جای فرمانداری نظامی تهران و برای تثبیت فعالیت آن تشکیل شد. روزنامههای همانوقت نوشتند : "چون فرمانداری نظامی تهران در سنوات اخیر با امحای مراکز توطئه و سازمانهای مخرب موفق به استقرار امنیت شده، این فکر تقویت شده است که این فعالیتها با تشکیل وزارت خانه جدید به نام وزارت امنیت دنبال شود" در عمل نیز چنانکه میدانیم، درست همینطور شد. ساواک برای مقابله با اجانب تشکیل نشد، بلکه برای دنبال کردن و تثبیت جنایات فرماندار نظامی بوجود آمد. تیمور بختیار فرماندار نظامی نیز به ریاست ساواک گماشته شد. دستگاه جنایت فرمانداری با تمام کارشناسان امریکایی و اسراییلی و همه شکنجه گرانش به ساواک انتقال یافت. لایحه تشکیل ساواک نیز این سازمان را به مبارزه علیه مردم ایران موظف میکند و نه مبارزه با اجانب، ماده اول لایحه میگوید: "برای حفظ امنیت کشور و جلوگیری از هر گونه توطئهای که مضر به منافع عمومی است سازمانی به نام ساواک تشکیل میشود" وظایف این سازمان عبارتست از: جمع آوری اطلاعات امنیتی، تعقیب عملیات عناصری که بر ضد استقلال کشور اقدام میکنند، جلوگیری از فعالیت جمعیتهایی که تشکیل و اداره آنها غیرقانونی اعلام شده و یا بشود، جلوگیری از توطئه چینی علیه امنیت، بزههای منظور در قانون مجازات مقدمین علیه امنیت و استقلال مملکت مصوب خرداد 1315. به زحمت میتوان در میان این وظایف مبارزه با جاسوسان خارجی را پیدا کرد. آقای امیرانتظام اشتباه میکند که میگوید هدف از این قانون در آغاز مبارزه با جاسوسان بوده و اشتباه بزرگتری مرتکب میشود وقتی اعلام میکند که گویا این قانون را میتوان مورد حسن استفاده قرار داد. و اما تاسیسات و دستگاههای ساواک! اینها واقعا هم گرانقیمت است ولی فقط برای نبرد با مردم ایران، اخلال در مناسبات ایران با همسایگان و جمع آوری اطلاعات برای تقدیم به سیا و موساد بدرد میخورد. ما نمیدانیم چگونه دولت موقت میخواهد از این وسایل بسود مردم بهره گیرد. مثلا ساواک دو سری کابل 1800 زوجی دارد که قادر است چند هزار تلفن را در آن واحد در مراکز مختلف تهران کنترل کند. ساواک برای گوش کردن و ثبت تلفن مردم دستگاهی دارد که مدرن ترین در نوع خود در جهان است. این دستگاه فقط به درد کنترل گفت و گوهای تلفنی مردم میخورد. دولت موقت چگونه میخواهد از این دستگاه بسود مردم استفاده کند؟ اگر این خبر – که در تهران به حد اشباع رسیده است – درست باشد که بخشی از این دستگاهها هم اکنون کار میکند، خود اعضای دولت موقت هم باید نگران باشند. سایر تاسیسات، دستگاههای ساواک هم از این نوع است. وسایل شکنجه است، زندان است، گوش کردن مخابرات داخل کشورهای همسایه است. چگونه میتوان اینها را بسود مردم به کار انداخت؟ ما امیدواریم رهبران انقلابی و اعضای صدیق دولت موقت نگرانی عمیق مردم را درک کنند. مردم ما از دست این سازمان جنایتکار درد فراوان کشیده اند. قابل تحمل نیست که پس از پیروزی انقلاب هم قانون تشکیل این سازمان و "تاسیاست" آن تطهیر شود و حوادثی در پشت پرده بگذرد که شایسته هیچ دولت انقلابی نیست." امروز همه میدانیم آنچه حزب توده ایران درباره ساواک نوشت کاملا واقعیت داشت و حتی شاید واقعیت از آنچه حزب ما هم فکر میکرد فراتر میرفت. خاطرات و نوشتههای تیمسار فردوست نشان میدهد که کار ساواک جاسوسی و جمع آوری اطلاعات برای امریکا و انگلستان بود تا آنجا که در برخی موارد سازمانهای اطلاعاتی انگلستان و امریکا و حتی اسراییل برای خود به هزینه ساواک و مردم ایران شبکههای اطلاعاتی و جاسوسی در داخل ایران تشکیل میدادند که خود ساواک نیز حق دخالت در امور آن را نداشت.
تکذیب بازسازی ساواک چند روز پس از انتشار مقاله فوق در "مردم" سخنگوی دولت موقت مقاله روزنامه مردم درباره بازسازی ساواک را - که امروز آقای یزدی آن را با افتخار تایید میکند - تکذیب کرد. "مردم" بار دیگر در شماره 6 با عنوان "چه چیزی را تکذیب میکنند؟" نوشت: "سخنگوی دولت در یکی از مصاحبههای هفته پیش خود نوشتههای روزنامه "مردم" را درباره بازسازی ساواک تکذیب کرد و هشدارهای ما را بیجا شمرد". امیرانتظام یادآوری کرد که دولت فقط یک شبکه اطلاعاتی ضد جاسوسی – که در دنیای امروز هیچ کشوری از آن بی نیاز نیست – به وجود میآورد. ما قبل از هرچیز از گفتههای آقای امیرانتظام خرسندیم ، چه بهتر که آنچه ما درباره ساواک نوشته ایم درست نباشد. ما کمترین نفعی نداریم که این نوشتهها به واقعیت پیوندد. و صدها بار خوشحال خواهیم شد که گفتههای ما نادرست و تکذیب سخنگوی دولت راست باشد. با اینحال حزب توده ایران حزب مسئولی است ... در مورد ساواک نیز متاسفانه مطالبی که نوشته ایم به خبرهای موثق و هم چنین به گفتههای خود آقای امیرانتظام مبتنی است. ما نمیدانیم که ایشان گفتههای قبلی خودشان را هم تکذیب میکنند و از تغییری در سیاست دولت موقت در این زمینه خبر میدهند؟ خود آقای امیرانتظام در یک مصاحبه مطبوعاتی خبر داد که سه نفر برای تسویه امور ساواک تعیین شده اند و قرار بر این است که از دستگاههای گرانقیمت ساواک استفاده شود. خود او بود که امکان استفاده از متخصصین ساواک را مطرح کرد و زمانی که در مصاحبه دیگری از او درباره استفاده از کارمندان سابق ساواک پرسیده شد با این جمله پاسخ داد که : "نه تکذیب، نه تایید میکنم" معنای این جمله چیست؟ آیا آقای امیرانتظام زبان دیپلماتیک تمرین میکند؟ خبری که ما دادیم و سخنگوی دولت نمیتواند آن را تکذیب کند این است که از سازمان سابق اطلاعات و امنیت کشور سه اداره و از جمله اداره چهارم که به تعقیب سازمانهای کمونیستی میپرداخت شروع به کار کرد. دیگر از دستگاههای گرانقیمت ساواک که دولت موقت از آن دل نمیکند، دستگاه کنترل تلفن هاست. بعلاوه در اظهارات مقامات دولتی و از جمله سخنگوی دولت، گاه مطالبی به گوش میخورد که نشانه وجود تصور نادرست و کهنهای از نوع کار سازمانهای اطلاعاتی است. از جمله اخیرا سخنگوی دولت این مطلب را عنوان کرد که دولت به این دلیل نمیتواند نسبت به حوادث کشور عکس العمل سریع نشان دهد که شبکه اطلاعاتی ندارد. او گفت که رژیم سابق پنج شبکه اطلاعاتی داشت و لذا به فوریت عکس العمل میکرد. از این گفته روشن است که مقامات دولتی گمان میکنند که برای داشتن خبر از کشور باید از سازمانهای اطلاعاتی بهره گرفت. بعبارت دیگر آنها این سازمانها را برای خبر گرفتن از داخل کشور لازم میدانند، نه برای مقابله با جاسوسان خارجی. این تصور از خبرگیری و شیوه اداره کشور غیرقانونی، خلاف ابتدائی ترین حقوق انسانها و در عین حال بدترین و ناقص تری نوع خبرگیری است. هر دولتی که بخواهد براساس اطلاعاتی که از این گونه سازمانها میگیرد "عکس العمل"نشان دهد دچار بزرگترین اشتباهات خواهد شد. شکستهای بزرگ سیا آموزنده است ... کار ساواک و درجه مطلع بودن و عکس العمل نشان دادن شاه نمونه بارز دیگری است. «بیائید این تجربه را تکرار نکنیم. بیائید اطلاع از اوضاع داخل کشور را – که نه فقط حق بلکه وظیفه هر دولتی است – از کار اطلاعاتی و جاسوسی جدا کنیم و بر مبنای دموکراتیک و تماس قانونی و آشکار مردم با دولت بنا نهیم. بیائید قبول کنیم که هر حزب و گروهی که به حکومت میرسد حق ندارد سازمان اطلاعاتی و دستگاههای گرانقیمت آن را برای کسب خبر از احزاب و سازمانهای دیگر اجتماعی به کار اندازد. این کار نه فقط زشت، غیرقانونی و خلاف ابتدائی ترین حقوق انسانی است، بلکه سرانجام به سود ارتجاعی ترین نیروهاست.» (مردم – 12 اردیبهشت 1358) البته بعدها کسانی که خواهان بازسازی ساواک و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی بودند خدای آزادیخواهی و دموکراسی معرفی شدند و گفتند حزب توده ایران مخالف "دموکراسی" و "آزادی" و "حقوق بشر" بوده است. به هر حال از جمله اقدامات ساواک در همین دوران دستگیری محمد رضا سعادتی از رهبران سازمان مجاهدین خلق به اتهام جاسوسی برای شوروی بود که پایه اختلاف و درگیری این سازمان با جمهوری اسلامی را گذاشت. بعدها نیز در جریان حوادث خرداد 60 اسدالله لاجوردی با جلوگیری از ملاقات نمایندگان محمد علی رجایی با سعادتی و اعدام بی دلیل و فوری وی آتش این درگیریها را تیز تر کرد، آتشی که چند ماه بعد رجایی قربانی آن شد. همین تلاش برای بهره گیری از ساواک برای مقابله با نیروهای چپ یکی از عوامل فعال مایشا شدن ساواکی ها در ماههای نخست پس از انقلاب و هرج و مرج شدید در کشور شد. برای نمونه "مردم" در شماره 3 مرداد 58 و در شرایطی که بحران و خطر و هرج و مرج کشور را فرا گرفته بود نامه یک بازپرس دادگاه انقلاب را نقل می کند که در روزنامه اطلاعات 26 تیر 58 چاپ شده است. در این نامه ابتدا به جمع شدن ماموران ساواک در مقابل نخست وزیری اشاره میشود که در ماه بعد از پیروزی انقلاب روی داده و سپس بازپرس انقلاب مینویسد: "160 نفر ساواکی در جلوی نخست وزیری دستگیر شدند. ... این مسئله بیانگر یک واقعیت تلخ بود و آن اینکه تمام ارگانهای ساواک با هم مرتبا در تماس هستند و میتوانند در یک روز و یک ساعت معین در محلی جمع شوند." بازپرس در نامه اش مینویسد که حوادث بعدی نشان داد که رهبران ساواک اغلب در تهران هستند و کار تازه ساواکی ها، بهره گیری از اختلافات گروهی، نفاق افکنی در صفوف متشکل مبارزان و حضور مخالف در هر اجتماع و میتینگی بود. ... بازپرس انقلاب در نامه اش مینویسد که ساواک چگونه به اجتماعات حمله میکند و میافزاید که هنگام فعالیت شبانه روزی دادگاههای انقلاب، مزدوران ساواک به هراس افتادند و به شهرستانها رفتند و "اختلافات را دامن میزنند، مسائل قومی و قبیلهای را مطرح میکردند.... "ساواک بر شدت عملش افزوده است و مغزهای متفکرش مانند سرتیب پیرنیانفر، رییس سازمان امنیت تهران و ازقندی و دستیارانش هم اکنون طرحهایی در دست اجرا دارند که مرحله به مرحله پیش میرود." "تا بحال ساواک در دادگاه انقلاب کمترین تلفات را داشته است و تعداد کمی از مامورین ساواک دستگیر شده اند که تعداد دستگیرشدگانش به 1000 نفر نمیرسد و از این تعداد عده زیادی هم آزاد شده اند و اکثر قریب به اتفاق رهبران عملیات از اداره سوم، که کارش سرکوبی هر حرکت و مخالفت در هر کجای ایران بود، بجز تعداد کمی که گرفتار شدند و فعلا هم خود را به بی گناهی میزنند، مشغول عمل کردن میباشند. ... امروز منابع ساواک چه میکنند و کجا هستند؟ مامورین رسمی ساواک بیش از ده هزار نفر و منابع ساواک که همان خبرچینها بودند و در واقع کار اصلی را همین منابع انجام میدادند و بازوی ساواک بودند، بیش از 30 هزار نفر رسمی و غیررسمی فعالانه کار میکردند و فعلا هم مشغول هستند. اینان کجا هستند؟" مردم در ادامه می نویسد: "معلوم نیست دولت چرا در صدد حفظ آبروی خودفروختگان ساواک قدم بر میدارد. در حالیکه اسامی رمز کلیه ماموران ساواک بدست آمده است از معرفی آنها خودداری میشود. ماموران ساواک بدون ذکر شغلشان آزاد میشوند. وزارت ارشاد ملی نه تنها اسامی ساواکیهای مطبوعات را منتشر نمیکند، بلکه معاون وزارت ارشاد ملی، هنگام افشای فعالیت ضدانقلاب در مطبوعات از افشای نام ساواکیهایی که سرگرم زهرپاشی توسط مطبوعات هستند خودداری میکند. حزب توده ایران وظیفه خود میداند که یک بار دیگر هشدار دهد ساواک سرگرم بازسازی ارگانهای خود است. این خطر بزرگی برای انقلاب ایران است." اطلاعات جمهوری اسلامی کار باسازی ساواک بعدها به ارتشبد فردوست سپرده شد، البته در شرایطی تغییر یافته بنحوی که ساختار اولیه وزارت اطلاعات و اهداف آن را نمیتوان با اهداف ساواک یکسان دانست. حداقل آن بود که وزارت اطلاعات در جمهوری اسلامی ابزار مستقیم جاسوسی امریکا و انگلستان در ایران و علیه همسایگان آن نبود. ولی چپ ستیزی، نفوذ عوامل قشری و حجتیه ای، نگاه کهنه و غیردموکراتیک به کار اطلاعاتی، تصور آنکه وظیفه دستگاه اطلاعاتی خبرگیری از داخل کشور و مردم خود است و ... همه و همه امکان آن را فراهم کرد که موجب شود این وزارتخانه در شرایط معین علیه مردم ایران به کار افتد و چنین نیز شد. بویژه پس از آغاز رهبری آقای خامنهای که فاقد پایگاه مردمی بود و موقعیت خود را متزلزل میدانست و با ارتباطات و اعتمادی که وی به افراد مشکوک حجتیهای مانند جواد مادرشاهی داشت، وزارت اطلاعات کاملا از مسیر یک دستگاه اطلاعاتی که باید در خدمت مردم باشد جدا شد و علیه آنان به کار افتاد. با روی کار آمدن محمد خاتمی و کوششی که او برای نظارت بر این دستگاه به کار برد، مسئله جدیدی بوجود آمد یا آنچه بود حادتر شد و آن هم بکار گرفتن دستگاه اطلاعاتی در درگیریهای داخلی و جناحی بود. از اینجا به بعد بود که پیش بینی تاریخی حزب توده ایران به تمامی تحقق یافت و دولت و سپاه و بیت رهبری و قوه قضاییه و نیروی انتظامی و حراست و هر ارگان و نهادی که دستش میرسید و امکان آن را داشت برای خود یک تشکیلات اطلاعاتی به راه انداخت و به شنود و جاسوسی از دیگران پرداخت تا از آن برای باجگیری و سهم خواهی و کسب منافع سیاسی و اقتصادی بهره گیرد که یک نمونه آن را در فیلمی که در مجلس از ملاقات مرتضوی و صادق لاریجانی پخش شد دیدیم. یکی از مشکلات دولت روحانی هم اکنون نظارت بر کار اطلاعاتی کشور و خارج کردن آن از منافع باندی و جناحی و حزبی و قرار دادن آن در خدمت رشد و توسعه و امنیت مردم ایران است. در این زمینه یک بار دیگر مسئله تصفیه وزارت اطلاعات، تغییر جهت در سیاست اطلاعاتی، دموکراتیک کردن دستگاه اطلاعات، خارج کردن آن از سلطه باندها و جناح ها و گروه بندی های سیاسی و اقتصادی، مردمی کردن و زیر نظارت ملی قرار دادن امر اطلاعات برای توسعه سیاسی و اقتصادی کشور و در یک کلام فاصله گرفتن از میراث گذشته به یک امر ضرور تبدیل شده است. |
راه توده 453 11 اردیبهشت ماه 1393